تاریخچه سینمای دفاع مقدس

با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۹۵۳۱، توده های مردم به دفاع نظامی علیه دشمن بعثی پرداختند. دستگاه های فرهنگی و هنری تازه تأسیس یا متحول شده انقلاب اسلامی پس از اندكی از آغاز جنگ به آن توجه نشان داده و در غالب های مختلف هنری شروع به فعالیت كردند.
سینمای ایران كه پیش از انقلاب از سوی مردم انقلابی و مذهبیون مردود شمرده می شد با پرداختن به روایت جنگ تعریف و ظاهر دیگری به خود گرفت و از سال ۱۳۶۰ بود كه موضوع دفاع مقدس در سینمای ایران متولد شد.
اكنون پس از ۲۶سال از آغاز جنگ تحمیلی و گذشت ۱۷۷سال از پایان آن، همچنان ضرورت این ژانر سینمایی در سینمای ما، احساس می شود. چرا كه جنگ در سینمای ایران فقط در حد یك جنگ نبوده است و در واقع جنگ ایران آمیزه ای از اعتقادات و دفاع از ارزشهاست و این از معدود خصایصی است كه فقط در سینمای ایران با عنوان «دفاع مقدس» شكل گرفت و آن را از انواع دیگر، سینماهای جنگ دنیا متفاوت كرده است.
این گزارش روایتی است از تاریخ سینمای دفاع مقدس همراه با فرازونشیب های آن.
سینمای دفاع مقدس در حدود سه دهه با بهره گیری از مضمون جنگ به تولید آثار ارزشمندی دست زده است.
در همان سالهای اولیه، دو فیلم حادثه ای و جنگی با عنوان «برزخی ها، ۱۳۶۱» و (مرز ۱۳۶۰۰)، ساخته شدند؛ حدود یك سال پس از آغاز جنگ جمشید حیدری فیلمی مرتبط با جنگ ایران و عراق ساخت. اگر چه این فیلم ها گویای تهاجم گسترده عراق و دفاع عقیدتی و آرمانی مردم ایران نبوده است اما در حقیقت ساخت این فیلم ها در شرایطی كه، وضعیت سینمای ایران از جهت كمی و كیفی در وضع خوبی به سر نمی برد، به نوعی شروع اولیه سینمای دفاع مقدس را می رفت تا آغازی باشد.
با ساخته شدن فیلم «مرز» پای جنگ به سینمای ایران باز شد. بعد از آن فیلم «عبور از میدان مین» (جواد طاهری ۱۳۶۲۲) یكی از موفق ترین آثار سینمای دفاع مقدس و آغازگر آن است كه از جنبه پرداخت، روالی تكنیكی و فنی دارد اما نقص آن را در نپرداختن به فرهنگ جبهه و معنویت می دانند كه بسیاری از دست اندركاران آن فرصت لازم را برای آشنایی با حال و هوای جبهه نداشتند. در همان سال فیلم رهایی (۱۳۶۲) از رسول صدرعاملی با داستان رزمنده ای جوانی شروع می شود كه در جبهه به یك پیوندی می اندیشد كه در روز نیمه شعبان با همسر خود خواهد داشت. فیلمساز در تجربه اول خود، به موضوع جنگ تحمیلی در قالب ملودرام جنگی پرداخته است.
خیلی زود با ورود سینماگران جوان، به عرصه سینمای جنگ تغییر و تحول در این نوع سینما ایجاد می شود. فیلم هایی مثل: دیار عاشقان (حسن كاربخش)، پیشتازان فتح (ناصر مهدی پور)، ما ایستاده ایم (اكبرحر)، آغازگر ساختار ابتدایی سینمای جنگ بوده اند، را شاهد هستیم.
در یك دید كلی و بدون دسته بندی نمی توان به نوع و موجودیت سینمای دفاع مقدس پرداخت.
سینمای دفاع مقدس سالهای پرفرازونشیبی را طی كرده است. در دوره ای از جنگ در این نوع سینما فقط به جنبه های دلاوریهای اشخاص و یك سری كاراكترهای معمول كه افرادی هستند عارف و بدور از هرگونه زشتی و پلشتی و خواهان شهادت و... در واقع بسیاری از این فیلم ها با این حال و هوا زیاد دیده می شود. در دوره ای دیگر با ورود جانبازان سینمای دفاع مقدس به موضوعات جانبازان و جانباز می پردازد و در زمانی فیلمساز از كاركتر همیشگی خود بیرون آمده و شخصیت جدیدی، چون «لیلی با من است» را خلق می كند. شخصیت اصلی فیلم كمال تبریزی آدمی ترسو، كم تحمل و بی تجربه به تصویر درآمده. این جنبه از روحیات شخصی فرد زمینه را برای پرداختن به نوع حادثه جنگ و شخصیت افراد، تغییر می دهد.
