بيستون

سحر برخيز بيستون را آب و جارو كن
نفس در سينه ساكت شو كه امشب يار مي آيد
كه شيرين بر سر جان كندن فرهاد مي آيد
طبيب لامروت بر سر بيمار مي آيد
سر بالين من برخيز اي نادان طبيب
دردمند عشق را
دارو بجز ديدار نيست

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید