حکیم عمر خیام
بیوگرافی خیام
|
|
تولد | ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ خورشیدی، ۱۸ مه ۱۰۴۸ میلادی نیشابور |
مرگ | ۵۱۰ خورشیدی، ۱۱۳۱ میلادی نیشابور |
زمینه فعالیت | ریاضیات، اخترشناسی، شعر، فلسفه |
گفتاورد | |
«گرفتار روزگاری هستیم که اهل علم فقط عدهٔ کمی، مبتلی به هزاران رنج و محنت، باقی مانده، که پیوسته در اندیشهٔ آنند که غفلتهای زمان را فرصت جسته به تحقیق در علم و استوارکردن بپردازند.»
|
حکیم غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری (زادهٔ ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ خورشیدی، مرگ در ۵۱۰ خورشیدی) [۱] به خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النیسابوری[۲] هم نامیده شدهاست. او از ریاضیدانان، ستارهشناسان و شُعرای بنام ایران در دورهٔ سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است و دارای لقب حجةالحق بودهاست،[۳] ولی آوازهٔ وی بیشتر به واسطهٔ نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آنکه رباعیات خیام را به اغلب زبانهای زنده ترجمه نمودهاند، فیتزجرالد [۴] رباعیات او را به زبان انگلیسی ترجمه کردهاست که مایهٔ شهرت بیشتر وی در مغربزمین گردیدهاست.
یکی از برجستهترین کارهای وی را میتوان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظامالملک، که در دورهٔ سلطنت ملکشاه سلجوقی (۴۲۶-۵۹۰ هجری قمری) بود، دانست. وی در ریاضیات، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعاتاش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضیدانی برجسته در تاریخ علم ثبت کردهاست.[۵]
شماری از تذکره نویسان، خیام را شاگرد ابن سینا و شماری نیز وی را شاگرد امام موفق نیشابوری خواندهاند.[۶][۳] [۷] هر چند قول مبنی بر این که خیام شاگرد ابن سینا بودهاست، بسیار بعید مینماید. چون از لحاظ زمانی با هم تفاوت زیادی داشتهاند. خیام در جایی ابن سینا را استاد خود میداند اما این استادی ابن سینا، جنبهٔ معنوی دارد.
همچنین از وی هماکنون بیش از ۱۰۰ رباعی برجای ماندهاست.[۸]
زندگی
عمر خیام در سده پنجم هجری در نیشابور زاده شد. فقه را در میانسالی در محضر امام موفق نیشابوری آموخت؛ حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و اختر شناسی را فراگرفت. برخی نوشتهاند که او فلسفه را مستقیماً از زبان یونانی فرا گرفته بود.
در حدود ۴۴۹ تحت حمایت و سرپرستی ابوطاهر، قاضیالقضات سمرقند، کتابی دربارهٔ معادلههای درجهٔ سوم به زبان عربی نوشت تحت نام رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله[۹]با نظام الملک طوسی رابطهای نیکو داشت، این کتاب را پس از نگارش به خواجه تقدیم کرد. پس از این دوران خیام به دعوت سلطان جلالالدين ملکشاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان میرود تا سرپرستی رصدخانهٔ اصفهان را بهعهده گیرد. او هجده سال در آنجا مقیم میشود. به مدیریت او زیج ملکشاهی تهیه میشود و در همین سالها (حدود ۴۵۸) طرح اصلاح تقویم را تنظیم میکند. تقویم جلالی را تدوین کرد که به نام جلالالدين ملکشاه شهرهاست، اما پس از مرگ ملکشاه کاربستی نیافت. در این دوران خیام بهعنوان اختربین در دربار خدمت میکرد هرچند به اختربینی اعتقادی نداشت.[۱۰] در همین سالها(۴۵۶) مهمترین و تأثیرگذارترین اثر ریاضی خود را با نام رساله فی شرح مااشکل من مصادرات اقلیدس[۱۱] *را مینویسد و در آن خطوط موازی و نظریهٔ نسبتها را شرح میدهد. پس از درگذشت ملکشاه و کشته شدن نظامالملک، خیام مورد بیمهری قرار گرفت و کمک مالی به رصدخانه قطع شد بعد از سال ۴۷۹ اصفهان را به قصد اقامت در مرو[۱۲] *که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود، ترک کرد. احتمالاً در آنجا میزان الحکم و قسطاس المستقیم را نوشت. رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) احتمالاً در همین سالها نوشته شدهاست.[۱۳]
غلامحسین مراقبی گفتهاست که خیام در زندگی زن نگرفت و همسر بر نگزید.[۱۴] البته برخی از داماد خیام سخنانی نقل کردهاند و در این باره نظری دیگر داشتهاند.
