مقاله ای در مورد فال و طالع بینی

تاريخچه فال  . طالع بینی

هر چند اتفاق نظر در مورد زادگاه اصلي فال و جادو وجود ندارد اما تاريخچه فال به مردم منشعب از اقوام آريايي باز مي‌گردد. برخي محققين و کارشناسان زبان‌شناسي هم ريشه عبارت«مجيک» يا همان جادو را عبارت«مغ» مي‌دانند. به هر ترتيب آنچه مسلم است تاريخ جادوگري و فالگيري به شرق باز مي‌گردد.

از دوره‌هاي پيشين جادو به صورت علومي تنظيم شده مانند اسطرلاب و نجوم (آسترولوژي که غير از آسترنومي به معناي ستاره‌شناسي است)، علم اعداد(Numerologie) علم حروف و نقاط، علم اسماء، جفر، رمل، سيميا، حساب جمل، کف‌بيني (Chyromanice) و چهره‌شناسي (فيزيونومي)، تفال، تطير، تعبير خواب و علم طلسمات و ... در واقع علم محسوب مي‌شدند. به کار بردن اوراد و اذکار، ترسيم اشکال و تصاويرغريب، به کار گيري ادويه‌هاي مختلف و اشياء گوناگون، دست زدن به نيايش‌ها و رقص‌ها، توسل به بانگ‌هاي مختلف انسان‌ها و يا افزارها و... هم وسايل کار جادوگران و فالگيران به شمار مي‌رفتند.

کاهنان مصري و بابلي، مغان ايراني، شمنان مغولي، مرغزان تبت، جوکان هندي، جادوگران سرخ پوست و سياه پوست و... و امروزه طرفداران سپريتيسم و علوم ازوتريک که سعي دارند جادوگري را با رنگ و لعابي علمي احيا کنند. همگي منجيان خرافات هستند که سرتاسر دنيا را پوشش دادند و مي‌دهند.

همگي در يک نکته مشترک هستند که جهان نمود که ما آن را طبيعت مي‌ناميم، تحت تاثير جهان بود يا باطن است. و انسان‌هاي عادي مي‌توانند با طي مراحلي خاص که در فرقه‌هاي مختلف نوع آن هم متفاوت است با آن جهان‌هاي برتر ارتباط برقرار کنند. و علم فرد جادوگر يا فالگير در واقع همين برقراري ارتباط است.

در ايران و در عصر ماد‌ها و هخامنشي‌ها تا ساسانيان علوم مانند ستاره‌شناسي بابلي و هندي رواج داشت. در اوايل قرن سوم ميلادي جادوي هرمسي (منسوب به خداي بزرگي در مصر باستان به نام «سه باروالا») اين علوم از 24 رساله در زمينه‌هاي مختلف گرفته شده بود. اگر چه اين علوم يکسره با خرافات آميخته نبودند، اما نشانه‌هايي از خرافات‌زدگي در آنها ديده مي‌شد.

فال يعني شگون ، به زبان يا به دل نيك آوردن ، پيش بيني خوشبينانه ، در زبان عربي فال به صورت فال و تفأل به كار مي رود . در وضع اوليه ، مراد از آن ، مطلق فال زدن چه نيك و چه بد است ، ولي عرفا" بيشتر به فال نيك اطلاق مي شود و ضد آن ، طيرته يا نظير است ( يعني آواز يا پرواز پرنده اي نظير كلاغ يا جغد را علامت شومي دانستن ) اين كلمه در قرآن مجيد نيز به كار رفته . در فرهنگ عرب ، تفأل سابقه اي كهن دارد . از رسول اسلام (ص) نقل است كه فال را خوش مي داشت و نظير را خوش نمي داشت . در فرهنگ ايراني نيز مانند عرب و اغلب فرهنگ هاي كهن ديگر ، فال نيك و به سابقه ي كهن دارد . اين كلمه به انواع و اقسام در شاهنامه به كار رفته است . ايرانيان به فال نيك « مروا » و به فال بد « مرغوا » مي گفتند . نوعي از فال زدن با گشودن كتاب ، يا سر كتاب باز كردن بود ه كه اين كار بيشتر با قرآن مجيد و ديوان حافظ و مثنوي مولوي مرسوم بوده است . مصحف يا فال به قرآن ، نوعي بارز استخاره است .

فال زدن ، هنوز هم در فرهنگ عامه جهاني زنده است و انواع و اقسام دارد كه مشهور ترين انواع آن ، كف بيني – فال قهوه – فال تحود و فال ورق است .

نظامي : زبهبود زن فال ، كان سودتوست كه به بود تو اصل بهبود ترست .

در ديوان حافظ چند بار كلمة فال به كار رفته .

از غم هجر مكن ناله و فرياد كه دوش زده هم فالي و فرياد رسي آيد .

رخ تو در دلم آمد مراد خواهم يافت چرا كه حال نيكو در قفاي فال نكوست .

