هشت اتفاقي که علم از توضيح آن عاجز است
- توضیحات
- زیر مجموعه: ROOT
- دسته: مطالب خواندنی
- بازدید: 249
علم ميتواند انرژي را مهار كرده، انسان را به پرواز درآورده، بيماران را شفا داده و بسياري از ريزه كاريهاي جهان هستي را توضيح دهد. اما با وجود اطلاع كافي از بسياري نيروهاي شگفت انگيز و سودمند در جهان، نميتواند توضيحي براي ''همه چيز'' بيابد. بعنوان مثال شايد دانشمندان هرگز درباره آغاز جهان به پاسخ صحيحي نرسند. اين ناتواني در توصيف و توضيح پديده هاي ماوراء الطبيعي نيز صدق ميكند.
با وجود اينكه علم ميتواند دليل بسياري از پديده هاي عجيب را بيابد، اما هنوز معماهاي بسياري براي حل شدن وجود دارند. بعضي از اين معماها تنها به دليل نبودن اطلاعات كافي به نتيجه قطعي نرسيده اند و ممكن است همانطور كه بسياري از مجهولات مانند دليل بيماريها، روزي كشف و شناخته شد، اين موارد نيز روزي به طور كامل درك و شناخته شوند.
1- شهود يا درك مستقيم
همه ما در زمانهايي شهود را به شكل حسي كه آن را در ساده ترين حالت دلشوره و در موارد ديگر حس ششم ميناميم، تجربه كرده ايم. البته دلشوره معمولا نادرست از آب درمي آيد - تا به حال چند مرتبه در طي يك سفر هوايي دلشوره داشته و از سقوط هواپيما مطمئن بوده ايد؟- اما در مواردي هم اشتباه نيست.
روانشناسان چنين توضيح ميدهند كه افراد به طور ناخودآگاه اطلاعاتي را درباره جهان اطراف خود كسب ميكنند و در مواقعي چنين به نظر ميرسد كه آنها اين اطلاعات را خودبخود ميدانسته يا نميدانند از كجا يا چرا به آن دست يافته اند. اما اثبات و مطالعه موارد شهود يا حس ششم كاري مشكل است و روانشناسي ميتواند تنها بخشي از آن را توضيح دهد.
2- ارواح
از روح حاضر در نمايشنامه ''هملت'' شكسپير گرفته تا واسطه ها (Mediums)، ارواح مردگان در بسياري از فرهنگها و معتقدات جهان حضوري طولاني داشته اند.
افراد بسياري ادعا دارند كه تجسم سايه مانندي از افراد بيگانه يا عزيزان درگذشته خود را ديده اند. هرچند گواه قاطع وجود ارواح نيز مانند شبحي محو و ناپايدار است، اما شاهداني عيني وجود دارند كه صادقانه ادعا ميكنند ارواح را ديده، از آنها عكس گرفته و حتي با آنها گفتگو كرده اند.
شكارچيان روح اميدوارند كه روزي بتوانند دليلي بر اثبات رابطه مردگان با زندگان و پاسخي نهايي براي اين وقايع اسرارآميز به دست آورند.
3- ناپديد شدن اسرارآميز
افراد به دلايل مختلفي ناپديد ميشوند. عده اي از محل دائمي خود فرار ميكنند و عده اي در تصادفات از بين ميروند، تعدادي ربوده و يا كشته ميشوند، اما بيشتر اين افراد دير يا زود پيدا ميشوند.
اما تعدادي مورد ناپديد شدن اسرار آميز وجود دارد كه از جمله آنها ميتوان به سرنشينان ماري سلست (Marie Celeste كشتي متروكي كه در سال 1872 در سواحل پرتغال يافته شد و تا كنون دليل ترك خدمه و سرنوشت افراد آن مشخص نشده است)، آمليا ارهارت (Amelia Earhart متولد 1897 خلبان زن آمريكاي كه در طي پرواز دور دنيا در سال 1937 همراه با هواپيماي خود ناپديد شد) و ناتالي هالووي (Natalee Holloway دانش آموز آمريكايي متولد 1986 كه در طي تعطيلاتي در سال 2005 ناپديد شد) اشاره نمود.
4- تداعي يا دژا وو Déjà vu
دژا وو (Déjà vu) كلمه فرانسوي و مصطلح عبارتي است كه تداعي يا آشنا پنداري گفته ميشود و توصيف حس واضح، گيج كننده و اسرار آميزي است كه در زمان وقوع رشته اتفاقاتي ايجاد ميشود و شخص تصور ميكند كه اين وقايع را قبلا ديده يا تجربه كرده است.
