نام اصیل ایرانی |فارسی|پسر|حرف ب

نام پسر فارسی که با ب شروع شود:

 

 

ردیف اسم فارسی

معنای اسم

1 بابوی

از شخصیت های شاهنامه فردوسی است و هم چنین نام یکی از دلاوران ایرانی سپاه بهرام چوبین سردار ساسانی

2 بابیک امیری که نامش در تاریخ سیستان آمده است.
3 باتیس دژبان دلاور غزه در زمان داریوش سوم پادشاه هخامنشی که تا آخرین نفس در برابر اسکندر پایداری کرد.
4 بادان از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر پیروز (سردار دوران ساسانیاسم ایرانی
5 باذان نام جانشین خورخسرو فرماندار هاماوران در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی
6 باراد نام کسی که در زمان شاپور یکم پادشاه ساسانی زندگی کرده ونام او در کتیبه کعبه زرتشت امده است.
7 باربد نام نوازنده نامدار دربار خسروپرویز پادشاه ساسانی
8 بارشین در اصطلاح مردم فارس: درختچه
9 بارمان از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی و از سپاهیان افراسیاب تورانی، نام یکی از سرداران دوره ماد، شخص محترم و لایق دارای روح بزرگ
10 باژه نام یکی از سرداران ایرانی در زمان اردشیر پادشاه هخامنشی
11 باشو در گویش خوزستان بچه ای که تقاضای ماندنش را از خداوند دارند (از خدا حیات در دنیا را می خواهد.)
12 باگه نام یکی از سرداران هخامنشی نام زیبای ایرانی
13 بالوی از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از یاران خسروپرویز پادشاه ساسانی
14 بامداد صبح، نام پدر مزدک
15 بامشاد نام یکی از موسیقیدانان معروف در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
16 باهرام بهرام، نام ستاره مریخ ، نام روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران باستان، نام فرشته موکل بر مسافران و روز بهرام ، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرزندان گودرز گشواد که در دربار کاووس پادشاه ‏کیانی بود.
17 باهک نام جد آذرباد ماراسپند
18 بایا بایسته، ضروری
19 بخت آفرین آفریننده بخت و اقبال، نام پدر هیربد شهریار
20 بختیار خوشبخت، سعید، نام استاد رودکی در موسیقی
21 برانوش از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار رومی در زمان شاپور ذوالاکتاف پادشاه ساسانی
22 براهام نام مردی در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی
23 برتن بردیس، به فتح ب و ت، مرد مغرور
24 برته از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی از خاندان لواده، در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
25 برجاسپ از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران تورانی
26 بردان نام یکی از پادشاهان اشکانی
27 بردیا اسم دومین پسر کوروش پادشاه هخامنشی و برادر کمبوجیه
28 بردیس (به کسر ب) مرد مغرور
29 برز قد و قامت، نام یکی از دو برادری که به یاری اردشیر بابکان پادشاه ساسانی برخاستند و او را به خانه خود بردند
30 برزآفرین تشویق بزرگ (نگارش کردی : به رزئافه رین)
31 برزام نام جد مانی
32 برزفر دارای قامتی با شکوه،بلند پرواز، از سرداران کرد دوره ‏هخامنشی (نگارش کردی : به رزه فڒ)
33 برزفری فریبرز
34 برزمند باشکوه ، نام یکی از فرمانداران ایرانی که براسکندر شورید
35 برزمهر مرکب از برز (نیرومند، باشکوه) + مهر (خورشید)، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر قارن از سرداران بهرام گور پادشاه ساسانی
36 برزو بلند بالا ، کنایه ‏از عظمت ،نام پسر سهراب پسر رستم زال(نگارش کردی : به رزو)
37 برزویه نام پزشک نامدار ایرانی که کتاب کلیه و دمنه را در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی از هند به ایران اورد(نگارش کردی : به رزویه)
38 برزهم نام یکی از پهلوانان ایرانی در گرشاسب نامه
39 برزین داد آفریده با شکوه یا مخفف آذربرزین داد(آتشکده) یعنی افریده شده به وسیله آتش آذر برزین
40 برزین مهر خورشید با شکوه ، نام یکی از پهلوانان شاهنامه
41 برسام آتش بزرگ مرکب از بر (مخفف ابر) + سام (آتش)، نام یکی از سرداران یزگرد ساسانی
42 برسیان نام گیاهی است.
43 برشان امت
44 برمایون برمایه
45 برمک عنوان اجداد خاندان برمکیان و در اصل عنوان و لقبی بوده که به رئیس روحانی معبد بودایی بلخ می دادند، برمک معروف پدربزرگ یحیی وزیر مشهور هارون الرشید است.
46 برنا جوان
47 برنوش برانوش
48 برومند بارور، میوه دار
49 بزرجمهر بزرگمهر، بسیار مهربان، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی
50 بزرگ والا، برجسته، نام شاعری کرد (نگارش کردی : بوزۆرگ)
51 بزرگ امید بسیار امیدوار، نام معلم خسرو پرویز پادشاه ساسانی
52 بزرگمهر بسیار مهربان، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی
53 بسطام نام دایی خسرو پرویز پادشاه ساسانی
54 بشتاسب گشتاسپ اسم ایرانی
55 بگاش نام یکی از سرداران هخامنشی
56 بلاشان پلاشان، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی از پهلوانان افراسیاب، همزمان با کیخسرو پادشاه کیانی
57 بمان علی بمان (فارسی) + علی (عربی) نامی که با آن طول عمر کودک را با توسل به اسم علی (ع) بخواهند.
58 بندوی نام دو تن از شخصیتهای شاهنامه در زمان ساسانیان
59 بنشاد شاد بنیان
60 بوپار نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی
61 بوذرجمهر بزرگمهر، بسیار مهربان، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی
62 بوراب از شخصیتهای شاهنامه، نام آهنگری در پایتخت قیصر روم و سازنده نعل اسبان قیصر
63 بورژک نام میزبان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
64 بورنگ نوعی ریحان کوهی
65 بوزرجمهر بزرگمهر، بسیار مهربان، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی
66 بوستان افروز بستان افروز
67 به گوی خوش سخن، دارای گفتار نیک، نام شخصیتی در منظومه ویس و رامین
68 به یزداد آفریده نیک خداوند
69 بهامد پیشامد خوب
70 بهاوند دارنده نیکی
71 بهبد مرکب از به (بهتر، خوبتر) + بد (پسوند اتصاف)
72 بهبود پیشرفت تدریجی ، حرکت رو به بهتر شدن.
73 بهپور مرکب از به (بهتر، خوبتر) + پور (پسر)، نام پهلوانی در گرشاسب نامه
74 بهتاش مرکب از کلمه فارسی به بعلاوه پسوند ترکی تاش ، شریک خوب ، صاحب اخلاق و رفتا رنیکو ، امیری که دارای اخلاق و رفتار خوب است.
75 بهداد آفریده خوب
76 بهداور آن که به درستی داوری می کند.
77 بهدین پیرو آیین زرتشتی
78 بهراد مرکب از به (خوب یا بهتر) + راد (بخشنده)
79 بهرام فتح و پیروزی، نام ستاره ی سیاره مریخ، نام روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام فرشته موکل بر مسافران و روز بهرام ، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرزندان گودرز گشواد که در دربار کاووس پادشاه ‏کیانی بود.
80 بهرنگ مرکب از به (بهتر، خوبتر) + رنگ اسم دختر ایرانی
81 بهروز خوشبخت، سعادتمند، از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار ایرانی در سپاه بهرام گور پادشاه ساسانی
82 بهروش آن که شیوه و روشی بهتر از دیگران دارد.
83 بهزاد مرکب از به (بهتر، خوب) + زاد (زاده)، نام نقاش و مینیاتوریست معروف در اوخر عهد تیموری و اوایل عهد صفوی، از شخصیتهای شاهنامه، همچنین نام اسب ‏سیاوش، نام یکی از بزرگان درگاه انوشیروان پادشاه ساسانی
84 بهزادان نام اصلی ابومسلم خراسانی فرزند شیدوش
85 بهستان نیک بنیاد، نام پسر اردشیر سوم پادشاه هخامنشی
86 بهستون نام پسر وشمگیر و یکی از فرمانروایان آل زیار در طبرستان
87 بهسود از نامهای زمان ساسانیان
88 بهسودان نام فرمانروای دیلمان در سده سوم یزدگردی
89 بهشاد مرکب از به (بهتر یا خوب) + شاد
90 بهفام مرکب از به (بهتر یا خوب) + فام (رنگ)
91 بهفر مرکب از به (بهتر، خوبتر) + فر (شکوه، جلال)
92 بهک نام موبد موبدان در زمان شاپور دوم پادشاه ساسانی
93 بهمن نیک اندیش ، نام ماه یازدهم از سال شمسی ، نام فرشته نگهبان چهارپایان سودمند، نام روز دوم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی، تخلص شاعر کرد «فریدون بهمن»(نگارش کردی : به همه ن)، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام ‏پسر اسفندیار پسر گشتاسپ پادشاه کیانی
94 بهمن داد داده بهمن
95 بهمنش وهمنش، کسی که دارای راه و روش نیکویی است.
96 بهمنیار نام شاگرد ابوعلی سینا
97 بهنام دارای نام نیک
98 بهنیا وهنیا، کسی که از نسل خوبان است.
99 بهوران وه وران، آنکه دارای روح و روان نیکوست.
100 بیارش دو دلیر
101 بیتخش نام مردی که در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی زندگی می کرده و نامش در کتیبه کعبه زرتشت آمده است.
102 بیتک نام جد منوچهر پادشاه کیانی به نوشته بندهش
103 بیدار آگاه، هوشیار
104 بیژن از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گیو گودرز از پهلوانان ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی
105 بیورد نام چند تن از شخصیتهای کتاب شاهنامه فردوسی
106 بیورزاد نام سپه سالاری در زمان سلسله اشکانیان.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

مطالب مشابه

insert_link

local_library زن ایرانی سبد به سر و هیزم به سر ( تابلو

insert_link

local_library باغ پیازهای ایرانی

insert_link

local_library نام های ایرانی - اسم دختر - حرف آ - 4

insert_link

local_library نام های ایرانی - اسم دختر - حرف آ - 3