گفته اند :براي رهايي از عواقب فال بد ، بايد كه انسان به خدا توكل نمايد وبه آن اعتنايي ننمايد . فال بد ، به كسي ضرر نمي رساند كه از آن خائف و ترسان باشد . ولي كسي كه با كي از آن نداشته باشد و به آن اعتنايي نكند ، يقينا" ضرري به وي نخواهد رسيد ، مخصوصا" اگر در آن موقعي كه چيزي را به فال بد مي گيرد ، يا آن را بشنود ، اين رهايي را كه از پيغمبر به يادگار مانده بخواند :

«اللهم لا طير الا طيُرك و لا خيُر الا خير كّولا اله غيرُك ، اللهم لا يأتي بالحسنات الا انتّ و لا يذهبُ بالسُياتِ الا انتَ و لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم . »

اما كسي كه به فال بد اعتنا كند ، آن فال بد ، سريعتر از سيلابي كه به جا گياه خود رو آورد ، دامنگير او خواهد شد و درهاي وسوسه و ناراحتي بر روي او باز خواهد شد و شيطان درهايي از مناسبات دور و نزديك درباره لفظ و معني بر رويش مي نماياند . به هر ترتيب ، مسلمانان فارسي زبان ، پس از تفكر و مشورت در كار خود ، هر گاه باز هم در ترديد باشند ، غير از قرآن مجيد ، به ديوان حافظ و مثنوي مولوي ، تفأل مي زنند تا براي انتخاب يكي از دو جهت ، با اراده ي قويتر اقدام كنند .

كلمه ي نظير عشق از « طير » است و جهت اين اشتقاق اين بوده كه عرب ، به خيلي از چيزها از جمله به طيور تفأل مي زدند . به همين جهت كلماتي از ماده ي « ط ي ر » اشتقاق كردند كه معناي تفأل و يا بهره اي از شر و شأمت را بدهد .

در روايات مسئله تفأل چگونه آمده است : تفسير الميزان – علامه طباطبايي

از رسول خدا (ص) نقل شده كه فرمود : « تفألو بالخير تجدوه ، همواره فال نيك بزنيد تا آن را بيابيد » و نيز نقل شده كه بسيار تفأل مي زده ، همچنان كه در داستان حديبيه وقتي كه « سهيل بن عمرو » از طرف مشركين مكه آمده ، رسول خدا (ص) فرمود « حالا ديگر » امر بر شما سهل و آسان شد . و نيز در داستان نامه نوشتن آن حضرت به خسرو پرويز آمده است كه وي را به اسلام دعوت كرد و او نامه ي آن جناب را پاره كرد و در جواب نامه ، مشتي خاك براي آن حضرت فرستاده حضرت همين عمل را به فال نيك گرفت و فرمود : به زودي مسلمانان ، خاك كشور او را مالك مي شوند .

تفأل و نظير در اروپا :


گياهي به فرهنگ و آداب و رسوم ملت هاي مغرب زمين ، نشان مي دهد كه اعتقاد به فال نيك و بد در ميان كشورهاي صنعتي نيز به شدت رواج دارد حتي در ميان اين مردم ، جادوگري ، فال گيري ، دعا نويسي و رمالي نيز جايگاه ويژه اي دارد ، چنان كه روزنامه « فيگارو » چاپ پاريس مي نويسد : طبق آخرين آماري كه در پاريس منتشر شده هم اكنون 6000 جادو گردر اين شهر به كار اشتغال دارند . كه عده اي از آن ها خود را پيغمبر مي دانند هر روز حدود پنجاه هزار نفر به اين قبيل افراد مراجعه مي كنند . در امد ساليانه آن ها در حدود 150 ميليون فرانك جديد است . آن ها درباره بيش از دو هزار آيين و مذهب جديد تبليغ مي نمايند .

تاريخچه :

فال چگونه پيدا شد ؟


بشر از زماني كه خود را شناخت و به اين نكته مهم پي برد كه داراي نيروئي فارق العاده بنام فكر است . و به كمك آن مي تواند بر بسياري از محضلات و مشكلات زندگي خود فائق شود در اين انديشه نيز افتاد كه هر طور كه مي تواند در بهبود اوضاع شخصي و خانوادگي خود بكوشد و در اين تصميم زماني واضح كرد مصمم تر شد كه به تدريج دريافت در زندگي مسايلي هم وجود دارد و پيش مي آيد كه نه قدرت بدني قادر به حل آن است و نه نيروي عقلاني و كلوي و حتي راه هاي خلاف و موذيانه نيز نمي توانند كه بر آن مشكلات پيروز شوند . قرن ها بشر متحدن اوليه با اين مشكلات به طرق مختلف دست و پنجه نرم كرد و در هر مورد نيز شكست خورد تا به تدريج اين فكر براي او پيش آمد كه علاوه بر نيروهاي طبيعي و شناخته شده نيروهاي ديگري نيز ممكن است وجود داشته باشند كه او قادر به شناختن آنها و پيدا كردن راه حلي براي مقابله با آنها نيست و ترس از اين نيروها از همان زمان در مخيلة بشر پيدا شد بشر با دشمن مرئي و موجود هر طور كه بود مقابله مي كرد ولي با دشمني كه نا مرئي و نا معلوم است چگونه مي توانست روبرو شود و بجنگد ؟

بشر متمدن آن روزگار كه به حكم اجبار هنوز به درجة رشد فكري امروز نرسيده بود وقتي مي ديد كه با همه نوع بلاهاي ارضي و سماوس كه بر زندگي او و همنوعان او سبوط مي كند و نازل مي شود مي تواند با همان وسايل اوليه اي كه در اختيار داشت مبارزه كند ولي با آن چيزي كه نمي داند چيست و به چشم و گوش و هوش او نيز نمي آيد نمي دانست چه كند . قرن هاي ديگر بر تمدن بشري گذشت بشر در زمينه هاي مختلف به نيروي همان عادل مميزة او از ديگر جانوران يعني فكر و هوش پيروز بهائي يافت . يكا يك مجهولات بر او علوم شدند . و به خاطر همين كشفيات بود كه در جوامع آن روز اين فكر پيدا شد كه عوامل ناشناخته اي هم كه مانع تحقيق خواسته ها و آرزوهاي بشري مي شوند در شمار همان مجهولات هستند و آنها معلوم شده اند اين مجهول نيز بايد معلوم شود . وقتي كه بزرگترين دانشمندان زمان نيز در راه كشف اين مجهول كه هنوز اسمي هم نداشت درمانده و ناتوان شدند گروهي موقع شناس و فرصت طلب نيز پيدا شدند كه تصميم گرفتند با توجه به ازياد روز افزون كساني كه در زندگي روزمره دچار مسايلي مي شوند كه دو محيطة خود آن مسايل را معلول فعاليتهاي همان موجود يا نيرو يا عامل نا موجود فرض مي كردند درصدد بهره برداري از نيازمندان بر آيند و فال و پيش گويي به اين ترتيب به وجود آمد . ما افراد بشر از مورچه و زنبور كمتر نيستيم شما ببينيد كه يك مورچه براي رسيدن به مقصودي كه دارد چند راه را آزمايش مي كند تا بالاخره موفق شود و موفق هم مي شود توسل به فال و فال بين هم يكي از همان راه ها ( بعدي ) است كه بشر امتحان مي كند شايد او را به مقصود برساند .

اولين پيشگو فرانسوي بود


اولين كسي كه به فكر مسئله پيشگويي براي افراد بشر را در يك چهارچوب قرار دادي و تعيين شده مورد بررسي قرار دهد و اگر هم نه تعيين شده مورد بررسي قرار دهد صددرصد علمي و منطقي ، اما به هر حال يك فرمول قابل قبول براي اين پديدة مورد علاقة بشر كشف كند « ميشل گوگولن » فرانسوي بود و شرح كارش در سال 1930 ميلادي بود . او ابتدا به مسئله فال و پيشگويي اصلا" اعتقادي نداشت . اما بعد از چند سال مطالعه در نظر خود نسبت به فال و فال بيني تجديد نظر كرد . ديگر آن را يك « دكان براي فريب ساده لوحان » نمي دانست بلكه آن را يك « شوخي » و بعد « سرگرمي » ناميد . بعدها او معتقد به اين شد كه نيروهاي ديگري نيز در جهان وجود دارند كه مي توانند در سرنوشت اشخاص در سراسر جهان تأثير مثبت يا منفي داشته باشند و يكي از اين نيروها تأثير ستارگان در سرنوشت بشر است . يكي از موافقان و طرفداران نظرية تأثير اجرام آسماني بر سرنوشت و كرانبي افراد بشر از مردم سوئيس به نام دكتر روژه فرانگين بود . كه خود طي چند مقالة مستدل مبتني بر اطلاعات متقنن تاريخي سابقة توسل افراد بشر را به فال به 1800 سال قبل از ميلاد مسيح « نزديك به شش هزار سال قبل » رسانده و در ابتداي تاريخچة خود اين نكته را ذكر كرده است كه علم نجوم نيز مثل همه شاخه هاي دانش اصلي مثل شيمي و طب و رياضيات با انواع خرافات و اسطوره هاي آميخته و ممزوج شده است .

