تعبیر خواب شب - تاریکی
- توضیحات
- بازدید: 4529
شب
اگر در خواب بيند شب تاريك بود، دليل غم و اندوه بود. اگر روشن بود يا ماهتاب، دليل خرمي بود. ابراهيم كرماني گويد: اگر بيند شب تاريك راه مي رفت، دليل بر استقامت بود. منوچهر مطيعي تهراني گويد: شب بايد تاريک باشد اما هر تاريکي در خواب هاي ما شب نيست. گاه اتفاق مي افتد که خواب را درون ظلمت مي يابيم. اين تاريکي تعبير ديگري دارد و تعبير شب به آن اطلاق نمي شود ولي گاه نيز هست که تاريکي را مي بينيم و از ذهن ما مي گذرد که شب است در اين صورت بايد دنبال تعبير شب بگرديم. در روياهاي ما شب مجهول و راز است و هر چه تاريکتر و ظلماني تر باشد اين راز و مجهول بزرگتر و پيچيده تر مي باشد . چنانچه در خواب شب ببينيم و مشاهده کنيم که در ظلمت شب راه مي رويم با مجهول درازي رو به رو مي شويم که ما را به تکاپو و تلاش بر مي انگيزد و کوشش هائي در جهت کشف راز و حل مجهول به عمل مي آوريم ولي اگر شب مهتابي و روشن بود و به علت نور ماه يا چراغ روشن شده و ظلمت طبيعي آن شکسته بود خوابي است نيکو که خبر از فرج بعد از عسرت و تنگي مي دهد. اگر وامداري در خواب چنين شبي را ببيند که نور ماه آن را شکسته يا ستاره درخشان بر آسمان آنست وام خود را مي پردازد و همين طور بيمار اگر ببيند در شب تاريک چراغ دارد يا نور ماه بر او تابيده از بيماري شفا حاصل مي کند. لوک اويتنهاو مي گويد : شب شب سياه : جدال خانوادگي شب پر ستاره : زندگي طولاني شب نا آرام : ضرر و زيان بزرگ
1ـ اگر خواب ببينيد تاريكي شب شما را فرا گرفته است ، نشانة آن است كه سختي و مشقت كار بيش از اندازه به شما فشار خواهد آورد . 2ـ اگر خواب ببينيد شب رخت مي بندد و سپيده سر مي زند ، علامت آن است كه اوضاع و احوال مشقت بار زندگي به سمت راحتي و فراغت پيش خواهد رفت . |
// //
سلام تو خواب ديدم شبه ، ساعتم ٢٢:٣٠ هست منم دارم آماده ميشم برم مهمونى يا عروسى يادم نيست ؛ ولى همش به اين فكر ميكردم كه اين ساعت ديره ولى از طرفى هم ميدونستم بايد برم ! يعد ميديدم با لباس خوابم ميرم تو اتاقم تا ميام دراز بكشم يادم ميوفته إ من هنوز آماده نشدم! چندبار تو خواب مهمونى رفتن رو يادم ميرفت و هى ميخواستم بخوابم !
شب بود و منم تو خيابون راه ميرفتم هرچه بيشتر ميرفتم تاريكتر ميشد به جز منم هيچ موجود زنده اي رو نميديدم طوري كه نور موبايلمم ديگه فايده اي نداشت خيلي ترسناك بود كه يهو واستادمو چن تا ايه از قران خوندم بعد برگشتم ديدم كلي ماشين اومد جلوم كه با نور چراغاشون همه جا روشن بود و كلي هم ادم تو خيابون جشن گرفته بودند منم تونستم راهمو پيدا كنم . تعبيرشو كيميدونه !!!!
سلام من خواب دیدم ک رفتم مسافرت شب ک میشه به همراه خواهرم و دختر عمم سه تايي ،ميريم بیرون جایی رو هم نميشناسيم بعد یه لحظه اونا رو گم میکنم و حیوانات وحشی که انسان توشون هست ميدوند و به همه حمله ميکنند منم ميدوأم ميرم تو یه کفش فروشی شیر میخواد درو خل بده وای نميزارم خسته میشه ميره بعد یکم وای ميستم ببینم خطری نیس که آروم در میام و خیابون که خیلی تاريکه ميرم طرف هتلمون که اخرشم نفهمیدم رسيدم یا نه وای خیالم راحت بود
نظرات (8)