تعبیر خواب مسیح -حضرت مسیح
- توضیحات
- بازدید: 20497
مسيح
|
1ـ اگر در خواب حضرت مسيح (ع) را ببينيد ، نشانة آن است كه روزگاري لبريز از صلح و دوستي و سعادت خواهيد داشت . 2ـ اگر در خواب حضرت مسيح (ع) را در باغي ببينيد ، دلالت بر تغيير و تحولات دروني و نياز به عشقي دور از دسترس دارد . 3ـ اگر حضرت مسيح (ع) را در كليسا به هنگام موعظة بازرگانان ببينيد ، نشانة آن است كه تلاشهاي حقيقي شما به ثمر مي رسد و دشمنان شكست مي خورند . |
// //
باسلام
من خواب حضرت مسیح را دیدم . خواب دیدم که از مکانی من و همسرم می گذشتیم و ازدحام جمعیتی را مشاهده کردم که در مکانی صف بسته بودند پرسیدم . گفتند برای گرفتن نذری . گفتند که نذری می دهند . من رفتم جلو و خواستم به من هم بدهند . اما مسئول غرفه گفت که تمام شد. من التماس می کردم که هرچه که مانده ولی یک سهم ناچیز به من هم بدهند. مسئول غرفه گفت که فقط ع****ی از حضرت مسیح مانده است می خواهید. ومن تازه متوجه شدم که این نذری توسط مسیحها پخش می شده . لذا با شوق زیاد گفتم که بله بله . ع**** حضرت مسیح را که گرفتم و نگاه کردم تا روی ع**** نگاه کردم ع**** جان گرفت و به من نگاه می کرد و من فریاد می زدم که نگاه کنید حضرت مسیح در ع**** زنده شده و به من نگاه می کند و فریاد زنان از روی شوق از خواب بیدار شدم .
راستی من مسلمان هستم اما از کودکی علاقه زیادی به حضرت مریم داشته و دارم و همچنین علاقه خاصی به حضرت مسیح دارم و بسیار دوستش می دارم . حال لطفا بگویید که تعبیر خواب من چیست می دانم که بسیار خوب است.
باتشکر/نسرین فضلی
خانم نسرین فضلی نازنین درود به شما
شما خانمی مهربان هستید که بارها در زندگی از خودگذشتگی نشان داده اید و انسان حسودی نیستید و بسیار هم قناعت دارید و سعی میکنید که همیشه فروتن باشید ، بسیاری از مواقع حق شما پایمال شده اما باعث نشده که شما تلخ بشوید و کینه به دل بگیرید ، بسیار هم کنجکاو هستید و همین روح لطیف شما توجه خداوند را به خود جلب میکند و بسیار شما را دوست دارد، وقتی ع****ی از مسیح گرفتید و ع**** در دستهای شما جان گرفت نشانه این است که خدا در قلب شما زنده است و شما را دعوت کرده تا با او آشنا بشوید، هیچ فرقی نمیکند که مسلمان باشید یا حتی بی دین، وقتی قلبی پاک داشته باشی خدا که محبت است دوست دارد در قلب شما زندگی کند، از مسیح بخواهید تا شما را یاری کند و تا او را بیشتر بشناسید و زندگی شما پر از برکت و سلامت و زندگانی خواهد بود
پاینده باشید عزیز
من خواب دیدم ی زن بم ی حلقه از طلا داد و گف ک این باعث میشه زودتر ازدواج کنی و تا حلقه رو پوشیدم مثل مار دور انگشتم پیچد.بعد خانومه گف این انگشتره جنه.وبادی اومد و اجنه اومدن تا انگشتر رو ازم ببرن.بعد من رفتم تو حیاط و داد زدم یا الله یا فاطمه الزهرا و جن محکم دورم پیچید مثل مار .نیمه جون شدم و از خواب پریدم.للللطفا جواب بدین
دوست عزیز که بیننده این خواب بودی، شما شخصی هستی که از کودکی همیشه عاشق خدا بودی و بارها در خلوت به آسمان نگاه کرده و با خدا صحبت کرده ای، شما برایتان دانستن حقیقت بسیار مهم هست ، در کتاب انجیل نوشته شده که وقتی عیسی مسیح را داخل قبر گذاشتند، در روز سوم که به سر قبر او رفتند دیدند که سنگی جلوی در قبر نیست و سنگ کنار رفته است . تعبیر این خواب این است که مانع بزرگی از فکر شما و روح شما کنار خواهد رفت و در زندگیتان به حقیقت بزرگی پی خواهید برد و خدای حقیقی را تجربه خواهید کرد. به شما پیشنهاد میکنم که کتاب انجیل عیسی مسیح را مطالعه کن و با مسیح صحبت کن، این خواب یک دعوت الهی است و من خودم سالها پیش این خواب را دیدم و همین اتفاق در زندگی من رخ داد. به امید سلامتی و پیروزی روز افزون برای شما عزیز
خانم سوگل نازنین شما از اینکه در دنیا بسیاری از ارزشها مانند مهربانی گذشت و دوستی و بسیاری خوبیهای دیگر در حال پژمرده شدن هستند ناراحت هستید و برایتان مهم است ، احتمالا بسیاری از این ارزشها در زندگی شخصی خود شما هم رو به پژمردگی هستند و مسیح که مردگان را نیز با معجزه زنده میکرد این توان را دارد که ارزشهای بسیاری که در قلب شما وجود دارند را تازه کند ، نگاه مسیح به شما نشانه این است که ، کاری که با گلها کردم با تو هم میتوانم بکنم ، فقط باید بخواهی،
