تعبیر خواب گدایی کردن
- توضیحات
- بازدید: 5980
محمدبن سيرين گويد:
اگر در خواب ديد گدائي مي كرد و مردم او را چيزي مي دادند، دليل خير وبركت است.
ابراهيم كرماني گويد:
اگر ديد از مردم چيزي ميخواست و نمي دادند، دليل كه كارهاي وي بسته شود.
حضرت امام جعفر صادق فرمايد:
ديدن گدائي بر چهار وجه است. اول: خير و بركت. دوم: منفعت.سوم: معيشت. چهارم: عز وجاه.
منوچهر مطيعي تهراني گويد:
گدا در خوابهاي ما انساني است بزرگ منش و خير و نيکو کار که بدو ن آشنائي قبلي به ما محبت مي کند و خير و خوبي مي رساند .
اگر ببينيد خودتان گدا شده ايد خوب است و خواب شما مي گويد نيکي مي کنيد.
اگر در خواب ببينيد که گدا شده ايد و از مردم کمک مي خواهيد خواب شما مي گويد به ديگران محبت و کمک مي کنيد و کسي از اين نيکي و خوبي آگاه نمي شود.
اگر ديديد به صداي بلند گدائي مي کنيد و کمک مي خواهيد از اين ناراحت هستيد که چرا ديگران به خوبي و صداقت شما توجه ندارند و قدر آن را نمي دانند و سپاسگزاري نمي کنند.
لوک اويتنهاو مي گويد :
گدا : شکست و مشکلات
چيز به گدا دادن : براي کارهاي خوبتان از شما تمجيد خواهد شد
گدا بودن : هديه خواهيد گرفت
خواب دیدم تو یه کوچه تو ماشینمون مامانم و دختر عمم (که خارج زندگی میکنه)و دختر عموم (که خارج زندگی میکنه) توشن. دختر عموم یه خوشه انگور سبز تو دستش بود یه هپه انگور به من داد من تو دستم نگهش داشتم. یه مغازه سمت راست بود یه مغازه سمت چپش. صاحب مغازه سمت راست یه هپه انگور به مامانم داد. بعد یه مرد اومد ازم هندونه گدایی کرد. منم بهش گفتم پشت سرت هندونه داره(همون مغازه سمت راستیه)تو مغازهه یه سینی پر از هندونه های قاچ کرده ی قرمز آب دار بود. بعد مرده داشت از اون صاحب مغازه هندونه گدایی میکرد.
توی مغازه سمت چپی هم یه دیگ مانند جلوش بود که توش اب قهوه ای رنگ بود که توش باقالی میپزن. بعد لوبیا های اندازه ی باقالی شاید باقالی بود ولی من فکر میکردم لوبیاست. توش بود. چنتا تخم مرغ پخته هم با پوست درسته انداخت تو آبه. تو کل خواب هم یه دختر خیلی آرایش کرده سه بار اومد از این مغازه سمت چپی مارمولک خرید. مارمولکش هم خیلی بزرگ بود. آخر خواب هم من و اون مرد که گدایی میکرد سر یه میز نشسته بودیم وسط همون کوچه داشتیم غذا میخوردیم که برنج داشت و مرغ هم داشتیم میریختیم روش که بخوریم که بیدار شدم.
خواب دیدم که بایک ماشین داشتم می رفتم که ناگهان فرمون به سمت اسمون گرفتم وبه پرواز دراسمان شتافتم.شب هم بود.صدای ناله های گدایی من به سمت خودش کشید،یه شهرقدیمی بودوتمام ادماچادرسیاه سرشون بودوهیچ **** صورتش پیدانبود،یکم ترسیدم،احساس کردم شهرجن هاست،بعدبه ناله هاک گوش دادم به پیرمردی رسیدم ک گدابوددست کردم توجیبم فقط دوتاسکه داشتم،هرچی داشتم دادم بهش،بعدیک مردافتاددنبالم، سوارماشین شدم وبه اسمون پرواز کردم.
سلام من خواب دیدم ک با یه اقا بودم و گدایی میکردیم البته کامل یادم نیست ولی ته زهنم یه چیزایی مثل گدایی بود ولی اخرش یادمه ک منو اون اون اقا از خیابونا رد میشدیم و میدیدیم ک در صندوق صدقات همه بازه و هر دو حمله ور میشدیم سرش و وقتی اون پولارو برمبداشت من کلی تلاش مبکردم ک از توش پول پیدا کنم و حتی مبلغ پولایی ک بر میداشت خبلی کم بود مثلا بود پنجاه تا تک تومن
ممنون میشم تعبیرشو بگید
نظرات (12)