خواب تلخ


 

مرغ مهتاب

مي خواند.

ابري در اتاقم مي گريد.

گل هاي چشم پشيماني مي شكفد.

در تابوت پنجره ام پيكر مشرق مي لولد.

مغرب جان مي كند،

مي ميرد.

گياه نارنجي خورشيد

در مرداب اتاقم مي رويد كم كم

بيدارم

نپنداريدم در خواب

سايه شاخه اي بشكسته

آهسته خوابم كرد.

اكنون دارم مي شنوم

آهنگ مرغ مهتاب

و گل هاي چشم پشيماني را پرپر مي كنم.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

مطالب مشابه

insert_link

local_library آموزش یوگا - دنیای پر رمز و راز خواب

insert_link

local_library گلی که دوازده سال به خواب می‌رود!

insert_link

local_library love is - يك خواب شريكي خوشمزه

insert_link

local_library love is - با يك بوسه زيبا از خواب