علم ستاره شناسي در ميان تمدن هاي باستاني (اكد ، سومر ، بابل ، آشور ) و بعد در ايران و ساير تمدن هاي غرب آسيا كه به تمدن بين النهرين معروف است بيشتر از دو جنبه رواج داشت وبه خاطر اعتقادي كه مردم چه از طبقة عوام و چه خواص به پيش گوئي و « فال » داشتند اين علم بيش از ساير علوم متداول حتي رياضيات پيشرفت داشت . دو جنبة تصميم علم نجوم يكي جنبة علمي و محاسباتي آن براي گشودن تدريجي اسرار آسمان و كائنات بود كه اين جنبه تا زمان حاضر نيز ادامه يافته است ولي جنبة دوم آن ، همان پيش گوئي و پيش بيني آينده افراد بشر و تأثير اوضاع كواكب بر زندگي روزمره افراد بشر بود . با وجود همه اختلافات و منازعات ميان « منكران » و « معتقدان » يك را ه باريك ايجاد تفاهم ميان دو گروه وجود دارد و آن هم اين است كه اغلب دانشمندان و مخصوصا" ستاره شناسان كه مراتب علمي آنان مورد قبول هر دو گروه است روي اين نكته توفق نظر دارند . آن اين است كه ( كره زمين ما ، تحت تأثير اجرام سحاوس قرار دارد ) و بعد اين طور نتيجه مي گيرند كه وقتي اجرام سحاوس كه مواد طبيعي كه از مجموعة آنها كره زمين به وجود آمده است پس بر افراد بشري كه جزئي از موجودات همين ( كره تأثير پذير ) مي باشند مي تواند تأثير بگذارند يعني اين كه حال و آيندة ما بسه به گردش سيارات و اوضاع چرخ فلك است. در زمينه فال و فال بيني تا به حال كتابهاي مفصل و متعددي به رشته تحرير در آمده است از جمله اين كتب ، كتاب « فوق طبيعت » نوشته ليال و استون است . حال اين سؤال مطرح است كه به راستي كساني كه به فال اعتقاد دارند از فالگير چه مي خواهند ؟ اين افراد چه مسايلي دارند كه عقل سالم و علم سالم قادر به درك و حل آن مسايل نيست ؟ چرا كمكي را كه مي توانند از روانكاواني ، روانشناسان ، پزشكان ، اشخاص مجرب و كار آزموده براي گشايش گره هاي مختلف زندگي شان دريافت كنند ناديده مي گيرند و پول و وقت و انرژي خودشان را در اتاق هاي كوچك يا بزرگ ، محقر يا مجلل مدعيان پيش گويي و فال بيني به هدر مي دهند ؟

نكته شگفت آور اين است كه تعداد مبتدايان به فال در تمام روز به روز در حال از ياد و افزايش است و آنچه باعث تأسف بيشتر است اين است كه نه تنها افراد عادي و بي سواد و كم سواد بلكه افرادي از طبقات روسنفكري اجتماع نيز به اين خرافات اعتقاد دارند و اين كاملا" طبيعي است كه كسي كه به فالگير مراجعه مي كند به طور حتم دردي و مشكلي و نيازي دارد والا افرادي كه به طور طبيعي زندگي مي كنند و مشكلي ندارند كاري با سركتاب و رمال ، اسطورات يا ورق و تفاله چاي و قهوه ندارد . داشتن همين « درد » فالگير زرنگ و فرصت طلب را مطمئن مي كند كه مشتري پرو پا قرص ديگري به تعداد مراجعان هر روزه و هر شب، او اضافه شده .

يكي از مهمترين « و شايد هم تنها » علل توجه عمومي به جماعت فالگيرها و فال بين ها اين است كه بشر از آيندة خودش خبر ندارد و چون خبر ندارد به اين جهت مي ترسد و ترس ناشي از عدم تأمين آينده ، آن طور كه مورد انتظار و آرزوهاست كه سبب مي شود كساني پيدا شوند كه مدعي شوند كه به گونه هاي مختلف با عالم غيب ارتباط دارند و با ارواح ارتباط دارند آينده را پيش بيني مي كنند و از گذشته و حال خبر دارند . اگر قبول داشته باشيم كه بشر به اميد و آرزو زنده است و اين نكته را نيز « مد » نظر داشته باشيم كه آرزوهاي بشر ي پايان ناپذير است خيلي خوب و آسان مي توانيم به اين نكته پي ببريم كه چرا بشر از آينده مي ترسد ؟

از نظر روانشناسي فقط براي تسلين وجدان است :


از نظر يكي از كارشناسان روانشناسي ، تقريبا" اكثريت كساني كه به هر صورت سروكارشان به جماعت فالگير و طالع بين مي افتد مقصر اصلي در ايجاد گرفتاري هائي كه فكر مي كنند حل نشدني است خودشان هستند . اين كارشناس مي گويد : مراجعه افراد به كساني كه مدعي ارتباط با عالم غيب و ارواح هستند براي اينكه وجدان خودشان را در مورد كاري كه مرتكب شده اند و در نتيجه بلا را به انواع و اقسام بر جان و زندگي خود خريده اند به خيال خودشان تسكين مي دهند سعي مي كنند كه با كمك فالگير به رهائي برسند . فالگيرها از هر نوع و هر طبقه كه باشند چه در سطح بالا و چه در سطح متوسط و پائين « البته از نظر مراجعان » اين نكته مهم را به خوبي مي دانند كه مراجعان به آنها براي جبران خطاهاي گذشته خودشان است كه به آنها مراجعه مي كنند و به همين جهت است كه به آنها مراجعه مي كنند ، زبان چرب و نرمي كه دارند ، از يك سو سعي مي كنند عمق گناهي را كه فرد ما مر تكب شده در نظر او بيشتر و خطر ناكتر جلوه گر كند و از سوي ديگر به او اين اطمينان را بدهد كه چارة كار فقط به دست اوست و اوست كه مي تواند گردش كواكب و سيارات را هر طور كه مايل است و در حقيقت هر طور كه به نفع افراد مراجعه كننده است تغيير دهد و يا متوقف سازد .