و دیر زمانی نیست كه موضوعات جنگ در حال تغییر و تحول است و در واقع با رویكرد جدید در این حوزه، فیلم سازان دست به یك تابوشكنی زده اند و با خلق كاراكترها و شخصیت ها، به جنگ از زاویه ای دیگر پرداخته اند چون فیلم «به نام پدر» در یك تقسیم بندی اولیه می توان سینمای جنگ را به دوره مشخص تفكیك نمود:
سینمای دفاع مقدس در دوران جنگ: بسیاری از سینماگران حرفه ای سینما را با جنگ تجربه كردند و فیلم هایی كه در بستر جنگ ساخته شده هیجان و حادثه را با حالات عرفانی و عدالت طلبی افراد را در بطن جنگ پیوند می زند. نینوا (رسول ملاقلی پور۱۳۶۳۳)، آوای غیب (سید حاجی میری ۱۳۶۳) پرواز در شب (رسول ملاقلی پور۱۳۶۶) روزنه (جمال شورجه۱۳۶۸)، انسان و اسلحه (مجتبی راعی۱۳۶۸) در مسلخ عشق (كمال تبریزی۱۳۷۰) و... است.
در این فیلم ها آدم های خاص و دوست داشتنی به تصویر كشیده شده اند كه درس آرامش و بردباری می دهند و جنگ دستمایه ای است برای رسیدن به طبقات عارفانه و شهد شهادت نوشیدن.
در این سال ها، سینما بخشی از ستاد تبلیغات جنگ محسوب می شد كه باید اهمیت دفاع مقدس را در قالب سینمایی نشان داد و فیلم های زمان جنگ روحیه دلاوری و شجاعت مردم را بالا می برد و در واقع دشمن در این نوع از فیلم ها، ترسو، بزدل و... است. جنگ به مدد جلوه های ویژه تحرك بیشتری می یابد ولی موضوع داستان و پایان آن كاملا مشخص است. فیلم هایی مانند «كانی مانگا» (۱۳۶۷، سیف الله داد)، «عقاب ها» (ساموئل خاچیكیان۱۳۶۴)اولین فیلم سینمایی كه عملیات نیروی هوایی را در ۸ سال به تصویر می كشد نمونه های موفق چنین سینمایی هستند.
«كانی مانگا» مثل هر فیلم جنگی دیگر به طور طبیعی به نحو چشمگیری لحنی مبالغه آمیز و ستایش گر در خصوص قهرمانان و رزمندگان خودی در برابر دشمنان متجاوز و ستمگر دارد، در حالی كه كانی مانگا از تكنیك و فن سینمایی و زبان هنری خوبی بهره برده، در خور توجه است. اما نشریه اطلاعات هفتگی درمورد فیلم اذعان دارد كه گرچه عنوان «فیلم جنگی» را یدك می كشد اما هرگز چنین فیلمی نبایستی الگوی تهیه و تولید فیلم های جنگی در آینده قرار گیرد.
در هفتمین جشنواره سینمای جنگ فیلمسازان جوان، آثار برجسته و امیدواركننده ای از سینمای جنگ ارائه دادند.
فیلم هایی چون: «دیده بان (ابراهیم حاتمی كیا۱۳۶۷)، افق (رسول ملاقلی پور۱۳۶۸)، انسان و اسلحه (مجتبی راعی۱۳۶۸)، عبور (كمال تبریزی۱۳۶۷۷)، روزنه (جمال شورجه) است. سوژه اصلی این فیلم ها مستقیماً به وقایع و شخصیت های واقعی در متن جنگ پرداخته است. در واقع سازندگان این فیلم ها تلاش كرده اند كه تماشاگران خود را به نحوی با ارزش های متبلور شده در جنگ از طریق مواجهه با خطرات و خاطرات به عمل صفا و پاكی و شجاعت و استقامت رزمندگان در جنگ ببرد.
فیلم افق، پس از تجربه جنگی پرواز در شب، كوششی برای تلفیق حادثه پردازی و نگاه عمیق تر به شخصیت ها درسینمای ملاقلی پور به شمار می آید. نگاهی كه سرانجام منجر به ساخته شدن آثاری مانند نجات یافتن، سفر به چزابه انجامید و حالا دیگر دغدغه اصلی ملاقلی پور در پرداختن به جنگ برای همگان روشن و آشكار است.
