بودن

گر بدين سان زيست بايد پست

من چه بي شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوائي نياويزم

بر بلند كاج خشك كوچه بن بست

 

گر بدين سان زيست بايد پاك

من چه ناپاكم اگر ننشانم از ايمان خود، چون كوه

يادگاري جاودانه بر تراز بي بقاي خاك