تكيه گاه رومي و رواني مي خواهند :


يك كارشناس رواشناسي در همين مورد يعني مراجعة فراوان افراد مختلف ازجهات ناهمگون به رمالان و باز كنندگان سر كتاب مي گويد يكي از علل ، اجتماعي بودن انسان است . بشر چون با جمع زندگي مي كند احتياج دارد كه به هر صورت نيازهاي رواني خود را براي ايجاد ارتباط با ديگران تأمين كند و به عبارت ديگر بشر احتياج دارد كه براي حل مشكلاتي كه ناخواسته بر سر او آوار شده اند با افرادديگري مشورت كند و از آنها بخواهند و چون به كرات و به تواتر از اين و آن شنيده اند كه فلان خانم يا فلان آقا در باز كردن « گره هاي كور » با توسل به بعضي عوامل و عناصر معجزه مي كند تسليم گفته هاي آنها مي شود . حاجتمندان و كسانيكه به فالگير مراجعه مي كنند در حقيقت با اين كار خودشان مي خواهند نوعي امنيت رواني به دست آورند و حتي اگر به زباني و تحول و وعده هم باشد از مشكلات رومي كه به آن دچار شده اند رهائي پيدا كنند . ممكن است كه اين قبيل افراد در خلوت تنهائي خود كارهائي را كه فالگيرها مدعي انجام آن مي شوند غير ممكن بدانند و نسبت به قدرت روحي و رواني آنها شك و ترديد پيدا كنند ولي چون تكيه گاه ديگري ندارند فالگير ها را رها نمي كنند .

پول مي دهند كه فريب بخورند :


كارشناس رواشناسي ديگري از دانشگاه سوهايوي آمريكا معتقد است مراجعه افراد مختلف به فال بين ها و كساني كه مدعي هستند از گذشته و آينده اطلاع دارند اين است كه به خودشان اطمينان ندارند و نيروهاي فعال و خلاق دروني خود را ناديده مي گيرند و در ضمن نيز مي خواهند كه به بالاترين قله آرزوها دست پيدا كنند . دكتر ادوارد هاينر در ادامه نظريات خود مي افزايد مشتريان و مراجعه كنندگان به فالگيران كساني هستند كه از لحاظ نيروي رواني و احساسي ضعيف هستند بدون اينكه بيمار رواني باشند اين قبيل افراد ممكن است كه قوي هيكل و تنومند از لحاظ جهاني كاملا" سالم باشند و به اصطلاح شرقي ها چهار ستون بدنشان سالم باشد ولي قدرت رواني و احساسي آنها كم است . بخودشان اطمينان ندارند هميشه در ترس و نگراني هستند قدرت تصميم گيري ندارند در برابر وقايع و حوادث دست و پاي خود را گم مي كنند و مغز آنها قفل مي كند و كار به جائي مي رسد كه خودشان را يكه و تنها در يك جزيرة دور افتاده تصور مي كنند كه آبهاي اطراف آن نيز پر از كوسه و تمساح و مار ماهي است !

اكثرا" افسردگي پنهان دارند :


دكتر هاينر يك آمريكائي است يعني اهل كشوري است كه در آن هر فردي كه داراي حقوق سياسي اجتماعي و اقتصادي است به طور حتم يك وكيل دادگستري و يك پزشك عمومي و يك روانشناس را بايد در خدمت داشته باشد . از ميان اين سه حقوق بگير ساليانه وكيل و پزشك جز در مواقع معين كاري ندارند ولي رواشناس به طور هفتگي يا هفته اي دو بار در خدمت حقوق دهنده است . با وجود اين همه پزشك بيماريهاي روحي و روانشناسي و روانكاو در آمريكا معهذا در آن كشور نيز فال و فالگيري رواج دارد وعلت آن است كه بخش عمده اي از سكنة آمريكا را « مهاجرين » قانوني و غير قانوني از ساير ممالك جهان تشكيل داده اند كه اعتقاد به نيروي مافوق طبيعه جزو ذات و خصلت آنهاست . متأسفانه در جامعة ما مراجعه به روانپزشك يا روانكاو و مددكاران اجتماعي حتي در حد مشورت و راهنمائي و تبادل نظر كار چندان مرسوم و متداولي نيست در جامعة ما به اشتباه اين طور تصور مي شود كه فقط كساني به روان پزشكان مراجعه مي كنند كه از سلامت رواني برخوردار نيستند به همين خاطر است كه افراد از مراجعه به روانپزشكان و مراكز درماني و مشاوران خانوادگي سر باز مي زنند و بالاخره مي روند و برعكس آن ، راه مراجعه به فالگيران و رمالان را انتخاب مي كنند .