اولین فیلم بلند ابراهیم حاتمی كیا، دیده بان است كه در آخرین سال جنگ ساخته شد. وی پیش از اولین فیلم اش، تصویربردار فیلم های مستند خبری و جنگی بود و به زبان ساده، با جنگ زندگی كرده بود. دیده بان بی تردید شاخص ترین فیلم جنگی سال ۶۷۷ است و ضمن اینكه مسیر بازیابی «فیلم هویت» را ادامه می دهد و با این كه عنوان فیلم جنگی را داراست و حتی یك نما هم خارج از جبهه ندارد ولی بیش از همه متأثر از پشت جبهه است. حاتمی كیا در حقیقت به روانشناسی آدم ها در فیلمش توجه زیادی نشان می دهد. در فیلم دیده بان كمتر فضایی بوی مبالغه و اغراق به مشام می رسد كه در كمتر فیلم جنگی می توان این گونه صحنه ها را شاهد بود.
در فیلم عبور بیش از هر چیزی به فرهنگ جبهه و آزادمنشی و وارستگی و خلوص آدم های آن اشاره می شود ولی در فیلم مجتبی راعی «انسان و اسلحه» سعی به نمایش درآوردن تقابل اراده و ایمان انسان های متعهد و مبارزه با انبوه تجهیزات و سلاح های آتشین دشمن را نشان می دهد. تسلط كارگردان ها بر فیلم های دیده بان و افق بیش از هر چیزی مشهود است ولیكن در سه فیلم دیگر شاید به دلیل كار اول فیلمسازان بوده است، افت و خیزهای زیادی دركارگردانی مشاهده می شود.
در طول سالهای جنگ دوربین های سینماگران روی صحنه های جنگی بیشتر ذوم كردند و اگر گاهی هم گوشه چشمی به پشت جبهه داشت بازهم بیشتر می خواست، میدان جنگ را نشان دهد. در زمان جنگ سینما از نظرگاه سینماگران، آتش و خون و جبهه و شهادت و ایثار و دعاهایی كه بدرقه راهشان می شد شكل گرفت. اما با پایان یافتن جنگ، نوعی از فیلم هایی ساخته شد كه پشت جبهه همان قدر اهمیت داشت كه خط مقدم جبهه.
احمدرضا درویش در فیلم پرهزینه دوئل، مصیبتهایی را كه بر سر مردم منطقه ای از كشور آمده است را با موضوع جنگ ادغام می كند و در واقع جنگ را دستمایه ای برای عنوان اتفاقات پشت جبهه درنظر می گیرد. ولیكن در مزرعه پدری رسول ملاقلی پور اگر چه ما تصویری از رنج های مردم داریم اما این تصویر، تصویری فرعی است. داستان فیلم درباره نویسنده ای است كه همراه با زن و فرزندان خود برای شركت در یك محفل ادبی شركت می كنند. تا با درباره آخرین داستان خود با حاضرین گفت وگو كند. این نویسنده همچنان كه با همسر خود در سالن ارتباط نگاهی دارد با بیان یكی از حاضران درباره از دست رفتن زن و فرزندش، مشخص می شود كه خانواده او بخشی از خیالاتش را تشكیل می دهد این نویسنده در افكار خود به گذشته و بیان یك عملیات می رود و... در فیلم دیگری با عنوان «گیلانه» رخشان بنی اعتماد هم می توانیم به آثار مخرب جنگ و رنج های مردم به داوری و قضاوت بپردازیم.
●سینمای دفاع مقدس در دوران بعد از جنگ:
خاتمه جنگ تحمیلی دوران تازه ای را برای فیلم های تازه جنگی رقم زد. و فیلم هایی كه در این دوران ساخته می شوند می توان گفت كه به نوعی توانسته اند هم به جبهه و هم به پشت جبهه بپردازند یعنی در واقع جنگ را در پشت خاكریزها هم نشان داده اند. از فیلم های خوب جنگی بعد از دوران جنگ كه تعدادشان به اندازه انگشتان نمی رسد، می توانیم به:
دیده بان، مهاجر، سفر به چزابه، كیمیا، از كرخه تا راین، هور در آتش، لیلی با من است اشاره كنیم.
▪مهاجر (ابراهیم حاتمی كیا- ۱۳۶۹
مهاجر داستان دوستی اسد و محمود است. وقتی محمود و یارانش در منطقه جنگی دشمن سرگردان می شوند، حاجی ادامه عملیات شناسایی منطقه را بر تلاش برای یافتن گمشدگان ترجیح داده و معتقد است كه آن عملیات باید در دل عملیات اصلی انجام شود و...
مهاجر اولین فیلمی است كه واكنش های منطقی شخصیت ها را در موقعیت های مختلف و بدون پروا به تصویر می كشد. در واقع همه آثاری كه حاتمی كیا از خود ارائه می دهد. در نوع سینمای دفاع مقدس خود بهترین است. مسعود فراستی عنوان می كند كه مهاجر ادامه منطقی دیده بان است و شفافتر و آگاهانه تر. اگر در دیده بان اساس احساس است در مهاجر حس با فیلم و لحظاتش عجین شده و باز حس فراتر می رود. مهاجر در جشنواره هشتم دفاع مقدس، جایزه اول را كسب می كند، همچنان كه نزد برخی از منتقدان و تماشاگران كسب كرده است.
