نيايش

 خدايا ، بنده اي درد آ شنايم

بسر افتاده اي بي دست وپايم

 

ز غمها سينه ام درياست، دريا

گواهم گريه هاي هايهايم

 

به در گاه تو مي نالم به زاري

مرا بگذار با اين ناله هايم

 

مرا در آتش عشقت بسوزان

مكن زين شعله ي سركش رهايم

 

از اين آتش، دلم را شعله ور كن

بسوزان، سوز دل را بيشتركن

 

به آه در گلو بشكسته، سو گند

بسوز سينه هاي خسته سوگند

 

به غم پرورده ي محنت نصيبي

كه در خون جگر بنشسته، سوگند

 

به اشك مادري كز داغ فرزند ـــ

فرو ريزد برخ پيوسته سوگند

 

به بيماري كه در هنگامه ي مرگ ـــ

برآيد ناله اش آهسته ، سوگند

 

به آن برگشته ايام نگون بخت

*****

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

مطالب مشابه