امیدوارم که به زودی در زندگیت شادابی بیشتر و ارتباط شیرین با خدا را بیشتر از همیشه تجربه کنی، خدا عاشق توست
سلام سالها پیش خوابی دیدم که هنوز هم به دنبال تعبیرش هستم خواب دیدم زنی هراسان وارد حیاط خانه ماشد وارد انباری شد که من درآنجا بودم او کودکی در دست داشت و به آغوش من دادو گفت حضرت مسیح هست مواظب این کودک باش ناگهان در جلوی در حیاط یک فرد سیاهپوش را دیدم که سعی داشت داخل شود ولی نمیتوانست آن زن بچه را به من سپرد و من از خواب پریدم یادمه موقع اذان بود لطفن تعبیرش را به من بگویید
lمن خواب دیدم توی راه پله یه ساختمون رفتم که خانوادم برای بازدید ازاونجا اومده بودن نمی خواستم منو اونجا ببینن که اومدم تو پاگرد قایم شم دستمو به یه میله گرفتم اما لیز خوردم و افتادم اونجا یه کلیسا بود که از اینور دیوار به اونور طنابایی کشیده شده بود منم وقتی لیز خوردم دستمو گرتم به یکی از طنابا اویزون بودم میترسیدم هی فریاد میزدم یا مسیح کمکم کن نجاتم بده. اگه امکانش هست تعبیرشو بگید
خانم سمیرا درود به شما عزیز
شما به کاری یا جایی یا شخصی علاقه مند هستید که خانواده شما از آن خوشحال نیستند و شما در زندگی خود نسبت به علاقه ای که دارید حالا چه شخص باشد یا یک شغل با مشکل روبرو میشوید و نیاز به کمک دارید و میله ای که گرفتید نشانه این است که ****ی که به شما کمک میکند کمکش بیشتر برای شما مشکل درست میکند، اما به قول معروف عدو سبب خیر میشود و همین مشکلات باعث میشود که شما بیشتر به خدا نزدیک بشوید و از او با تمام وجود کمک بخواهید، چون همانطور که در خواب دیدید به یک طناب آویزان هستید ، کاری از دست خودتاب برای خلاصی از مشکلتان بر نمیاید و از خدا کمک میخواهید، در خواب خدا به شما نشان داده است که چه ****ی را صدا بزنید و کلید را به شما داده
پاینده باشید
من خواب ديدم به زنى مسيحى براى به دنيا آوردن فرزندش كمك ميكنم،آن زن را فقط موقع درد زايمان ديدم كه سرش حجاب هم نداشت،اما بعد در ادامهء خواب ديدم كه من وخانواده ام در نگهدارى آن فرزند كمك ميكنيم ولى باز آن زن ديده نشد.آن كودك در خواب من دانيال نام داشت،اما دقيقا شبيه عكس هايى بود كه از حضرت عيسى ديده بودم و در ضمن به همان نورانيت در عكسهايشان در كودكيشان،با همان چشمهاى خوابيدهء هميشگى!
در ادامه در خواب ديدم كه دانيال بر روى تابى در حياط خانهء ما كه خانه هم برايم آنچنان آشنا نبود در روى تاب به همان معصوميت وباهمان لباسى كه حضرت عيسى را درعكسهايشان ديدم خوابيده اند ونورى در اطراف ايشان است،من به خواهرم گفتم كه بچه راخيلى آرام از روى تاب بردار طورى كه نيوفتد،چون جنس تاب از طناب قرمز رنگى بود ودر ضمن پاره شده بود،به محض اينكه خواهرم كودك را برداشت طناب كاملاً پاره شد وتاب افتتد،در آنوقت من به همه باتعجب گفتم كه واى خداى من چطور اين كودك نيوفتاد،يكباره عمه ام در حياط را باز كرد وبه ما گفت،آخه اون نبايد هم ميمرد از طرف خدا،آخه اون پيامبره نبايد هم بميره!
خواب ديدم كه دارم از پنجره اي كه رو به درياست و ماه بالاي سر درياست بيرون رو نگاه ميكنم كه ناگهان ماه به رنگ خون در مياد و كشتي در آسمان پيدا ميشه كه حضرت مسيح در آن كشتي بودند و حضرت مسيح سنگ كوچكي رو به طرفم نشانه ميگيره كه سنگ به من برخورد ميكنه.بعد صدا هاي مردم از همه طرف مياد كه دارن ميگن كريسمس مبارك.بعد من رو سوار يك قايق ميكنن و ميگردونن به جايي ميرسم كه همه ي مردم آشنا در ميان و دارم بهم نگاه ميكنن كه مجبور ميشم ازون قسمت بريم بيرون. اين خواب رو برام تعبير كنيد مخصوصا قسمتي كه ماه خونيه و مسيح رو ميبينم مرسي
من خواب دیدم که لباسی سرتاپا سفید پوشیدم و به دیدار حضرت مسیح در کلیسا رفتم. کلیسا خیلی شلوغ بود و آدمای زیادی اومده بودند تا ایشون رو ملاقات کنند بالاخره موفق شدم ایشون رو از نزدیک ببینم در حالی که لباس کشیش به تن داشتند در تمام طول خوابم اشک شوق میریختم از ملاقاتشون و خیلی خوشحال بودم. من مسیحی نیستم ولی دوبار تا حالا خواب حضرت مسیح رو دیدم و یک بار خواب حضرت مریم. لطفا تعییر خواب منو بهم بگین.