▪سفر به چزابه (رسول ملاقلی پور، ۱۳۷۵)
در ابتدا وحید با آوای نی به میان یك خاكریز كشیده می شود و دودو آتش او را به سمت سنگر بهروز مرادی جلب می كند و با پیش رفتن در دل همین خاكریز، او و علی به میدان جنگ در چزابه ۱۰سال پیش می رسند و...
فیلم سفر، چزابه در جشنواره چهاردهم فجر در جایگاه بالایی قراردارد و بی گمان می توان آن را از بهترین آثار سال ۱۳۷۵ دانست و از بهترین كارهای رسول ملاقلی پور است.
یكی از منتقدان در مورد سفر به چزابه می نویسد: بی اغراق بگویم كه در هیچ فیلم ایرانیی چهره اسطوره شده ای چون «جیب دهقان نسب» در نقش فرمانده سپاه رزمنده سفر به چزابه ندیده ام. این واقعی ترین خیال، یا خیالی ترین امر «واقع» است كه در بسیاری از آثار چنگی پس از پایان جنگ باید می بود و نبود.
▪لیلی با من است (كمال تبریزی، ۱۳۷۴)
صادق، فیلمبردار تلویزیون، به دلیل مشكلات مالی نیاز شدیدی به وام دارد. از طرفی همكارانش به او توصیه می كنند كه در صورتی كه در سفر كوتاهی با یكی از افراد واحد فیلمبرداران تلویزیون به منطقه جنگی برود، خیلی راحت می تواند وام را دریافت كند. صادق به رغم عدم تمایل به حضور در مناطق جنگی و ترس از محیطی ناشناخته تصمیم به رفتن می گیرد و... علی قبادی یكی از منتقدان اذعان می دارد كه فیلمساز تنها با انتخاب ایده ای نو به اكثریت ویژگیها و اهداف یك «اثر مطلوب سینمایی» دست یافته است؛ برای اولین بار فیلمی مفرح و بسیار قابل تأمل و تحمل از سینمای جنگ می بینیم كه به نحوی می تواند با شلیك توپ و گلوله خنده بر لبان مردم بیاورد و همچنان دفاع مقدس و افراد حاضر در آن و آنهمه ایثار و فداكاری را گرامی داشت.
آژانس شیشه ای (ابراهیم حاتمی كیا، ۱۳۷۶)
حاج كاظم یكی از فرماندهان بسیجی است كه مسافركشی می كند و توفیق مالی چندانی هم نصیب او نشده است. زندگی او با حضور عباس (از همرزمان او) و همسرش تغییر جدی می كند. عباس برای عملی بسیار قوی و خطرناك باید به لندن برود و... در فیلم آژانس شیشه ای منتقد معتقد است كه فیلمساز مردم را در فیلم آژانس شیشه ای چنان برگزیده كه می توانند در نگرشی استعاری نماینده قشرهای مختلف جامعه باشند و توقع حاج كاظم از جامعه و مردم در واقع دور از ذهن و بدور از منطق است و...
منتقد معتقد است كه فیلمساز در آژانس شیشه ای این تردید را پیش می آورد كه از آزار دیدن و ملامت شنیدن برای آثار ارزشمندی چون بوی پیراهن یوسف و خاكستر سبز، برج مینو خسته شده و شاید اصلا ساختن فیلمی با این درون مایه و محتوایی متضاد با آثار قبلی او باشد و آژانس را برای رهایی از زخمهایی ساخته است كه هنوز هم بی گمان آثارشان را بر جان خود دارد. در فیلم های جدید حاتمی كیا چون به نام پدر هم نمی توان آشكارا فهمید كه آیا این پرسش هایی كه در فیلم از زبان نسل سوم بیان می شود؛ حرفهای دل اوست یا اینكه می خواهد نگرش نسل دیگر را به جنگ مطرح كند. اما در كل حاتمی كیا را می توانیم به عنوان پدر سینمای جنگ بدانیم؛ كه از خود آثاری به جا گذاشته كه هنوز در خاطره بسیاری از مخاطبان باقی مانده اند.
▪هور در آتش (عزیزالله حمیدنژاد) ۱۳۷۱
باباعقیل، پیرمرد &#
       
   
   
            لیلا كریمی
منابع:
-تاریخ سینمای ایران، جمال امید
- جنگ برای صلح در ۳ جلد، به كوشش مسعود فراستی
- پایداری در قاب جلد۲، به كوشش محمد سلیمانی
- آرشیو روزنامه كیهان
- تاریخ تحلیلی صد سال سینمای ایران    
            روزنامه کیهان