نامهای ایرانی به همراه معنی | اسامی ایرانی | حرف س
- توضیحات
- دسته: اسامی اصیل ایرانی | حرف س
- بازدید: 902
نامهای ایرانی س
سارا: خالص - زبده - شاهزاده خانم - بی غل وغش
سارک: سار کوچک، پرندهای سیاه رنگ وبزرگتر از گنجشک
سارنگ: نام سازی شبیه به کمانچه
ساره: خالص، بی آلایش - نامی کردی
ساسان: سوال کننده، رئیس معبد آناهید استخر که خاندان ساسانیان به او منسوبند
ساغر: پیاله شرابخوری، جام
سام: سیه چرده - جهان پهلوان ایرانی وجد رستم
سامان: ترتیب، نظام، زندگی
سانا: سهل و آسان
ساناز: کمیاب، نادر، زودقهر نام گلی است - اسمی ترکی است
سانیار: حامی و یار و پشتیبان - نامی کردی
ساویز: خوش اخلاق، مهربان - نامی کردی
ساهی: آسمان صاف - نامی کردی
ساینا: سیمرغ، دانا و باخرد، فرشته پیروزی، خاندانی از موبدان زردشتی
سایه: منطقه تاریک پشت هر جسم، حمایت
سپنتا: مقدس،
سپند: اسفند
سپهر: آسمان، نام فرزند کیخسرو
سپهرداد: بخشیده اسمان - داماد داریوش هخامنشی
سپیدار: درخت سفید
سپید بانو: بانوی سفید و درخشان
سپیده: سحرگاه، سپیدی چشم
ستاره: کرات آسمانی که در شب میدرخشند
ستی: دختر، سیت
سحر: سپیده دم، بامداد، پگاه
سرافراز: سربلند، متکبر
سرمد: همیشگی. دائم.
سرور: رئیس، پیشو
سروش: شنیدن و فرمانبرداری - فرشته مظهر اطاعت
سرور: شادمانی، خوشحالی
سوبا: شناگر، فرد
سوبار: اسب سوار - لغت زند و پازند
سنبله: یک خوشه گندم
سودابه: دختر زا - سود ده
سوران: اسم شاخه اصلی زبان کردی، نام پسر
سوری: سرخ رو، نام دختر اردوان پنجم
سورن: خانوادهای در دوره اشکانیان که قدرتمند بودند
سورنا: سردار دلیر و خردمند پارتی
سوزان: سوزنده، ملتهب
سوزه: سبزه، نامی کردی
سوسن: گلی به رنگهای سفید، کبود، زرد و حنایی
سوشیانت : برگزیده دینی
سومار: نام قبیلهای از کرده
سولان: نام گلی است، نامی کردی
سولماز: زنی که پیرو پژمرده نمیشود
سوگند: شاهد گرفتن خدا یا بزرگی را گویند
سها: نام ستاره ای در دب اصغر (اسم دختر)
سهراب: سرخ روی، نام پسر رستم که در جنگ با رستم فرمانده سپاه تورانیان بود
سهره: پرندهای خوش آواز، با پرهای سبز و زرد
سهند: کوه آتشفشان قدیمی در آذربایجان
سهیلا: سهل، سهیل، سهیلا، بسیار آسان، بسیار روان، در اشعار به معنای نرم، ملایم و لطیف
سیامک: مجرد - نام پسر کیومرث
سیاوش: دارنده اسب سیاه، فرزند کیکاووس که ناجوانمردانه و بی گناه به قتل رسید
سیبوبه: مانند سیب، دانشمند شهیر ایرانی، منصف الکتاب
سیروس: صورت یونانی نام کورش پادشاه مشهور ایرانی
سینا: گشایش دهنده ی دل، مرد دانشمند، نام پدر شیخ ابوعلی سینا، سینه، سوراخ کننده، کوه طور سینا
سیما: چهره . صورت، قیافه . نشان و علامتی که شناخته شود بدان خیر و شر. (غیاث اللغات ). نشان . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 60). نشان . علامت . (منتهی الارب )
سیمدخت: دختر نقرهای و سفید
سیمین: نقرهای، سفید، روشن
سیمین دخت: دختر نقرهای و سفید
سیروان: نام رودی در منطقه اورامان کردستان ایران، نام کردی، پسر
سمیرا: دختر گندمگون
نظرات (0)