عصر خیام
در زمان خیام فرقههای مختلف سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم بحثها و مجادلات اصولی و کلامی بودند. فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم میشدند. تعصب، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز نظریات خود را نداشت - حتی امام محمد غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به سیاست نامهٔ خواجه نظام الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آن جا، خواجه نظام همهٔ معتقدان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت میکوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون میداند. از نظر سیاست نیز وقایع مهمی در عصر خیام رخ داد: 1ـ سقوط دولت آل بویه 2ـ قیام دولتِ سلجوقی 3ـ جنگهای صلیبی 4ـ ظهور باطینان و ... در اوایل دوران زندگي خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به اواخر عمرشان خود رسیده بودند. نظامی عروضیِ سمرقندی او را «حجهالحق» و ابوالفضل بیهقی «امام عصر خود» لقب دادهاند. از خیام به عنوان جانشین ابنسینا و استاد بیبدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و مابعدالطبیعه یاد میکنند. خیام در سال 480 هجری قمری از سوی سلطان ملکشاه سلجوقی مأموریت گرفت تا تقویم زمان خود را اصلاح كند.[۱۵]
مرگ خیام
مرگ خیام را میان سالهای ۵۱۷-۵۲۰ هجری میدانند که در نیشابور اتفاق افتاد. گروهی از تذکره نویسان نیز وفات او را ۵۱۶ نوشتهاند،اما پس از بررسیهای لازم مشخص گردیده که تاریخ وفات وی سال ۵۱۷ بودهاست .مقبرهٔ وی هم اکنون در شهر نیشابور،در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع میباشد، قرار گرفتهاست.[۱۶]
خیام شاعر
خیام زندگیاش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالیکه معاصرانش از رباعیاتی که امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بیخبر بودند.[۱۷] معاصران خیام نظیر نظامی عروضی یا ابوالحسن بیهقی از شاعری خیام یادی نکردهاند.[۱۸] صادق هدایت در این باره میگوید.
گویا ترانههای خیام در زمان حیاتش به واسطهٔ تعصب مردم مخفی بوده و تدوین نشده و تنها بین یکدسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته یا در حاشیهٔ جنگها و کتب اشخاص باذوق بطور قلمانداز چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده [است.] [۱۹]
قدیمیترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شدهاست، کتاب خریدة القصر از عمادالدین کاتب اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شدهاست. کتاب دیگر مرصادالعباد نجمالدین رازی است.این کتاب حدود ۱۰۰ سال پس از مرگ خیام در ۶۲۰ قمری تصنیف شدهاست[۲۰] نجمالدین صوفی متعصبی بود و از نیش و کنایه به خیام به خاطر افکار کفرآمیزش دریغ نکردهاست.[۲۱] کتابهای قدیمی (پیش از سدهٔ نهم) که اشعار خیام در آنها آمدهاست و مورد استفادهٔ مصححان قرار گرفتهاند علاوه بر مرصادالعباد از قرار زیرند:[۲۲]* تاریخ جهانگشا (۶۵۸ ق)، تاریخ گزیدهٔ حمدالله مستوفی (۷۳۰ ق)، نزهة المجالس (۷۳۱ ق)، مونس الاحرار (۷۴۱ ق). جنگی از منشآت و اشعار که سعید نفیسی در کتابخانهٔ مجلس شورای ملی جنگ یافت و در سال ۷۵۰ قمری کتابت شدهاست و همچنین مجموعهای تذکرهمانند که قاسم غنی در کتابخانهٔ شورای ملی یافت که مشتمل بر منتخابت اشعار سی شاعر است و پنج رباعی از خیام دارد. [۲۳]*