فرق مشاوران و فالگيران


بر عقيدة كارشناسان امور و روانشناسي ، رابطة مشاوران و مددكاران اجتماعي با مردمي كه به آنها مراجعه مي كند بر پاية واقعيات و اصول و فرمول هاي امتحان شده علمي است در حاليكه فالگيران و رمالان بر اساس ادراكات خود از اوضاع ظاهري و بيانات حاجتمندان و تخيلات خود ، افراد را آن طوري كه خودشان مي خواهند و منافعشان اقتضاء مي كند دنبال خود به بيراهه مي كشانند تا بهتر و بيشتر از آنان بهره برداري كنند و به طور موقتي مراجعه كنندگان را راضي و خوشحال بر منازشان روانه كنند . اين قبيل افراد سودجو طوري برنامه ريزي مي كنند كه « شكار » دوباره با پاي خودش بر صيد گاه بيايد و دوباره و چند باره صيد شود .

مراجعه كنندگان اغلب خانم هستند .


هاينر مي گويد بهتر است مراجعه كنندگان كه اغلب خانمها هستند به جاي توسل به اوهام و تخيلات و پيش گوئي هاي باطل و غير منطقي اوقات خود را صرف بالابردن روحيه وا فزايش اعتماد به نفس و هدفداري كردن زندگي خويش كنند و مشكلات به وجود آمده در زندگي خود يا اطرافيان خود را يا با مشورت با افراد مجرب يا بدون كوچكترين ترس از سخنان ياوة مردم به مشاوران روانپزشكي مراجعه كنند.

طبقه بندي مراجعان به فالگير :


از پروفسور « بوب استروج » روان شناس انگليسي پرسيده شد كه از لحاظ طبقه بندي آرزوها ، كدام خواستة افرادي كه به فالگير مراجعه مي كنند در اولويت قرار دارد ؟ و او پاسخ داده بود بيشتر از همه مسايل عشقي است بعد بيشترين مشتريان فالگير ها را كساني تشكيل مي هند كه مشكلات مالي دارند و غير از اين دو دسته دسته اي ديگري هم كه بيشترين مراجعان را شامل مي شود مراجعه كنندگان براي مقاصد جنايتكارانه است . به نظر استاد « عبد الفتح منصور » روان شناس و جامعه شناس مصري اعتقاد به فال و طالع بيني يكي از مظاهر دنياي متحدن امروزي است وي مي گويد : هر قدر سطح فكر اجتماعي و فرهننگي بعضي از افراد بالاتر از افراد عادي باشد ميزان آمادگي آنها براي مشورت به فالگير ها و به عبارت بهتر اعتقاد آن ها به فال و پيشگوئي بيشتر است . زيرا يكي از خصوصيات فرهنگ امروزي ما آن است كه انسان هر روز بيشتر از روزهاي قبل نسبت به خودش و مردم اطرف زندگي خودش و به طور كلي به جوامع بشري شك و ترديد و دو دلي و عدم اعتماد پيدا مي كند و چون هر شك و دو دلي بسته به نوع آن ، مقداري از اطمينان شخص را از زندگي حال و آنيده او سلب مي كند و به عناوين مختلف سعي مي كند در دنياي خاص خود احساس اطمينان و آرامش بيشتري پيدا كند .

عواملي كه باعث رواج بازار فال و فالگيران مي شود :


يكي از علل رواج بازار فال و فالگيران در عصر حاضر اين است كه انسان امروزي نسبت به انسان هاي اعصار ادوار گذشته تنبل تر شده است .

يكي ديگر از اين علل احساس تنهائي است كه گريبان قسمت عمده اي از مردم روي زمين را گرفته است . يكي ديگر از اين عوامل تلقين است . تنهائي ، ناراحتي خيال ، عدم توانائي در ايجاد رابطه با ديگران ، نياز به پيشرفت و موفقيت دركار ، حل مسائل عاطفي و زناشوئي و همچنين اختلافات ديگران و حرفه اي باعث مي شوند كه گاه اشخاص تحصيل كرده و روشن فكر نيز تحت القائات ديگران دست به دامان فالگير ها شوند وعدم قدرت و توانائي خود را براي حل مشكلات خويش به اين نحو ابراز دارند با اين تأكيد كه حل بعضي از اين اختلافات رفتاري و عاطفي نيز براحتي از قدرت يك فرد حتي يك جمع خارج است .

مال ما فالگير ، مال خارجي ها اختر شناس !


