شل سيلور استاين - مادر سيلويا

مادر سیلویا

 مادر سیلویا می گه سیلویا کار داره

اونقدر سرش شلوغه که نمی تونه بیاد پای تلفن

مادر سیلویا می گه ، سیلویا داره

یه زندگی تازه رو شروع می کنه .

مادر سیلویا می گه :  سیلویا الآن خوش بخته

چرا نمی ذاری به حال خودش باشه ؟

تلفن چی می گه :

چهل سنت دیگه برای سه دقیقه بعدی .

خواهش می کنم خانم ایوری

من باید باهاش حرف بزنم

فقط یه دقیقه

خواهش می کنم خانم ایوری

فقط می خوام بهش بگم :

خدا حافظ.

مادر سیلویا می گه : سیلویا داره چمدونشو می بنده

آخه امروز از اینجا می ره .

مادر سیلویا می گه سیلویا شوهر می کنه

با یه آدمی از گالستون وی .

مادر سیلویا می گه :چیزی بهش نگین ...

که اشکاش سرازیر می شه و از اینجا جم نمی خوره .

تلفن چی می گه :

چهل سنت دیگه برای سه دقیقه بعدی .

خواهش می کنم خانم ایوری

من باید باهاش حرف بزنم

فقط یه دقیقه

خواهش می کنم خانم ایوری

فقط می خوام بهش بگم :

خدا حافظ.

مادر سیلویا می گه : سیلویا عجله داره .

قراره با قطار ساعت نه حرکت کنه .

مادر سیلویا می گه : چترتو بر دار ، سیلویا !

بارون می باره

مادر سیلویا می گه

از این که تلفن کردید ممنونم آقا !

لطفا دیگه زنگ نزنید

تلفن چی می گه :

چهل سنت دیگه برای سه دقیقه بعدی .

خواهش می کنم خانم ایوری

من باید باهاش حرف بزنم

فقط یه دقیقه

خواهش می کنم خانم ایوری

فقط می خوام بهش بگم :

خدا حافظ

بهش بگین خدا حافظ.

خواهش می کنم بهش بگین خدا حافظ

خدا حافظ ...

 

SYLVIA'S MOTHER 

 Sylvia's mother says Sylvia's busy,

too busy to come to the phone

Sylvia's mother says Sylvia's trying,

 to start a new life of her own.

Sylvia's mother says "Sylvia's happy...

So why don't you leave her alone?"

And the operator says :

Forty cents more, for the next three minutes."

Please Mrs. Avery,

I've just got to talk to her

I'll only keep her a while}

Please Mrs. Avery,

just want to tell herGoodbye...

Sylvia's mother says Sylvia's packing,

 she's going be leaving today.

Sylvia's mother says Sylvia's marrying,

 a fellow down Galveston-Way

Sylvia's mother saysPlease don't say nothing...

To make her start crying and stay."

And the operator says :

Forty cents more, for the next three minutes."
 
Please Mrs. Avery,

I've just got to talk to her

I'll only keep her a while

Please Mrs. Avery,

just want to tell herGoodbye...

Sylvia's mother says Sylvia's hurrying,

She's catching the nine o'clock train.

Sylvia's mother says:Take your umbrella,

Cause Sylvia it's starting to rain."

And Sylvia's mother says:Thank you forcalling

And sir won't you come back again."

And the operator says

Forty cents more, For the next three minutes."
 
Please Mrs. Avery,

 I've just got to talk to her

I'll only keep her a while

Please Mrs. Avery,

just want to tell herGoodbye...

Tell her goodbye

Please, tell her goodbye

Goodbye...... 

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

مطالب مشابه

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت چهارم

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت سوم

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت دوم

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت اول