من یبارخواب دیدم دارم میرم ب یک رستوران ک ی مردی میاد جلوم میگ نرواینتو میگم چرا میگ اونجا شیطان هست میگم توکی هستی میگ من حضرت مسحم و ازت میخام نری تو..بعد داخل رستورانو میبینم ک دخترپسرانشستن و ی مرد زشت داره بزاشون طبل میزنه..و 4بار هم خواب دیدم همون مرد با ی لباس سفید و صورت نورانیش اومد ب من لبخندزد دستشواورد جلو ک دستموبگیره 4باراین خوابودیدم وقتی دستمو دادم بهش از خواب پریدم من مسلمونم و خیلی دوستداشتم برم ب یک کلیسا ازاونا کمک بگیرم چون ازبین مسلمونا****ی کمکم نکرد من هنوزم ایشونو میبینم بااینکه هیچوقت درباره مسیحیت فکرنکردم وحتی مطالعه ای نداشتم
با سلام
من در خواب دیدم که مشغول نوشتن دردو در دفترچه ام هستم، بعد از چند بار نوشتو گذاشتن قلم بر زمین، ناگهان مشاهده کردم که یه جمله ای زیر جمله ی من نوشته شده که دقیقن خاطر نیست چی بود
بعد از چند بار مکاتبه به این شیوه،اول فکر کردم که خداست که جوابمو داره به این شیوه میده، اما بعد گفتند که کن مسیح هستم
بعد از این احساس یک حال بی نظیر که وصفش غیر ممکن است را تجربه کردم که بسیار شیرین و وصف ناپذیر بود
لطفا تعبیر خواب بنده را در صورت امکان ایمل بفرمایید
ممنونم
من تو خواب دیدم نمیدانم کجا رفته بودم مهمون بودم یک ع**** رو دیوار بود که پایش را تکان میداد من که به داداشم گفتم باور نکرد بعد با زبان بی زبانی من را کشید سمت خودش و به من گفت کمکت میکنم دستش را گذاشت روی سرم وگفت اسمان را نگاه کن نگاه کردم دیدم یه دریچه نورانی باز شده من را کشید سمت خودش این ع**** مسیح بود من الان بدجوری داغونم نمیدونم چی میشه لطفا با این شماره تماس بگیرید 09146663574
سلام برشما عزیزان
من خواب دید که با شخصی سوار بر وسیله ای پرواز کرده و به جایی خارج از جو زمین رفتیم که در انجا سه نفر شبیه به روح نورانی سفید پشت به ما بودند پرسیدم که اینها کیستند که در همین حین نفر میانی روی برگرداند و حضرت عیسی بود گفتم این که عیسی مسیح است همراهم گفت بله نفر اول خداست نفر دوم عیسی و نفر سوم پیامبر ص سپس در همین حین نفر اول که به گفته ان شخص خدا بود رو برگرداند اما همراهم سریع برگشت و از انجا دور شد گفتم چرا برمیگردی گفت نباید خدا مارا در اینجا ببیند
تعبیر این خواب چیست؟
سلام حدود یماه پیش حس ترس داشتم اونقد که دوسنداشتم رو تختم تنها بخوابم از خواهرم خواستم بامن رو زمین و کنار من بخوابه تسبیحمو برداشتم و 313صلوات فرستادم و خوابیدم بعد دقیقا تو همون شرایط خوابم ینی همونطوری که رو زمین خوابیده بودم با همون لباس و همون پتو و همون شرایط اتاق و همون حالت خوابیدنم که به پهلو راستم خوابیده بودم انگار که چشمم حالت نیمه باز و نیمه هشیار داشته باشه همه بدنم داغ و سرد میشد موهای تنم سیخ شده بود یه دست بزرگ داشت صورتمو نوازش میکرد جوری که میخواست صورتمو به سمت خودش برگردونه و منو از خواب بیدار کنه صدای یعالمه زن و بچه میومد که باهم با حالت شگفت زدگی و هیجان داد میزدن وای دستای مسیحیایی وای اون لمس شده همونطور که داشتم برمیگشتم صورت مسیحو ببینم و همه موهای نتم سیخ شده بود صدای اذان با شدت زیاد وارد گوش سمت راستم شد و من از خواب پریدم تعبیرش چی میشه ذهنمو خیلی درگیر کرده ... ممنونم
سلام خواب دیدم در خانه ای هستم نا آشنا حضرت عیسی مسیح با لباسی سفید وحضرت محمد بالباس سفید ب سمت من آمدند من از شوق در مقابل ان دو تعظیم کردم اما با خودم فکر کردم که من نباید این کارو میکردم تعظیم فقط مخصوص خداوند است و تو خواب عذاب وجدان گرفتم حضرت عیسی درباره جهان و شگفتی هاشو پری ها گفتن یکدفه کلی پر و جن دورو برمو گرفتن صورتاشون اصلا بد نبود برع**** خوب بودن و با مهربونی باهام برخورد کردند پری ها احترام گذاشتنند و هر دو پیامبر رفتند و بعد من مشغول صحبت با یکی از پری ها بودم ک از خواب بیدار شدم میشه بدونم تعبیر خوابم چیه ممنونم
من حواب ديدم مسيح در كنار من دراز كشيده بالباسي سفيد و به من ميگه من مسيح هستم من هرچي كه ميخواستم بپرسم نميتونستم حرف بزنم ولي جواب سوال هاي من رو بزون اينكه چيزي بگم ميگفت بك ارامش لذت بخشي به من ديت ميداد وقتي كه سخن ميگفت صبح كه چشمام رو باز كردم دقيق تو همون حالت بودم كه تو خواب ميديدم لطفا تعبيرش رو به من بگيد
خواب دیدم حضرت عیسی ظهور کرده نورانی بوداز دریا خارج شد همه جا یخ زده بود بعد یخها اب شد کوهها سبزوپر درخت شدند حضرت منو شعیب خطاب کردن گفتن برو به تختت بشین من ب بالای کوه سبز بالای تخت رفتم درحالی ک حس میکردمحضرت سلیمانم دشمنی در انجا بود با موهای سرخ فهمیدم ک دشمن اسلام بود خواستم سرش رو باشمشیر قطع کنم ولی دلم بحالش سوخت و ولش کردم رفت خ عجیب بودخ زیاد
سلام ببخشید من خواب دیدم که وارد یه مسجد می شوم اما داخل ان شبیه مسجد نبود بلکه یه کلیسا بود صدا های عجیب غریبی از ان می اومدو من می دونستم حضرت مسیح منتظرمه همچنین بعد از اون وارد کلیسای دیگری شدم که پنجره ی فیروزه ای رو به دریا داشت و در ان پنجر مریم مقدس مرا می دید اما من او را حس می کردم همچنین حس می کردم پیروان عیسی مسیح دنبالمم لطفا تعبیرشو بگین
من خواب دیدم ک جلو کلیسا نشسته بودم ک ناگهان پاستور با پدربزرگم ک مسلمونه ب سمت کلیسا رفتند. خیلط شطک پوش بودند. ناگهان ب یادم افتاد ک باید ب کلیسا بروم. زود رفتم خانه ک لباس بپوشم برم کلیسا. ک هیو زمین لرزه شد ب مدت طولانی . و سه بار صدای خیلی بلند زنگ کلیسا تو گوشم پیچید و رعد و برق زد .همه جا ناگهان ارام شد.یهو وقت ظهور عیسی مسیح رسید و یهو ایشان ظاهر شدن بر همگان. وقتی بیدار شدم فقط اشک میریختم . لطفا تعبیرش کنید
سلام،خوابی ديدم،در يه جای کاملن غريبی بودم یه جایی مسه دشت بود.آدماش کاملن غريبه بودن.خونه هاشون يه جور ديگه بود.ناگهان از آسمان يه مردی با دامن مشکی و روپوش سفيد و ريش سفيدپايين اومدمن مات و مبهوت نگا کردم ورفتم ببينم.ديدم مردم دورش جمع شدن.امااون مرد قيافش عوض شده بود و مردمعمولی بودوفهميدم اين آدما مسيحی هستن.ازجای قبليم دورشده بودم و گم شده بودم ميخاسم پيدا کنم يه دخترمسيحی خاس راهو نشونم بده،اما مکان زندگی اونا خطرناک بود،شير و سگ بود و اون نتونس کمکمم کنه.تو خابم اين حس اومدکه چقد زندگی مسيحها سخته.لطفن تعبيرميکنيد.تشکر
به آسمان نگاه میکردم که ابرها شروع به تغییر کردند.اول تبدیل به یک کالاسکه با دو اسب زیبا شد و شروع به حرکت میکردند..دوباره تغییر شکل دادند و به گله ای از اسبهای دونده از جنس ابر تبدیل شدند.
من در آن لحظه به آسمان نگاه کرده و گفتم: خدایا هر**** این صحنه را می بیند، خوشبخت شود.
در همان زمان دو مرد با موی به بلندی روی شانه و لباسی سفید و بلند جلوی من ایستادند و قرآن می خواندند که البته نام سوره را نمیدانم.
دستم را برای لمس پیرهن یکی از آنها جلو بردم. به صورتم لبخند زد درحالی که با صوت خوش قرآن میخواند با اشاره دست مانع این کار شد و من هم متقابلا به او لبخند زدم.
باز به آسمان رفته و دوباره با تلاوت آیاتی متفاوت جلوی من ظاهر شدند.
سلام من در خواب دیدم حضرت عیسی با لباسش ایستاده بود و بام ن حرف میزد ولی من صداش نمیشنیدم و قبلش که حضرت عیسی امد زنی دیدم که ازم اشین افتاد از وانته ولی یکی بود گوینده بود همین که زنه از ماشین افتاد من کمکش کردم ولی دوباره افتاد از کمرش زبون در امد و زن گوینده همین که گفت این ک بیماریه جدیدیه که در همه جا در حال پخش شدن من دوستم پا به فرار بودیم که یهو من انگار جایی توی کلیسا بود اب خنک از شیر اب خوردم ولی دوستم نخورد این تعبیرش چیست و حضرت عیسی ایستاده بود روبروم اب انگار اب شدن از روی برف بود بعد انگار وارد باغی شدم روی گل دوتا زنبور عسل باهم دعوا میکردند یکی زرد بود دورش سیاه و چاق بود و یکی دیگه کاملا سیاه بود اون هم چاق بود و انگارباهم قهر بودند ولی اب خیلی خنک بود همش هم روی اون ناحیه میاستاد خوابه تعبیر این چیست
خواب ديدم روى صخره فوق العاده بلندى بودم و روبروى من هم صخره اى ديگه به همون بلندى وجود داشت كه روى اون حضرت عيسى بود و بين ما گودال عميقى بود ، من خيلى ترسيده بودم بعد ايشون گفتن فقط دستت رو به من بده و من دستم رو دراز كردم به سمت ايشون ، بعد يه احساس ارامش عجيبى گرفتم و از خواب بيدار شدم همون لحظه و حس وصف ناپذيرى داشتم
مى شه لطفا تعبيرش كنيد
سلام من خواب دیدم در خانه خودمان هستم که بالکن داشت و به بیرون که نگاه کردم بالکن پوشیده شده بود و در جای جایی از ان اجر نبود و می توانستم بیرون را ببینم مردم زیادی جمع شده بودند مسیحی و بیشتر سیاه پوستانی که مومن بودند و مراسم عبادت بجا می اورند بعدخودم را انجا دیدم و چند تا ستون وقتی جلو رفتم ناگهان ار میان ستون نوری بیرون زد که در خآاب میدانستم حضرت مسیح است البته گویی دو بار در جلوی دو ستون این اتفاق افتاد لطفا خواب مرا تعبیر کنید
خانمی هستم با بیماری تومور . قبل از عمل در خواب دیدم که در یک باغ هستم و بچه ای را دیدم کم کم بزرگ شد و حضرت مریم شد. از من پرسید فرزندم را ندیدی گفتم نه. سپس زانو زد و شروع به استفراغ کرد. بعد احساس کردم که از پشت دستم را گرفتند دیدم عیسی را که بچه بود و سراغ ماذرش را از من گرفت. من ماذرش را نشان دادم .سچس خوذم را ذر لباس حضرت مریم دیدم که لباس او سفید و لباس من طوسی بود .من هم با او شروع به تستفراغ کردم مایعی به رنگ طوسی.
خواب دوم: یک روز صبح در خواب دیدم در اتاقی هستم که یک تخت خواب وجود دارد که بر روی آن دراز کشیده ام که که خانوم های فامیل کنارم هستن و احساس کردم که یک نفر از پشت دست رو سرم می کشد بعد دیدم که مسیح دستم را گرفت و روی سینه ام با دست دیگرش میزد و می گفت تو دختر منی بعد زانو زد و شروع به سرود و دعا خواندن کرد و دستش را بسوی در کلیسایی دراز کرد و دوباره دست به سینه ام زد و گفت تو دختر من هستی و رفت.
سلام من خواب دیدم که در کلیسا رو به روی مجسمه ی حضرت عیسی علیه السلام ایستادم و به مجسمش نگاه میکنم که ناگهان حضرت عیسی با نیروی وصف ناپذیر و سریع به شیوه ای که قشنگ گذر خودم رو میان هوا حس میکردم به سمت بالا کشوند تا اونجا که یادمه سه بار این اتفاق افتاد صعودو یادمه ولی یادم نیس چطور منو به سمت پایین اورد، با اینک صورت خود حضرت رو ندیدم اما به خوبی میتونم حسش کنم ، تعبیر این خواب چیه ؟؟
خواب دیدم با دست روی شکم مبارک حضرت مریم آب گرم ریختم و حضرت مسیح متولد شد و او را شستشو کردم و در پارچه گذاشتم و درون گهواره.
اطرافیان شروع کردند به سوال و جواب . به ایشان اشاره کردم به اذن خدا جوابشان را بده. کودک جواب تمام سوالات را داد.
آروم آروم توی خواب آن مکان تبدیل به خانه پدری مان شد و آن اشخاص تبدیل به خواهران و برادرانم.
حضرت مریم هم خواهرم بود که چند ماه دیگر زایمان دارد و آن کودک خواهر زاده من.
آن کودک به من گفت خداوند امر کرده اسم من را عیسی بگذارید و شما برادر من قرار داده.
کم کم توی خواب بزرگ شد و داشت عداوات جنگی درست میکرد.
پرسیدم برای چه ؟ گفت برای جنگ با دشمنان خدا.
از خواب پریدم وقت اذان بود.
این خواب خیلی روی من تاثیر گذاشته و نمیدانم چه پیامی در آن نهفته است.......
من در خوابم دو زمین مستطیلی را دیدم که به هم وصل بودند. در زمینی که من ایستاده بودم شخصی بود با یک دست در بالا و در زمین دیگر شخصی به شکل صلیب ایستاده بود. در زمینی که من بودم تمام چمن ها خراب بودند ولی در زمین دیگر تمام چمن ها سرسبز و زیبا بودند ناگهان من داخل دریاچه ای افتادم و فریاد می زدم و کمک می خواستم ناگهان شخصی که در زمین دیگر بود امد و دست من را گرفت و گفت:بیا من مسیح هستم.من رفتم ولی به ناچار دوباره برمی گشتم به زمین قبلی ولی باز حضرت مسیح به کمکم می شتافت و مرا از غرق شدن نجات می داد و لبخند زیبایی می زد.من دختره 13 ساله مسلمون هستم و علاقه خیلی خیلی شدید به حضرت عیسی مسیح (ع)دارم خیلی ایشون و دین زیبا شون رو دوست دارم
من خواب ديدم تو باغي هستم و از دو خانم عكس ميگيـــرم، كه بعد از عكس ديدم حضرت مسيح تو عكس افتاده و داره به من لبخند ميزنه.
چندبار دورو برم رو نگاه كردم نديدم
اما بعد چند دقيقه بم صدايي از حضرت عبسي امد كه گفت از اينجابرو
فرار كن چند نَفَر دنبال توان، منم رفتم و توي رودخانه اي قايم شدم، اما ديدم كه حضرت عيسى از پشت نگهدارم بود.
سلام من بیستو پنج سالم هست سه ساله زن گرفتم من خواب عجیبی دیدم .خواب دیدم که شب بود من رفتم تو حیاط به آسمون نگاه کردم دیدم به ستاره ها شکل حضرت مریم کشیده شده بود بعد با گوشی چند تا ع**** ازش گرفتم بعد رفتم تو اتاق به خواهرم نشون بدم یهو دیدم مسخرم کرد منم عصبی شدم بعد خواستم بزنمش بعد یهو از خواب هم زمان با یه مشت زدم رو شکم همسرم که تازه یه ماه بود بچه دار بود حالا نمیدونم چیش شده خیلی میترسم
سلام من خواب عجیبی دیدم خواب دیدم که حضرت عیسی رو زخمی کرده بودن و ایشون رو بیهوش آوردن پیش من ومن موظف به نگه داری ایشان بودم تا دشمنانش بهش آسیبی نزنند به من گفتند که باید ببرمشون به یک خانه که یک مکان مخفی درانجا وجود داشت گفتند ک باید از نردبانی آهنی حلالی بالا بروی و اون نردبان در حیاط ان خونه بود حضرت عیسی بیهوش بود من ایشان رو پشتم انداختم و حتی عده ای اومدن و فهمیدن ک من میخوام پنهانش کنم اما اصلا متوجه حضورش روی پشت من نشدن و رفتن البته اون ها به من انجیر پرتاب میکردن و میخندیدن و من هم انجیربهشون پرت میکردم! تا اینکه رفتن من روی پل حلالی رفتم و یکدفعه اون مکان مخفی با دو نگهبان که شبیه نگهبانای مصری قدیمی بود و بعد یه تابوت مصری درش باز شد البته توی خواب نمیدونم چرا شبیه مصریا بودم!بعد داخل اون مکان که شدم متوجه شدم یکی از نگهبانا حضرت عیسی رو لو داده و باعث زخمی شدنشون شده آیا خواب من تعبیری داره؟لطفا جواب بدین...
باسلام واحترام،
من حضرت عیسی را بوضوح درخواب دیدم که دست وپای اورا بازنجیربسته بودند،وانقدردرا ون حالت بودتابه شهادت رسیدوبعدنوری شد بزرگ ترازخورشید و به آسمان رفت،وحضرت مریم را دیدم که باغم گوشه ای نشسته بودو حضرت عیسی که شهیدشدحضرت مریم هم ناپدید شد، بعدگفتند****ی رابیاورید درجایگاه حضرت مریم باشه و بعد من رو بردند،و باصدای اذان صبح ازخواب بیدارشدم، تعبیرش را ممنون میشوم به ایمیلم ارسال کنید،سپاسگذارم
. دیدم تو یه راهی دارم میرم اطرافم بیشتر باغ بود با دیوارای گلی یه جوی ابم وسط راه بود منم فکرمیکردم گم شدم به یه زیارتگاهی رسیدم تقریبا شلوغ بود رفتم جلو ادرس بپرسم بعد گفتم اینجا چه خبرگفتن اینجا مقبره حضرت مسیح مردمم داشتن زیارت میکردن بعد من داخل حیاط نرفتم تو دلم گفتم حضرت مسیح زندهست مقبره نداره اما از ترسم زود اومدم عقب تو دلم گفتم اگه برم اونجا فردا میگن مرتد شده میکشنم یکی ادرس دادا رفتم جلو بعداز چنددقیه رفتن کوچه بن بست شد یه دیوار گلی جلوم در اومد پشتش باغ بود کمیش خراب شده بود مجبور شدم دوباره برگشتم به همون مقبره تو دلم گفتم به جهنم هر چه بادا باد رفتم جلو خیلم تشنه بودم با بقیه هیمنجور ترتیبی رفتیم دور قبر زیارت کردیم قبرداخل اتاق بود بیرونم حیاط بزرگ بود دورش دیوار تا نصفه بود بالای دیوارم حصاربود من هی بخودم میگفتم مسیح نمرده اینا اشتباه میکنن ولی از ترسم حرف نزدم چرخیدن دور قبر وبعد حلقه زدن نشستن من اومدم حیاط یه حوضی بود یه شیر اب بالاش داشت شیراب فشاردادم اب بخورم یه کم اب اومد دهنم داشتم میخوردم دیدم خون شد بعد مردم گفتن خون مسیح بعداون خون دیدم
با سلام
من دیشب خواب دیدم :
دم غروب بود ما روی سکوی توی حیات نشسته بودیم با خانواده یکباره دیدم از اسمان حضرت مسیح در حال پرواز ارام بسمت سکو ما اومد و روی زمین نشست من فریاد زدم ب بقیه ک ببینید ، ببینید این حضرت مسیح عیسی بن مریم هست ک بخونه ما اومده همه توجه ها بسمتش جلب شد ، لباسی مثل لباس پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک های جهان بتن داشت ولی ابی رنگ با چهره ای خندان ، از شادی سر از پا نمیشناختم من و شوهرم ایشون رو بالا نشوندیم و شروع ب پزیرایی کردیم همه مردم محله حمله کرده بودن و هر**** از ایشون سوالی میپرسید و راه حلی برا گرفتاریاش میخواست، من مثل پروانه میچرخیدم و از مردم میخواستم عقب تر بنشینند، ارومتر صحبت کنند و ایشون رو ازار ندن و خسته نکنن شوهرم خوشحال بود مثل من و از من میخواست از ایشون دور نشم و پزیرایی کنم همه میهمان ما بودن شاید صدها نفر ک با غذایی عجیب پزیرایی میکردم سفره رنگین ولی ظرف غذایی ایشون ...
دنباله پست قبل:
غذای عجیبی بود و چیزی مثل سیب زمینی پخته یا فرنی داخل بشقاب براشون بردم نگاهی حاکی از رضایت و شادئ ب من کردن و بعد دو کلمه گفتن و من یاداشت کردم ک هرچه میکنم یادم نمیاد چ بودن
در ضمن من مسلمان زاده ام ک علاقه عجیبی ب حضرت مسح دارم در حدی ک وقتی انجیل میخونم بخاطر مصایب ایشون از ته دل اشک میریزم ، پرتره زرینی از ایشون در پزیرایی نصب کردم ک هر **** میاد و میبینه عاشق معصومیت نگاهشون میشه و اینکه من پنج ماهه باردارم و پسر دارم
التماستون میکنم تعبیر خواب منو بگسد زودتر خیلی خیلی برام مهمه منتظرم و سپاسگذار
سلام من دیشب خواب دیدم در مراسمی بودم ودر یک اتاق ابی روی وسایل وتمام ادمها واشیا انجا مانده بود که تمیز نبودولی شخصی به من گفت این اب رو به ظاهر نبین این اب ابیه که عیسی مسیح با اون همه رو اجابت میکنه ومعجزه کنندست این اب.بلافاصله بعد از گفتن اون شخص اب از حالت کدر به حالت شفاف دراومد ودر واقع اثر معجزه ی خودش رو از دست داد خیلی مکدر شدم که چرا نتونستم بردارم وحاجت کنم که یهو دیدم درظرف کوچیکی همون رنگ اب باقی مونده ولی اینبار نه کدر بلکه روغنیه واب چرب بود با این همه به فال نیک گرفتم کمی خوردم از اب وطلب حاجت از عیسی مسیح کردم
سلاام من خواب دیدم حضرت عیسی بمن خرما دادن ینی از دهان خودشون دراوردن و دادن بمن وگفتن که صاحب فرزند میشی تو خواب یجواریی دلم قرص بود ینی خیالم راحت شد و اینک خواب دیدم ****ی بمن میگف خدا تورو خیلی دوس داره واس همون یکاری کرده ک همسرت انقد دوستت داشته باش وفقط تورو بخواد من همیشه تو بیداری نگران اینم ک نکنه بچه دارنشم اخه تنبلی دارم
سلام.من دیشب خواب دیدم به کلیسا رفتم و ع**** حضرت مسیح و حضرت مریم را در آنجا دیدم.متوجه شدم ع**** حضرت مسیح انگار زنده است و به من نگاه میکند .ناگهان از ع**** بیرون آمد و آنجاهایی از بدنم را که در اتش سوخته بود را شفا داد و مثل قبل شد(پارسال در صانحه ای خونه ی ما منفجر شد و من مقداری سوختم)
لطفا تعبیر خوابم رو بگین .ممنونم
سلام من دیشب در خواب دیدم به همراه یک دختری که به سمتی میدویدیم در نهایت یک مکان داخل یک محوطه بمبستی رسیدیم انگار در نهایت آرامش و سر خوشی بودیم هر دوی ما را یک نیروی به هالت بی وزنی ما رو به بالا هدایت کرد رنگ ان نیرو بنفش یا صورتی بودو نورانی در مرکز آن یعنی در رائس صورت حضرت مسیح بود که بسیار زیبا میدرخشید را دیدم که مرا آرام بر زمین گذاشت گویی از مادر متولد شدم و خیلی به ****ی که همراهم بود ابراض عشق میکردم لطفا تابیرش چیست
سلام عزیز.این خوابم رو لطفا تعبیر کنید.امروز ۹۸/۲/۱ تولد امام زمان عج هست دیشب خواب دیدم جهان پراز ظلم شده و همه جا پر از برف بود و از قسمتی گروه گروه رو میکشتن و حتی رنگ خون زیاد رو رو برف دیدم و داشتن به ما نزدیک میشدن ترسیده بودم و صدایی را شنیدن که خانم بود گفت یا عیسی مسیح به فریادمان برس و من به یاد امام زمان افتادم و عیسی مسیح رو هم صدا زدم و از ترس بیدار شدم.
