شير سنگي

اي شير، اي نشسته تو غمگين و سوكوار

اي سنگ سرد سخت

تا كي سوار پيكر تو كودكان كوي

يكبار نيز نعره بكش

غرشي برآر

***

تا ديده ام تو را

خاموش بوده اي

در ذهن همگان

بيگانه بوده اي و فراموش بوده اي

***

در تو چرا صلابت جنگل نمانده است ؟

در تو كنون مهابت از ياد رفته است

در تو شكوه و شوكت بر باد رفته است

***

باور كنم هنوز

كز چشم وحش جنگل

هر غرش تو باز ره خواب مي زند ؟

باور كنم هنوز

از ترس خشم تو

شبها پلنگ از سر كهسار دور دست،

دست طلب به دامن مهتاب مي زند ؟

***

از آسمان سربي

يكريز و تند ريزش باران است

از چشم شير سنگي خونابه سرشك روان است

***

اي شير سنگي، اي تو چنين واژگونه بخت

اي سنگ سرد سخت

همدرد تو منم

من نيز در مصيبت تو

گريه مي كنم .

                                          17/12/42

نظرات (1)

  1. محمد جواد

بسیار زیبا و دلنشین و همینطور دارای آهنگی زیبا ?واقعا با کلمات بازی کرده است این شاعر عزیز?

  پیوست ها
اجازه مشاهده پیوست را ندارید
 
هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید