بازی های زبانی و دهانی و جهانی

 
 
 
 
 
   
   
 

● لب خوانی
آقای شكرچیان را دیدیم كه سبیل هایش را بلند كرده و روی لب هایش ریخته است.
گفتیم: «نكند به دراویش پیوسته ای؟ آیا به عوارض جانبی آن اندیشیده ای؟»
گفت: «ما را با دراویش الفتی و صحبتی نباشد. لب هایمان را زیر سبیل پنهان كرده ایم كه لب خوانی نكنند. چون گاهی موقع زیر لب چیزهایی می گوییم كه به مصلحت نیست.»
گفتیم: «اگر سبیلت را دود بدهند، چی؟»
● عوارض
یكی از عوارض گذاشتن سبیل پرپشت آن است كه خطرهایی متوجه آن می شود و این خطرها اغلب از طریق لب خوانی است و اگر گوینده لبش تاب داشته باشد، از طریق لپ تاپ است. به این صورت كه در پیاده رو شخصی از دور شخص دیگری را می بیند و برای او سر تكان می دهد كه یعنی چاكرم، مخلصم. اما اگر لب خوانی شود معلوم می شود كه بعضی از اشیای جامد و مایع را نثار سبیل طرف می كند.
● لب خوانی از نوع دیگر
سابقاً در فیلم های فارسی به نوع دیگری لب خوانی می كردند. هنرپیشه ای لب می زد و خواننده ای به جای او می خواند. صدای خواننده هیچ مطابقتی با سیمای هنرپیشه نداشت. هنرپیشه لاغر بود و صدای خواننده كلفت و یا بالعكس. از این گذشته هنرپیشه طور دیگری لب می زد و خواننده چیز دیگری می خواند كه هیچ ربطی به همدیگر نداشت، اما بیننده فیلم خودش آنها را به هم ربط می داد. مثل دوبله خیلی از فیلم ها كه هنرپیشه لبانش را غنچه می كند، اما صدایی كه درمی آید، هیچ تناسبی با آن ندارد.
● باز هم لب خوانی
بعضی از نشریات فكاهی عكس هایی از مشاهیر چاپ می كردند و خودشان حرف توی دهن آنها می گذاشتند. مثلاً روزنامه فكاهی توفیق عكسی از عرفات را كه دو انگشتش را به نشانه پیروزی بالا برده بود چاپ كرده بود و زیرش نوشته بود: همشهری شب جمعه دو چیز یادت نره، دوم روزنامه توفیق! كه البته منظور روزنامه طاعات و عبادات بوده است. حالا شما هم می توانید زیر آن عكس با توجه به اوضاع فعلی خاورمیانه چیزهای دیگری بنویسید و حرف های دیگری توی دهن صاحب عكس بگذارید.
چندی پیش در صفحه اول روزنامه ای عكس بزرگی چاپ شده بود از نخست وزیر ایتالیا و صدراعظم آلمان در مسابقات فوتبال جام جهانی. نخست وزیر ایتالیا زیر گوش اعظم خانم (صدراعظم آلمان) چیزی می گفت و او غش غش می خندید. شما خودتان هم می توانید لب خوانی كنید.
● باز هم...
اما همیشه این طور نیست. گاهی می شود لب خوانی كرد، اما نمی شود آن را نوشت و باید از نقطه چین استفاده كرد. آن هم نه سه نقطه، بلكه نقطه های بی شمار. این نوع لب خوانی كه تاثیر آنی دارد، اول توسط خود طرف مربوطه صورت می گیرد. مثلاً در میدان فوتبال بازیكنی بستگان سببی و نسبی طرف مقابل را مورد التفات قرار می دهد و طرف مقابل بلافاصله جواب او را با چیز گنده تری می دهد. یعنی با كله می رود توی شكمش. در این برخوردها كه از نوع سوم است، اعضای حساس دیگر نیز همیشه در معرض خطر است و امكان دارد شمال و جنوب آدم یكی بشود.
● كلید
شیخ سعدی علیه الرحمه می فرماید:
زبان در دهان ای خردمند چیست
كلید در گنج صاحب هنر
در بعضی از نسخ جدید كلیات سعدی شیرازی به جای گنج، كلمه دیگر آمده است.
در بعضی از مكان ها و زمان ها كلید یادشده همان بهتر كه به قفل نخورد، چون آدم از محتویات صندوق خبر ندارد.
● چند نكته
متاسفانه مردم زبان به آن كوچكی را نمی بینند، اما كله به آن بزرگی را می بینند، حتی اگر مو نداشته باشد.
گاهی بازی های زبانی منجر به بازی های دهانی می شود، یعنی آدم حرفی بر زبان می آورد و بلافاصله یا بعداً دهنش سرویس می شود.
گاهی هم ابعاد دهانی، ابعاد جهانی پیدا می كند.
خودتان مشخص بفرمایید ارتباط زبان و كله و پاچه را.
اگر نتوانستید، می توانید بروید سراغ كسانی كه زبان درازی می كنند و پاچه می گیرند. البته با احتیاط.
● تفسیر یك بیت
و باز هم سعدی علیه الرحمه می فرماید:
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
یعنی اگر عضوی به نام زبان جایی را به درد آورد، عضوهای دیگر (یعنی سر و دست و پا) قرار ندارند، و ممكن است اصابت كنند به ملاج و شكم و دماغ و نواحی دیگر.

عمران صلاحی

 
 
 
 
 
   
   
 

● لب خوانی
آقای شكرچیان را دیدیم كه سبیل هایش را بلند كرده و روی لب هایش ریخته است.
گفتیم: «نكند به دراویش پیوسته ای؟ آیا به عوارض جانبی آن اندیشیده ای؟»
گفت: «ما را با دراویش الفتی و صحبتی نباشد. لب هایمان را زیر سبیل پنهان كرده ایم كه لب خوانی نكنند. چون گاهی موقع زیر لب چیزهایی می گوییم كه به مصلحت نیست.»
گفتیم: «اگر سبیلت را دود بدهند، چی؟»
● عوارض
یكی از عوارض گذاشتن سبیل پرپشت آن است كه خطرهایی متوجه آن می شود و این خطرها اغلب از طریق لب خوانی است و اگر گوینده لبش تاب داشته باشد، از طریق لپ تاپ است. به این صورت كه در پیاده رو شخصی از دور شخص دیگری را می بیند و برای او سر تكان می دهد كه یعنی چاكرم، مخلصم. اما اگر لب خوانی شود معلوم می شود كه بعضی از اشیای جامد و مایع را نثار سبیل طرف می كند.
● لب خوانی از نوع دیگر
سابقاً در فیلم های فارسی به نوع دیگری لب خوانی می كردند. هنرپیشه ای لب می زد و خواننده ای به جای او می خواند. صدای خواننده هیچ مطابقتی با سیمای هنرپیشه نداشت. هنرپیشه لاغر بود و صدای خواننده كلفت و یا بالعكس. از این گذشته هنرپیشه طور دیگری لب می زد و خواننده چیز دیگری می خواند كه هیچ ربطی به همدیگر نداشت، اما بیننده فیلم خودش آنها را به هم ربط می داد. مثل دوبله خیلی از فیلم ها كه هنرپیشه لبانش را غنچه می كند، اما صدایی كه درمی آید، هیچ تناسبی با آن ندارد.
● باز هم لب خوانی
بعضی از نشریات فكاهی عكس هایی از مشاهیر چاپ می كردند و خودشان حرف توی دهن آنها می گذاشتند. مثلاً روزنامه فكاهی توفیق عكسی از عرفات را كه دو انگشتش را به نشانه پیروزی بالا برده بود چاپ كرده بود و زیرش نوشته بود: همشهری شب جمعه دو چیز یادت نره، دوم روزنامه توفیق! كه البته منظور روزنامه طاعات و عبادات بوده است. حالا شما هم می توانید زیر آن عكس با توجه به اوضاع فعلی خاورمیانه چیزهای دیگری بنویسید و حرف های دیگری توی دهن صاحب عكس بگذارید.
چندی پیش در صفحه اول روزنامه ای عكس بزرگی چاپ شده بود از نخست وزیر ایتالیا و صدراعظم آلمان در مسابقات فوتبال جام جهانی. نخست وزیر ایتالیا زیر گوش اعظم خانم (صدراعظم آلمان) چیزی می گفت و او غش غش می خندید. شما خودتان هم می توانید لب خوانی كنید.
● باز هم...
اما همیشه این طور نیست. گاهی می شود لب خوانی كرد، اما نمی شود آن را نوشت و باید از نقطه چین استفاده كرد. آن هم نه سه نقطه، بلكه نقطه های بی شمار. این نوع لب خوانی كه تاثیر آنی دارد، اول توسط خود طرف مربوطه صورت می گیرد. مثلاً در میدان فوتبال بازیكنی بستگان سببی و نسبی طرف مقابل را مورد التفات قرار می دهد و طرف مقابل بلافاصله جواب او را با چیز گنده تری می دهد. یعنی با كله می رود توی شكمش. در این برخوردها كه از نوع سوم است، اعضای حساس دیگر نیز همیشه در معرض خطر است و امكان دارد شمال و جنوب آدم یكی بشود.
● كلید
شیخ سعدی علیه الرحمه می فرماید:
زبان در دهان ای خردمند چیست
كلید در گنج صاحب هنر
در بعضی از نسخ جدید كلیات سعدی شیرازی به جای گنج، كلمه دیگر آمده است.
در بعضی از مكان ها و زمان ها كلید یادشده همان بهتر كه به قفل نخورد، چون آدم از محتویات صندوق خبر ندارد.
● چند نكته
متاسفانه مردم زبان به آن كوچكی را نمی بینند، اما كله به آن بزرگی را می بینند، حتی اگر مو نداشته باشد.
گاهی بازی های زبانی منجر به بازی های دهانی می شود، یعنی آدم حرفی بر زبان می آورد و بلافاصله یا بعداً دهنش سرویس می شود.
گاهی هم ابعاد دهانی، ابعاد جهانی پیدا می كند.
خودتان مشخص بفرمایید ارتباط زبان و كله و پاچه را.
اگر نتوانستید، می توانید بروید سراغ كسانی كه زبان درازی می كنند و پاچه می گیرند. البته با احتیاط.
● تفسیر یك بیت
و باز هم سعدی علیه الرحمه می فرماید:
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
یعنی اگر عضوی به نام زبان جایی را به درد آورد، عضوهای دیگر (یعنی سر و دست و پا) قرار ندارند، و ممكن است اصابت كنند به ملاج و شكم و دماغ و نواحی دیگر.

عمران صلاحی

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

مطالب مشابه

insert_link

local_library آموزش یوگا - دنیای پر رمز و راز خواب

insert_link

local_library آموزش یوگا - یوگا و درمان سردرد

insert_link

local_library آموزش یوگا - آموزش كلاسیك آسانا های یوگا

insert_link

local_library آموزش یوگا - مبحثی در شناخت تمرکز و تربی