سلام پسری 9 سال و نیم دارم که بسیار اهل خدا و دینه دائم میگه من رهبر میشم تا دنیا به صلح برسه طوری این هدف و دنبال میکنه که دیگه معلم و مدرسه و دوست و فامیل که اوایل میخندیدن الان همه منتظر هستن این بچه بزرگ بشه و اینده شو ببینن
تمروز که از خواب بیدار شد گفت خواب دیدم ماه از اسمون اروم اروم به طرف زمین اومد و در یک خونه که رنگ قرمز داشت وارد شد و رنگ اون خونه ابی شد و بعد حضرت مسیح بر پشت بام خونه ظاهر شد که ظاهرا من از خواب بیدارش کردم میخواستم بدونم تعبیر این خواب چیه
من در خواب در حال فکر کردن به ناراحتی ها و کمبود های زندگیم بودم در همین حال داشتم به کبوتر ها نان میدادم در واقعیت هم اینکار رو انجام میدم که ناگهان حس کردم فرد مهمی در نزدیکی من هست حس شیرینی بود حس زندگی و طراوت وقتی از بالا نگاه کردم دیدم جلوی خانه ما دیگر ساختمان های شهری نیست و جنگلی به وجود امده در میان درختان عیسی مسیح را دیدم که در حال رفتن بود در ادامه خوابم وقتی به یک ساختمان دیگر رفته بودم عیسی را از فاصله نزدیک دیدم او هم مرا دید یک بچه کبوتر در دستانش جان گرفت و پرواز کرد در این ساختمان قسمت هایی از دیوار از جنس گوشت بود خودم احساس میکنم این خواب معنی خوبی داره 24سالمه و این اولین باره که خواب عیسی سرور سلامتی شاه شاهان رو دیدم
سلام من دیروز بغل پسرم دراز کشیده بودم و خوابم برد اینم بگم که پسرم مریض و خیلی در نام عیسی مسیح برا شفاش دعا میکنیم تعداد زیادی داخل کلیسا درخواست دعا کردیم .بغل پسرم دراز کشیده بودم نمیدونم کی خوابم برد فقط تو خواب دیدم که عیسی مسیح با لباس سر تا پا سفید داخل یه وان پر از اب دراز کشیده و****ی داخل اتاق نبود فقط من رفتم داخل هیچ لامپی روشن نبود ولی اتاق روشن بود رفتم و دیدم عیسی مسیح داره بهم نگاه میکنه و منم شروع کردم با لباس شستن بدن عیسی مسیح بعد از اب اوردمشون بیرون همونطور که بغلم کرده بودمشون از خواب پریدم لطفا بگید تعبیر خوابم چیه
سلام من خواب دیدم درون یک اتاق مثل کلیسا بودم رو به پنجره ایستاده بودم حس میکردم پشت سرم پرده ای وجود دارد به بیرون پنجره که نگاه کردم خونمی از پشت اون پرده وارد شد تو خواب حسم این بود که اون خانم حضرت مریمه نگهبان اون اتاق بهش تعظیم کرد اون خانم جلو اومد و انگشتش رو کشید روی ستون مهره های من از پایین تا گردنم و من در طول این لمس احساس پرواز به سمت بالا رو داشتم با یه حس خیلییییی خوب بعد که دستش رو از کمر من برداشت دوباره همه چیز به همون اتاق برگشت تا برگشتم که صورت اون خانم رو ببینم سریعا رفت پشت اون پرده و خانمی که به نظر خدمتکار حضرت میومد کلید اون اتاق رو به من داد و گفت هر موقع که خواستی میتونی بیای توی این اتاق من شناسنامه ای مسلمان ام ولی اعتقادی به دین ندارم و برام خواب خیلی عجیبی بود
سلام
خواب دیدم که دستم رو روی یه چیزی میکشم و ع**** واضح از صورت حضرت مسیح که دورش هاله نورانی بود روش نقش میبنده، یه چیزی شبیه آیینه بود انقد واضح بود که تعجب میکردم با یه دست بتونم اینکاو بکنم. بعد دستم رو به یه جا دیگه کشیدم این بار حضرت مسیح ایستاده بود و یه بچه بغلش بود با یه لباس سفید و عبای سبز خوشرنگ . از طرف دیگه دیدم دارم میرم دریا، این دریا عمقش کم بود ولی انقدر زلال بود که توی دریا دیده میشد، ماهیای ریز به تعداد کم توش بود و من انگار داشتم توش راه میرفتم تا به پشت بوم برسم حتی توی خوابم گفتم که این دریا چقدر تمیزه خیالم راحته توش دیده میشه موجود دیگه ای نیس. خواهش میکنم این تعبیر رو بهم بگید
باسلام
خواب دیدم از کوه بزرگی سیل وحشتناک با طغیان عظیمی به سمت من و خانوادم و همه همسایه هام میاد خیلی وحشتناک بود اما من تو خواب فقط و فقط داشتم قدا میزدم یا عیسی مسیح به نام عیسی مسیح مدام تکرار میکردم و با وحشت از خواب بیدارشدم. من علاقه خیلی خیلی زیادی به عیسی مسیح عزیزم دارم از دورانی نوجوانی خیلی زیاد و هر از گاهی کتاب انجیل رو میخونم با این که مسلمونم. لطفا تعبیر خواب من رو بگید. من این خواب رو هر چند وقت میبینم اما این بار اسم عیسی مسیح رو صدا میزدم.