با کنار گذاشتن رباعایت تکراری ۵۷ رباعی به دست میآید.[۲۴] این ۵۷ رباعی که تقریباً صحت انتساب آنها به خیام مسلم است کلیدی برای تصحیح و شناختن سره از ناسره به دست مصححان میدهد. با کمک این رباعیها زبان شاعر و مشرب فلسفی وی تا حد زیادی آشکار میشود. زبان خیام در شعر طبیعی و ساده و از تکلف به دور است و در شعر پیرو کسی نیست. [۲۵] وانگهی هدف خیام از سرودن رباعی شاعری به معنی متعارف نبودهاست بلکه به واسطهٔ داشتن ذوق شاعری نکتهبینیهای فلسفی خود را در قالب شعر بیان کردهاست[۲۶]
تصحیحات رباعیات خیام
شهرت خیام به عنوان شاعر مرهون ادوارد فیتزجرالد انگلیسیاست که با ترجمهٔ شاعرانهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند. با این حال در مجموعهٔ خود اشعاری از خیام آوردهآست که به قول هدایت نسبت آنها به خیام جایز نیست. [۲۷]
تا پیش از تصحیحات علمی مجموعههایی که با نام رباعیات خیام وجود داشت؛ مجموعههایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود به طوری که به قول صادق هدایت «اگر یک نفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیدهٔ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد بود.»[۲۸]. بیمبالاتی نسخهنویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی نسخههای خطی دیده میشود. اما در مورد خیام گاه اشعارش را بهعمد تغییر دادهاند تا آن را به مسلک تصوف نزدیک کنند. [۲۹] هدایت حتی میگوید یک علت مغشوش بودن رباعیات خیام این است که هر کس میخوارگی کردهاست و رباعیای گفتهاست از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت دادهاست. [۳۰]. مشکل دیگری که وجود دارد این است که بسیاری به پیروی و تقلید از خیام رباعی سرودهاند و رباعی ایشان بعدها در شمار رباعیات خیام آمدهاست.[۳۱].
نخستین تصحیح معتبر رباعیات خیام به دست صادق هدایت انجام گرفت. وی از نوجوانی دلبستهٔ خیام بود تدوینی از رباعیات خیام صورت داده بود. بعدها در ۱۳۱۳ آن را مفصلتر و علمیتر و با مقدمهای طولانی با نام ترانههای خیام به چاپ رسانید. تصحیح معتبر بعدی به دست محمد علی فروغی در ۱۳۲۰ به انجام رسید. لازم به ذکر است که اروپاییان نظیر ژوکوفسکی، روزن و کریستنسن دست به تصحیح رباعیات زده بودند اما منتقدان بعدی شیوهٔ تصحیح و حاصل کار ایشان را چندان معتبر ندانستهاند. [۳۲]
احمد شاملو روایتی از ۱۲۵ رباعی خیام در کتابی به نام ترانهها روایت:احمد شاملو ارائه دادهاست.
مضمون اشعار و مشرب فلسفی خیام
صادق هدایت در ترانههای خیام دستهبندی کلیای از مضامین رباعیات خیام ارائه میدهد و ذیل هر یک از عناوین رباعیهای مرتبط با موضوع را میآورد:
- راز آفرینش[۳۳]
- درد زندگی[۳۴]
- از ازل نوشته[۳۵]
- گردش دوران[۳۶]
- ذرات گردنده[۳۷]
- در کل اشاره به این مضمون است که چون بمیریم ذرات تن ما پراکنده شده و از گِلِ خاک ما کوزه خواهند ساخت. این درواقع به یک معنا هم از ایراداتیاست که به معاد جسمانی وارد ساختهاند. چرا که وقتی ذرات تن اشخاص با گذشت زمان در تن دیگران رود رستاخیز جسمانی هر دوی آنان چگونه ممکن است.
