شل سيلور استاين - باهوش

 


با هوش

بابام يه پونصد تومني بهم داد؛
لابد چون خيلي باهوشم بهم داد.
من هم اون روبادوتادوست تومني عوض كردم،بي خيال،
چون دوتابيشترازيه دونه س ديگه به هرحال!

دوتادويست تومني روبرداشتم وبردم،
دادم به «لو»وباهاش تاخت زدم
به جاش سه تاصدتومني گرفتم،به گمونم
نمي دونست سه تابيشترازدوتاس؛ولي من مي دونم!

يك كم بعدش «بيتس»پيركه چشماش نمي بينه،
اومدوچون اصولاًنمي تونه ببينه،
بهم چهارتاپنجاهي داده،سه تاصدي روگرفته.
چهارتابيشترازسه تاس؛چقدرياروخرفته!

من هم چهارتاپنجاهي روبردم پيش «هايرم كومز»،دوستم
-البته بعداينكه مغازهْ دونه فروشي اش راجستم-
اون خنگ خداهم پنج تا بيست تومني دادبه جاشون.
پنج تابيشترازچهارتاس ديگه .جونمي جون!

بعدرفتم ونشونش دادم به بابام
ولي يكهو صورتش سرخ شدبابام،
چشماش روبست وسرش روتكون دادهرطرفي
ازمن بهش اينقدرغروردادكه نزد حرفي

نظرات (1)

  1. صابر

عالي

  پیوست ها
اجازه مشاهده پیوست را ندارید
 
هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

مطالب مشابه

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت چهارم

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت سوم

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت دوم

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت اول