سلام...من خواب دیدم که جمعیت زیادی توی خود شهرمون هستن و همه جا بریز بپاش و شلوغ بود....بعد یه فرد با چهره ای نورانی و همراه با سگ دیدم که دستش بود و من ماموری بودم که باید دستگیرش میکردم و دستگیرش هم کردم....بعد حضرت مسیح ازم اجازه خواست تا سگش رو بزارم بره منم اجازه دادم و یکم بعد خود حضرت مسیح رو هم فراری دادم....ایا خوابم تعبیری داره؟ممنون میشم بهم بگین
سلام با تشکر از سایت خوبتون ممنون میشم خواب منو تعبیر کنید من خوابی دیدم که در ماشین در حال رانندگی بودم و گناهی خیلی کوچکی مرتکب شدم وقتی که عابری از خیابان رد میشد نخواسته حواسش پرت شد و من به او فحاشی کردم و ناگهان حضور شیطان را حس کردم و ناگهان شیطان در غالب حضرت مسیح ظاهر شد قدرت بسیاری داشت مرا تحت فشار قرار داد با صدای محیبی به من گفت مسیح خشمگین است و رفت و یه دفعه چیزی های عجیبی دیدم من از جایی به جایی دیگر میرفتم و گناهان مردم عادی را میدیدم و حس میکردم که این خداوند است که به من راه های ورود شیطان را به انسان نشان می دهد و خیلی چیز ها رو به من نشان داد که من خاطرم نیست و در خواب انگار بیدار شدم و تمام خواب را برای مادرم تعریف کردم ناگهان دودی سیاه وارد خانه شد و نن من از خواب پریدم
سلام من خواب دیدم که انگار کار اشتباهی کرده بودم و تویه پارک مجسمه حضرت مسیح رو ساخته بودند که داخل ان نیز آب بود بعد من خودم داشتم برای بخشش تویه خواب پیش اون مجسمه میزفتم که انگار خدا بهم گفت من قبل از تو پادرمیونیتو برای بخشش کردم تو برو از مجسمه بپرس اگر من قبل از تو گفته بودم تو باید زانو بزنی تویه آب و از حضرت مسیح معذرت بخوای که انگار واقعا همینطور شد و صحنه اخری که دیدم من داخل اب بودم و زانو زده بودم
چحدود ۲۰سال پیش خوابی دیدم که همیشه بخاطر می اورم .خواب دیدم قیامت شده و مردم از یک گدرگاهی رد میشوند دوستم سریع رد شد به من اجازه ندادن آنقدر گریه کردم سه خانم محجبه در انجا مانندبازرس ایستاده بودند یکی از ان خانمها بلند شد و روی سر من چیزی مالید و گفت حالا میتونی رد بشی وقتی بیدار شدم و تحقیق کردم متوجه شدم در کلیسا بر سر افراد مسح می کشند و پی بردم که به احتمال زیاد آن زن حضرت مریم بوده است لطفا تعبیر این خواب را برایم بفرمایید
سلام من خواب دیدم داشتم به پنجره ای که رو به استخر است نگاه میکردم و ماه در اسمان بود و کامل بودی وقتی بیشتر به ماه نگاه کردم ی قیافه ای از تو ماه دراومد که یکی در گوشم گفت آن حضرت مسیح هست بعدش تو خواب به مامانم گفتم در ماه حضرت مسیح را دیدم و اون گف تعبیر بدی داردو ناگهان یکی گلومو محکم گرف در خواب و من از خواب پریدم
سلام من در خواب دیدم که در مکانی بودم که چندین تابلو از سخنان حضرت مسیح نصب شده بود سپس یک نفر که داشت یکی از تابلو هارو می خواند از من کمک خواست تا مفهوم اون جمله رو بهش بگم ومن بعد از خوندن اون جمله مفهوم گفتم که (هر **** که به عیسی مسیح ایمان بیاورد به بهشت افزوده خواهد شد)
تعبیرش میشه بگید؟
راستی اینم بگم که شب قبل از خواب از ایشون درخواست کمک کردم
سلام وقتتون بخیر من پدرم رو ۲ ماهه از دست دادم و خیلی به خوابم میان و منو خیلی آروم میکنن
اما من ایندفعه خواب دیدم که منو همسرم سر مزار پدرم که حرم عبدالعظیم هست ایستادیم و چادر همه سرمونه چون اجباره
و با همسرم رفتیم یه قسمتی که یه در بزرگ داشت و بعضی ها وارد اونجا میشدن منو همسرم خواستیم وارد انجا بشیم به من گفتند چادرتان را در بیاورید من هم چادرم و در آوردم و رفتیم داخل اونجا یه مقبره بزرگی بود که من نمیدونستم برای کیه بعد به ما گفتند اینجا مقبره عیسی مسیح هست منم انجا گریه کردم و گفتم یا عیسی مسیح من آرزو دارم حالا که پدرم رفته و حال خوبی ندارم یه فرزند پاک و سالم و زیبا میخوام بعدش دیگه چیزی از خوابم یادم نمیاد
تعبیر این برام جالب بود
چون من ۸ماهه برای فرزند اقدام کردم اما هنوز پیش نیومده و اینکه این حرف رو به مقبره عیسی مسیح داشتم میگفتم خواستم بدونم تعبیر خاصی داره؟ممنون
سلام خواب بدیدم عیسی مسیح امد منزل ما و نگام میکرد لبخند میزد و به من گفت اسم شوهرت داوود است من بهش گفتم اسم شوهر من ابراهیم هست اما عیسی مسیح به من گفت اسم شوهرت داوود است و بدش به شوهرم گفت داوود بلند شو بریم جای و برگردیم بدش غیبشون زد بد که باز ظهور کردن دیدم شوهرم یه لباس سبز قشنگ زیبا پوشیده بود و یه لباس نارنجی پوشیده بود بد من به شوهرم گفتم لباس سبزه را به من بده و شوهرم گفت نمیدم لطفا تعبیرش را بهم بگید توراخدا
سلام دیشب خواب دیدم مسیع امد به خوابم همه مون خواب بودیم داشت نگام میکرد و میخندید بدش به شوهرم گفت شما اسمتون باید داوود باشد اما من گفتم اسم شوهرم ابراهیم است اما مسیع فرمود من میگم باید اسمش داوود باشد و بدش به شوهرم گفت داوود بلند شو بریم جای و من بهش گفتم عیسی کجا میخواین برین گفت جای میخوایم برویم یه دفعه غبیب شدن بد که ظهر شدن دیدم شوهرم یه لباس سبز خیلی قشنگ تنش بود و یه لباس نارنجی زیر لباس سبز پوشیده بود و من به شوهرم گفتم لباس سبزه خیلی قشنگه به من میدیش اما شوهرم گفت نه ؟؟؟ ازتون خواهش میکنم تعبیرش را بهم بگین توراخدا
سلام من خواب دیدم در مکانی شلوغ مردی معمولی وارد میشود می‌گوید آقا ظهور کرده است وبعد مرد به خود میپیچد گلویش را فشار میدهد چهره اش تغییر میکند او عیسی مسیح میشود با چهرایی بسیار زیبا با پیراهنی سفید بلند درآمد جمع فقط من میشناسمش ومیگویم عیسی مسیح است به اطرافم نگاه میکنم هیچی نبود همچی چه اجسام وچه اشیا همچی محو شد وهمه کارو نور سفیدبود حتی زمین زیر پایم را حس نمیکردم خیلی سبک شده بودم مثل یک پر حس خیلی خوبی داشتم عطر بوی خیلیییی خیلییییی خوبی در فضا بود آرامش خاصی داشت در این نور فقط عیسی مسیح را میدیم در ضمن من مسلمانم ولی سالیان زیادی است که علاقه خاصی به مسیحیت عیسی مسیح دارم حتی گردنبند صلیبی که چه در ع**** چه در واقعیت میبینم یه نیرو وانرژی خاصی رو احساس میکنم لطفا تعبیر خوابم را بگویید با سپاس ازشما?
نظرات (115)