- هر چه باداباد[۳۸]
- هیچ است[۳۹]
- دم را دریابیم[۴۰]
خیام و ریاضیات
پیش از کشف رساله خیام در جبر، شهرت او در مشرقزمین به واسطه اصلاحات سال و ماه ایرانی و در غرب به واسطه ترجمه رباعیاتش بودهاست و تقریباً تا حدود قرن ۱۹ میلادی از تحقیقات جبری او اطلاعی در دست نبود. [۴۱] به همین دلیل کوششها و تحقیقات خیام در علم جبر تأثیر چندانی در بسط این علم نداشتهاست و در آن زمان اروپائیان در جبر به مرحلهای رسیده بودند که آشنایی با رسالههای خیام تنها از جنبه تاریخی برای آنها با اهمیت بودهاست. [۴۲] قدیمیترین کتابی که از خیام اسمی به میان آورده و نویسندهٔ آن هم عصر خیام بوده، نظامی عروضی مؤلف «چهار مقاله» است. ولی او خیام را در ردیف منجمین ذکر میکند و اسمی از رباعیات او نمیآورد.[۴۳] با این وجود جورج سارتن با نام بردن از خیام به عنوان یکی از بزرگترین ریاضیدانان قرون وسطی چنین مینویسد:
خیام اول کسی است که به تحقیق منظم علمی در معادلات درجات اول و دوم و سوم پرداخته، و طبقهبندی تحسینآوری از این معادلات آوردهاست، و در حل تمام صور معادلات درجه سوم منظماً تحقیق کرده، و به حل (در اغلب موارد ناقص) هندسی آنها توفیق یافته، و رساله وی در علم جبر، که مشتمل بر این تحقیقات است، معرف یک فکر منظم علمی است؛ و این رساله یکی از برجستهترین آثار قرون وسطائی و احتمالاً برجستهترین آنها در این علم است. |
خیام در مقام ریاضیدان و ستارهشناس تحقیقات و تالیفات مهمی دارد. از جمله آنها رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله است که در آن از جبر عمدتاً هندسی خود برای حل معادلات درجه سوم استفاده میکند. او معادلات درجه دوم را از روشهای هندسی اصول اقلیدس حل میکند و سپس نشان میدهد که معادلات درجه سوم با قطع دادن مخروطها با هم قابل حل هستند. [۴۴] برگن معتقد است که «هر کس که ترجمهٔ انگلیسی [جبر خیام] به توسط کثیر [۴۵]* را بخواند استدلالات خیام را بس روشن خواهد یافت و، نیز، از نکات متعدد جالب توجهی در تاریخ انواع مختلف معادلات مطلع خواهد شد.»[۴۶] مسلم است که خیام در رسالههایش از وجود جوابهای منفی و موهومی در معادلات آگاهی نداشتهاست و جواب صفر را نیز در نظر نمیگرفته است[۴۷].
یکی دیگر از آثار ریاضی خیام رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس است. او در این کتاب اصل موضوعهٔ پنجم اقلیدس را دربارهٔ قضیهٔ خطوط متوازی که شالودهٔ هندسهٔ اقلیدسی است، مورد مطالعه قرار داد و اصل پنجم را اثبات کرد.[۴۸] به نظر میرسد که تنها نسخه کامل باقیمانده از این کتاب در کتابخانه لیدن در هلند قرار دارد. [۴۹]
درکتاب دیگری از خیام که اهمیت ویژهای در تاریخ ریاضیات دارد رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) هرچند این رساله هرگز پیدا نشد اما خیام خود به این کتاب اشاره کردهاست و ادعا میکند قواعدی برای بسط دوجملهای (a + b)n کشف کرده و اثبات ادعایش به روش جبری در این کتاب است.
، به هر حال قواعد این بسط تا n = 12 توسط طوسی (که بیشترین تأثیر را از خیام گرفته) در کتاب «جوامع الحساب» آورده شدهاست.[۵۰] روش خیام در به دست آوردن ضرایب منجر به نام گذاری مثلث حسابی این ضرایب به نام مثلث خیام شد، انگلیسی زبانها آن را به نام مثلث پاسکال میشناسند که البته خدشهای بر پیشگامی خیام در کشف روشی جبری برای این ضرایب نیست.[۵۱]
خیام به تحلیل ریاضی موسیقی نیز پرداختهاست و در القول علی اجناس التی بالاربعاء مسالهٔ تقسیم یک چهارم را به سه فاصله مربوط به مایههای بینیمپرده، با نیمپردهٔ بالارونده، و یک چهارم پرده را شرح میدهد.[۱۳]
مهمترین دستآوردها
- ابداع نظریهای دربارهٔ نسبتها همارز با نظریهٔ اقلیدس.