براي مثال خانمي براي اولين بار به كشوري رفته و وارد ساختماني ميشود اما كل دكوراسيون محل و اتفاقات جاري در آن برايش به شكلي ترسناك آشنا هستند. عده اي پديده تداعي را به تجربيات رواني يا نظري كوتاه و ناخواسته به زندگيهاي گذشته (معتقدين به تناسخ) منتسب ميدانند.
هرچند در اين مورد نيز علم روانشناسي انسان تا حدودي موفق به ارايه توضيحاتي واقعگرايانه شده است، اما دليل و ماهيت اين پديده همچنان يك راز باقي مانده است.
اين عده و افراد ديگري وجود دارند كه بدون هيچ نشانه اي ناپديد شده اند و هرگونه تحقيقات پليسي و حوادث مشابهي كه منجر به يافتن گمشدگان ديگر شده، در مورد آنان كارساز نبوده است
5- تجربيات نزديك به مرگ و زندگي پس از مرگ
كساني كه يك مرتبه تا مرز مرگ پيش رفته اند از تجربيات مشابه و مرموزي سخن ميگويند؛ ورود به يك تونل و نوري فراگير، ديدار با عزيزان درگذشته، حس آرامش و مانند آنها، از آن جمله اند و ميتوان آن را اشاره اي به حيات پس از مرگ دانست.
اين تجربيات هرچند بسيار عميق هستند اما هنوز كسي با يك مدرك يا توضيحي قابل تصديق از ''گور'' خارج نشده است.
افراد شكاك چنين عنوان ميكنند كه اين تجربيات نتيجه توهمات طبيعي و قابل پيش بيني يك مغز آسيب ديده است، با اين حال هيچ راهي براي يافتن پاسخي قاطع به چگونگي تجربه نزديك به مرگ و اينكه آيا اينها واقعا تجسم طرف ديگر زندگي هستند يا خير، وجود ندارد
6- اشياء پرنده ناشناخته يا UFO
در وجود اشياء پرنده ناشناخته شكي وجود ندارد، افراد بسياري اجرام پرنده اي شامل انواع هواپيما تا شهاب سنگ در آسمان ديده اند كه در تشخيص آن ناتوان مانده اند، اما اينكه در ميان اين موارد متعدد، فضاپيماهايي از سيارات بيگانه نيز بوده يا خير، بطور كلي مطلب ديگريست.
اصولا با توجه به فاصله توصيف ناشدني و كوششي كه براي رسيدن موجوداتي از آنسوي كيهان به كره زمين لازم است، چنين داستاني غيرقابل باور به نظر ميرسد. اما با وجود اينكهتحقيقات بسيار دقيق براي بيشتر موارد مشاهده شده دلايلي ''زميني'' ارائه كرده است، هنوز هم وقايع مربوط به اجرام ناشناخته توضيح داده نشده اند.
7- قدرتهاي رواني و پيش بيني
قدرتهاي رواني و پيش بيني وقايع به خصوص به علت اينكه اعتقاد به وجود آنها بسيار گسترده است، در ميان ده پديده برتر توجيه نشده قرار دارند. بسياري از مردم عقيده دارند كه شهود يا درك مستقيم، نوعي قدرت رواني و روش دسترسي به اطلاعات محرمانه يا خاص درباره جهان و آينده است.
محققين افرادي را كه مدعي داشتن نيروهاي روحي خاص بوده اند را مورد آزمايش قرار داده اند و با اينكه نتيجه اين آزمايشها تحت شرايط علمي كنترل شده، منفي يا مبهم از كار درآمده است، اما باز هم عده اي از همين دانشمندان عقيده دارند كه نيروي رواني چيزي قابل آزمودن نيست و در حضور افراد شكاك يا دانشمندان عمل نميكند. اگر اين گفته حقيقت داشته باشد، علم هرگز نخواهد توانست وجود نيروهاي رواني و حس ششم را تاييد يا انكار كند.
8- اتصال بدن/ ذهن
دانش پزشكي بتازگي موفق به درك ابتدايي از روشهاي نفوذ ذهن بر بدن شده است. براي مثال ميتوان به تاثير دارونماها يا placebo effect - داروهاي ''مريض راضي كن'' و بي اثري كه اتفاقا در بسياري موارد موجب شفاي بيمار هم ميشوند - اشاره نمود.
اين پديده نشان ميدهد كه افرادي وجود دارند كه تنها با اعتقاد به اينكه دارويي موثر است، احساس سلامتي كرده يا عوارض بيماري آنها برطرف ميشود. نمونه مشابه اين خود درمانگري بدن از طريق تاثيرات ذهني مثبت مانند دعا، نيز وجود دارد. توانايي بدن در درمان خود با استفاده از روشهايي كه بسيار دورتر از توانايي دريافت ماست، همواره موضوعي بسيار شگفت انگيزتر از دستاوردهاي مدرن پزشكي بوده است
نظرات (0)