تعبیر خواب طوطی
- توضیحات
- بازدید: 3611
1ـ اگر خواب ببينيد طوطي ها تندتند حرف مي زنند ، علامت آن است كه كارهايي بيهوده و بي ثمر خواهيد كرد. و دوستان به بد گويي كشيده خواهند شد .
2ـ ديدن طوطي ها در مكانهاي طبيعي خود ، نشانة صلح ميان افراد خانواده و خاتمه دعواها و مشاجرات بين آنهاست .
3ـ اگر دختري خواب ببيند طوطي دارد ، نشانة آن است كه نامزدش معتقد است او زني ستيزه جو است .
4ـ اگر خواب ببينيد سعي مي كنيد به طوطي حرف زدن بياموزيد ، نشانة آن است كه در مسايل خصوصي خود دچار مشكلي خواهيد شد .
5ـ ديدن طوطي در خواب ، نشانة تنها ماندن در محيط اجتماعي است .
باسلام من دیشب خواب دیدم که بر سر قله ای وانگار در مکان مقدسی مانند مسجد دو تخم کوچک پرنده بود که یکی از انها ش****ت واز ان بچه طوطی خارج شد که به سر عت بزرگ میشد من ان را با خود به خانه بردم جنسیت طوطی ماده بود وگاهی اوقات مانند فرزندم با من حرف میزد وگاهی میخواست که از دستم فرار کند ولی پرواز بلد نبود
سلام من دیشب خواب دیدم توی اتاقی که کلی پنجره داشت یه عقاب نشسته روی دیوار بالای پنجره و داشت به من نگاه میکرد اول ترسیدم ولی دیدم کاری باهام نداره یه کم منو نگاه کرد بعد رفت.بعد دیدم رفتم یه جای دیگه یه طوطی سبز خیلی خوشگل و بزرگ دیدم یه کم بعد دیدم یه طوطی خیلی خوشگل قرمز بزرگ بالای ساختمان 3-4 طبقه نشسته بود دمشو با ناز تکون داد دمش تقریبا اندازه ساختمون بود. لطفا خوابم رو تعبیر کنید
سلام فکر کنم شما با شخص پرحرفی همنشین هستید که به او کمک مالی میکنید خلاصه به او از طرف شما منفعت میرسد ولی او قدر شما را نمیداندکمی بیندیشید در ضمن یادتون باشه بیننده خواب خودش باید خوابش رو هر طوری ماکه به مصلحت خودش هست تعبییر کند چون همان میشود که تعبییر میکنیید یادتون باشه خوابتون رو به خیر تعبیر کنیدواز تجسم خلاقتون کمک بگیرید
سلام ! من خواب دیدم که یک طوطی رنگارنگ ازلای درخونه ما اومد توی خونه. نشست روی شونه من با من چند کلمه صحبت کرد من طوطی رو بردم که به صاحبش که همسایه ماست تحویل بدم دیدم همسایه برای طوطی یه اتاق جدا با تخت خواب درست کرده من طوطی رو از روی شونه ام برداشتم و گذاشتم توی تختش وقتی دقت کردم دیدم طوطی شبیه یک پسربچه خیلی زیبا شده که توی تخت خوابیده
سلام من ديشب خواب ميديدم كه ١٤ تا طوطي در قفس هستند هم نر و هم ماده،اكثر قفس ها در داشتند و بسته بودند اما چند تايي از سر باز بودند و در ميان اييناي كه باز بودند يك ماده قرار داشت كه يكي دوتا از نر ها نوبتي با فاصله به سمت ماده ي بيچاره ميرفتند انگار به قصد جفت گيري اما ماده خيلي با حالت بدي كه انگار قصد اذيت و كشتش را دارند جيغ ميزد و من تا صداشو ميشنيدم ميزدم به قفس كه نر فرار كنه و ماده با يك حال بدي ميموند من هم سعي ميكردم دنبال يك دري چيزي باشم كه بگذارم روي قفس تا دوباره يك نر ديگه نرود سراغش.البته انگار يك طوطي هم از قفسش رفته بود كه من مدام تو خواب اينارو ميشمردم ميگفتم ١٤تان اما اون يكي هم كه رفته بياد ميشن مثلا ً ١٥تا يا با اون ١٥تا و قرار بود كه اون يكي هم برگرده
سلام.من دیشب خواب دیدم یک طوطی در قفس تو خونمون داری که خیلی لاغر و مریض و بیحال بود و اصلا حرف نمیزد.بعد من پیشنهاد دادم که اونو از قفس ی مدت بیارن بیرون و بش برسن که سرحال بشه.خلاصه اوردیمش بیرون و حسابی بش غذا دادیم تا چاق و چله شد اونوقت شروع کرد به حرف زدن.اونقدر حرف میزد که مخ سرمونو خورد.خیلی هم بد اخلاق بود.تعبیرش چیه؟:-)
سلام من دیشب خواب دیدم با خواهرام رفتیم ی جایی شبیه کنار زاینده رود بعد داشتیم به منظره نگاه میکردیم ی جایی بود که شبیه ی حوضچه پایین پای ما بود و خیلی قشنگ بود پرنده ها عادت داشتن توی این حوضچه سقوط آزاد برن و بعد از آب در بیان؛مردم ام واسه تماشا میومدن.بین این پرنده ها دو تا طوطی خوشگل بود که یکیشون سقوط آزاد رفت و کلی ذوق کردیم اون دومی تا خواست بره اشتباهی خورد به میله های دور حوضچه منم سریع دویدم تا کمکش کنم بلند بشه ی لحظه شبیه ی دختر بچه خجالتی شد من کتفشو گرفتم تا بلند بشه به محض اینکه بلند شد دوباره شبیه طوطی شد و رفت توی اون حوضچه!خواهش میکنم خواب منو تعبیر کنین
من خاب یه طوطی رنگارنگ و زیبا رودیدم ک ماله منم نبود.میخاس از چشمیه عده دوربمونه اما انغد زیبابود بدتر دیده میشد.حرفم نمیزد..منم مسه اون تلاش میکردم قایم شم ک یه تخم عجیب پیداکردم.با یه جوجه کوچولو.جوجه هه ازترس بمن هم اعتماد نداشت.ولی من تلاش میکردم ****ی اینارونبینه.طوطی خوشگله همچنان سرگردان بود. :-x دلم میخاد تعبیرشو بدونم
خواب دیدم وقتی خواب بودم یه پرنده سفید از پنجره وارد اتاق شد که به همسرم گفتم بیرونش کن تا با نوکش نزده تو چشممون، ولی همسرم که گرفتش دیدم یه طوطی هست، خوشم اومد و گفتم نذار بره همش میخواستم طوطی وادار به حرف زدن کنم که از دستم فرار کرد و رفت بیرون پنجره رو درخت نشست . خواستیم دون بپاشیم بیاد تواتاق که بیدار شدم
نظرات (23)