- «در مورد جبر، کار خیام در ابداع نظریهٔ هندسی معادلات درجهٔ سوم موفقترین کاری است که دانشمندی مسلمان انجام دادهاست.»[۱۳]
- او نخستین کسی بود که نشان داد معادلهٔ درجهٔ سوم ممکن است دارای بیش از یک جواب باشد و یا این که اصلاً جوابی نداشته باشند.«آنچه که در هر حالت مفروض اتفاق میافتد بستگی به این دارد که مقاطع مخروطیای که وی از آنها استفاده میکند در هیچ نقطه یکدیگر را قطع نکنند، یا در یک یا دو نقطه یکدیگر را قطع کنند.»[۵۲]
- «نخستین کسی بود که گفت معادلهٔ درجهٔ سوم را نمیتوان عموماً با تبدیل به معادلههای درجهٔ دوم حل کرد، اما میتوان با بکار بردن مقاطع مخروطی به حل آن دست یافت.»[۱۳]
- «در نیمهٔ اول سدهٔ هیجدهم، ساکری اساس نظریهٔ خود را دربارهٔ خطوط موازی بر مطالعهٔ همان چهارضلعی دوقائمهٔ متساویالساقین که خیام فرض کرده بود قرار میدهد و کوشش میکند که فرضهای حاده و منفرجهبودن دو زاویهٔ دیگر را رد کند.»[۵۳]
- به خاطر موفقیت خیام در تعیین ضرایب بسط دو جملهای (بینوم نیوتن)که البته تا سده قبل نامکشوف مانده بود و به احترام سبقت وی بر اسحاق نیوتن در این زمینه در بسیاری از کتب دانشگاهی و مرجع این دو جملهایها «دو جملهای خیام-نیوتن» نامیده میشوند.
پیروان خیام
صادق هدایت بر این باور است که حافظ از تشبیهات خیام بسیار استفاده کردهاست، تا حدی که از متفکرترین و بهترین پیروان خیام به شمار میآید. هر چند که به نظر او افکار حافظ به فلسفهٔ خیام نمیرسد، اما بنا به نظر صادق هدایت حافظ این نقص را با الهامات شاعرانه و تشبیهات رفع کردهاست و برای نمونه به قدری شراب را زیر تشبیهات پوشانده که تعبیر صوفیانه از آن میشود. اما خیام این پرده پوشی را ندارد.[۵۴] برای نمونه حافظ دربارهٔ بهشت با ترس سخن میگوید:
باغ فـردوس لطیـف است و لیکن زیـنهار | تو غنیمت شمر این سایهٔ بید و لب کشت |
اما خیام بدون پردهپوشی میگوید:
گویند بهشت و حور عین خواهد بود | آنجا میناب و انگبین خواهد بود | |
گر ما میومعشوقه گزیدیم چه باک؟ | چون عاقبت کار چنین خواهد بود |
[ویرایش] چهره جهانی خیام
در جهان خیام به عنوان یک شاعر، ریاضیدان و اخترشناس شناخته شدهاست. هرچند که اوج شناخت جهان از خیام را میتوان پس از ترجمه شعرهای وی به وسیله فیتز جرالد دانست. این در حالی است که بسیاری از پژوهشگران شماری از شعرهای ترجمهشده به وسیله فیتز جرالد را سروده خیام نمیدانند و این خود سبب تفاوتهایی در شناخت خیام در نگاه ایرانیها و غربیها شدهاست. تأثیرات خیام بر ادبیات غرب از مارک تواین تا تی.اس الیوت او را به نماد فلسفه شرق و شاعر محبوب روشنفکران جهان تبدیل کردهاست.[۵۵]
ولادیمیر پوتین،مارتین لوتر کینگ و آبراهام لینکن همیشه قبل از خواب رباعیات خیام میخواندند یا میخوانند[۵۶] [نیاز به یادکرد منبع معتبرتر]
خیام در افسانه
انابه
افسانههایی چند پیرامون خیام وجود دارد. یکی از این افسانهها از این قرار است که خیام میخواست باده بنوشد ولی بادی وزید و کوزه میش را شکست. پس خیام چنین سرود:
ابریق می مرا شکستی،ربی | بر من در عیش را بستی،ربی | |