مراجعه به فالگيران و رمالان تنها به ميزان سواد و طبقه اجتماعي نسبت و به عبارت بهتر فقط مردم كشورهاي آسيائي و آخر بقائي و آمريكاي جنوبي نيستند بلكه فالگيران بساط خود را در كشورهاي اروپائي و آمريكائي نيز گسترده اند . منتها ما در اين جا در كشور خودمان به اين گروه سوء استفاده گران رمال و قال بين مرگوئيم و اروپائيها اختر شناس مي گويند . يكي ديگر از علل مراجعه مردم به فالگير ها مربوط مي شود به رابطة انسان بازندگي اش در آينده و يا اطلاع بر گذشت، تاريك و نامعلوم ، در حاليكه به اعتقاد مؤمنين اطلاع بر آينده و گذشته از اختيارات ذات مقدس خداوندي است و احدي از آحاد مردم حق دخالت در اين اختيارات را ندارد . فالگيري و مراجعه به كسانيكه مدعي هستند با عالم غيبت در ارتباط هستند براي عده اي به صورت يك تفريح د رآمده است . اما بر اساس آنچه كه از يك سري مطالعات و تحقيقات آماري غير رسمي اتسباط شده است نسبت مراجعان تفريحي به مراجعان نيازمند حداقل يك به صد و حداقل پنج به صد است يعني در مقابل هر پنج زن يا مردي كه براي تفريح و وقت گذراني مؤسسات فالگيري و پيشگوئي را انتخاب مي كنند نو در پنج نفر واقعا" براي باز شدن گره كارشان مراجعه مي كنند . در زمان گذشته مردم به اين دليل به سراغ فالگير و فال مي رفتند كه از دور نماي آينده زندگي انفرادي يا مشترك خود با خبر شوند براي ده سال ديگر ... چون به طور سنبي همه طبقات اجتماع از زندگي حال خودشان راضي بودند اما امروزه انگيزه اصلي اين است كه اوضاع آيندة خيلي نزديك خود را از زبان ديگري بشنوند و اين آيندة خيلي نزديك حداكثر تا پس فرداي آن هاست و اين جمله براي آن است كه بشر روحا" ناآرام است و دست خودش هم نيست .

نتيجه پيشرفت تكنولوژي


بر همان نسبت كه مشكلات فردي و اجتماعي انسان زياده شده به همان نسبت هم از ميزان صبر و وقت او كم شده است . امروزه همان پيشرفت حيرت انگيز تكنولوژي چنان عنكبوت و اربرور جسم و جان و زندگي هر كسي تارتنيده است كه بشر براي انيكه بتواند براي فردا و فراي براي پس فردا زنده بماند مجبور است كه بيشتر از آن چه كه در توان دارد كار كند و بدود و بدود و برود . نه تنها در كشور ما بلكه در بسياري از ممالك جهان مردم سه زمانه كار مي كنند و با اين همه دوندگي به هيچ جا نيز جز تأمين خارج همان روز نمي رسند بشر مي خواهد خود را خلاص كند . دكتر عليرضا مشاعري يكي از روانشناسان و روانكاوان با تجربه كه مطالعاتي نيز در امور قديمه دارد در مورد اينكه چرا مردم اين قدر فال باز شده اند مي گويد : مراجعه به فالگير براي اطلاع از حوادث آينده مثل اعتياد بر مواد مخدر است . نود و هفت درصد مردم فقط براي اينكه ببينيد چه مي شود ترد فالگير مي رفتند و مي روند واز اين نودوهفت در حدود 75 نفرشان اصلا" اعتقادي به فال و فالگيري نداشتند .


كساني كه به فال و فالگير اعتقاد دارند از فالگير چه مي خواهند ؟

اين افراد چه مسايلي دارند كه عقل سليم قادر به درك و حل آن ها نيست ؟

1- بشر از آينده خودش خبر ندارد و به اين جهت مي ترسد ، ترس ناشي از عدم تأمين آيند ه .

2- براي تسكين وجدان : براي اينكه وجدان خودشان را در مورد كاري كه مرتكب شده اند تسكين دهند و جبران خطاهاي گذشته .

3- تكيه گاه روحي و رواني مي خواهند : نوعي امنيت رواني مي خواهند به دستي آورند اين افراد ممكن است در خلوت خود كارهايي را كه فالگير انجام مي دهد را غير ممكن بدانند ، اما چون تكيه گاه ديگري ندارند ، فالگير را رها نمي كند .

4- عدم اعتماد به نفس و نداشتن اطمينان به نيروهاي فعال و خلاق دروني خود .

5- از لحاظ نيروي رواني و احساسي ضعيف هستند .

6- قدرت تصميم گيري ندارند .

7- افسردگي پنهان دارند : به جاي مراجعه به روانكاو و مددكار و روانشناس به خاطر اعتماد به نيروي مافوق الطبيعه خبر و ذات و خصلت آن ها است .

8- مسائل عشقي

9- مشكلات مالي

10- مقاصد جنايتكارانه

11- احساس تنهايي

12- ناراحتي خيال

13- عدم توانايي در ارتباط با ديگران

14- حل مسائل زناشويي و عاطفي و حل اختلافات خانوادگي

15- اطلاع از گذشته تاريك

16- تفريح و سرگرمي

17- باز شدن گره كارها و نياز به پيشرفت و موفقيت در كار .




نتيجه گيري :


با توجه به تاريخچه فال كه از زمان هاي گذشته تا به امروز وجود داشته ، مشاهده مي شود كه در گذشته مردم علم و آگاهي چنداني نداشته اند و بيشتر خرافاتي و معتقدند به نيروهاي ماوراء الطبيعه بوده اند . بنابراين طيف فالگيري در سطح جوامع بسيار وسيع بوده است . افرادي كه مردم براي اين كار به آن ها مراجعه مي كردند اغلب با عنوان : رمال ، جادوگر ، ستاره شناس و دعا نويس و ... بوده اند كه اين افراد ادعا مي كردند كه علم به گذشته افراد دارند و قادر به پيشگويي آينده آنان هستند . البته لازم به ذكر است كه اين اعتقاد در سطح جامعه بين تمام اقشار وجود داشته ، نه فقط قشر محروم و يا بي سواد ، بلكته طبقه حاكم و اشراف هم همان طور كه در تاريخچه آمده براي امور حكومتي و اداره كشور به اين افراد مراجعه داشته اند . و حتي در زمان پيغمبر هم اين اختر شناسان و پيشگويان وجود داشته اند به طوري كه معتقدين به دين يهود اعتقاد راسخي به علم رمالان و اختر شناسان داشته اند ، كه تا به امروز پا برجاست . اما كم كم با پيشرفت علم و تكنولوژي و متعاقبا" بالا رفتن آگاهي مردم اين اعتقاد كم رنگ تر شده اما هنوز به طور كامل از بين نرفته و هنوز اعتقاد به فال و فالگيري با درجات مختلف در همه جوامع و اقشار مردم ديده مي شود . اين كاهش به دليل اينكه : در جوامع امروز خود آگاهي و خود شناسي و اعتماد به نفس افراد بالارفته و افراد اين مسئله را درك كرده اند كه خودشان سهم عمده اي در رقم زدن آينده شان دارند . بر خلاف قديم كه اعتقاد به دست داشتن نيرهاي مافوق طبيعي در زندگي شان داشتند . اما در مطالعه اي كه در سطح دانشگاه و بين دختران گرايش هاي مختلف رشته علوم اجتمعي صورت گرفته است ، اين نتيجه به دست مي آيد كه مصاحبه شوندگان به دو دسته تقسيم مي شوند :

1- كساني كه به فال اعتقاد ندارند .

2- كساني كه به فال اعتقاد دارند .

دسته اول كساني را شامل مي شود كه يا نگرش شان نسبت به فال منفي است و واقعا" اعتقاد ندارند و يا كساني اند كه در ظاره اعتقاد ندارند اما در عمل ديده مي شود كه حاضر به مراجعه هستند كه اين مي تواند به دليل مقتضيات زماني و مكاني باشد كه اين افراد در آن قرار مي گيرند . به اين معني كه ، وقتي كه به اين افراد با عنوان يك فرد تحصيل كرد ه و روشنفكر در جامعه كه انتظرات خاصي از او مي رود نگاه مي كنيم . منكر اين مسئله مي شوند اما در عمق ذهنشان اين اعتقاد وجود دارد و دليلي را كه براي توجيه عمل خود مي آورند با برچسب تفريح و سرگرمي و يا يك بار براي امتحان كردن نشان مي دهند .

دسته دوم كساني را شامل مي شود كه ترس و واهمه اي از بيان نگرش و اعتقادشان ندارند و اين اعتقاد يا به وسيله ي تجربه خود شخص حاصل شده و يا با مشاهد ه تجربيات اطرافيان .

طبق مشاهداتي كه انجام شده دلايل رجوع به فالگير به ترتيب اهميت عبارتند از :

1- تفريح و سرگرمي

2- مشكلات خانوادگي و زناشويي

3- مسائل عشقي

4- مشكلات مالي ( بيشتر در مورد آقايان صدق مي كند )

نهايتا" نتيجه اي كه حاصل مي شود اين است كه هر چه از زندگي سنتي فاصله گرفته و به زندگي مدرن نزديك مي شويم كه در آن حرف اول در تمام جوانب زندگي را علم و عقل مي زند ، اين اعتقاد كم رنگ تر شده و تعداد مراجعه افراد كم تر و افراد سعي مي كنند با اتكا به قدرت منطق و خرد خود به جنگ مشكلات بروند نه با تكيه بر نيروهاي مافوق الطبيعه و فال و پيشگويي .

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

مطالب مشابه

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت چهارم

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت سوم

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت دوم

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت اول