من میخورم و تو میکنی بدمستی | خاکم به دهن مگر که مستی،ربی |
پس چون این شعر کفرآمیز را گفت خدا روی وی را سیاه کرد. پس خیام پشیمان شد و برای پوزش از خدا این بیت را سرود:
ناکرده گنه در این جهان کیست بگو | آن کس که گنه نکرد چون زیست بگو | |
من بد کنم و تو بد مکافات دهی | پس فرق میان من و تو چیست بگو |
و چون اینگونه از خداوند پوزش خواست رویش دوباره سفید شد. البته جدا از افسانهها در اینکه این دو رباعی بالا از خیام باشند جای شک است.[۵۷]
ای رفته و باز آمده بل هم گشته
در افسانهای دیگر، چنین آمده که روزی خیام با شاگردان از نزدیکی مدرسهای میگذشتند. عدهای، مشغول ترمیم آن مدرسه بودند و چارپایانی، مدام بارهایی (شامل سنگ و خشت و غیره)را به داخل مدرسه میبردند و بیرون میآمدند. یکی از آن چارپایان از وارد شدن به مدرسه ابا میکرد و هیچ کس قادر نبود او را وارد مدرسه کند. چون خیام این اوضاع را دید، جلو رفت و در گوش چارپا چیزی گفت. سپس چارپا آرام شد و داخل مدرسه شد. پس از این که خیام بازگشت، شاگردان پرسیدند که ماجرا چه بود؟
خیام بازگفت که آن خر، یکی از محصلان همین مدرسه بود و پس از مردن، به این شکل در آمده و دوباره به دنیا بازگشته بود ( اشاره به نظریهٔ تناسخ) و میترسید که وارد مدرسه بشود و کسی او را بشناسد و شرمنده گردد. من این موضوع را فهمیدم و در گوشش خواندم:
ای رفته و باز آمده بَل هُم گشته | نامت ز میان مردمان گم گشته | |
ناخن همه جمع آمده و سم گشته | ریشت ز عقب در آمده دم گشته |
و چون متوجه شد که من او را شناختهام، تن به درون مدرسه رفتن در داد. [۵۸]
سه یار دبستانی
مقاله اصلی: سه یار دبستانی
به روایتی خیام، حسن صباح و خواجه نظام الملک به سه یار دبستانی معروف بودهاند که در بزرگی هر یک به راهی رفتند. حسن رهبری فرقهٔ اسماعیلیه را به عهده گرفت، خواجه نظام الملک سیاست مداری عظیم الشان شد و خیام شاعر و متفکری گوشه گیر گشت که در آثارش اندیشههای بدیع و دلهره و اضطرابی از فلسفه هستی و جهان وجود دارد.[۵۹]
برپایه داستان سه یار دبستانی این سه در زمان کودکی با هم قرار گذاشتند که هر کدام به جایگاهی رسید آن دو دیگر را یاری رساند. هنگامی که نظامالملک به وزیری سلجوقیان رسید به خیام فرمانروایی بر نیشابور و گرداگرد آن سامان را پیشنهاد کرد،ولی خیام گفت که سودای ولایتداری ندارد. پس نظامالملک دههزاردینار مقرری برای او تعیین کرد تا در نیشابور به او پرداختکنند.[۶۰]
چنان که فروغی در مقدمهٔ تصحیحش از خیام اشاره کردهاست این داستان سند معتبری ندارد و تازه اگر راست باشد حسن صباح و خیام هر دو باید بیش از ۱۲۰ سال عمر کرده باشند که خیلی بعید است. به علاوه هیچ یک از معاصران خیام هم به این داستان اشاره نکردهاست. [۶۱]
آثار
خیام آثار علمی و ادبی بسیار تالیف کرد.
او میزان الحکمت را درباره فیزیک و لوازم الامکنت را در دانش هواشناسی نوشت. نوروزنامه دیگر اثر ادبی اوست، در پدیداری نوروز و آیین پادشاهان ایرانی و اسب و زر و قلم و شرا که در حدود ۴۹۵ هجری قمری نگاشته شدهاست. کتاب جبر و مقابله خیام با تلاش دانش پژوهان اروپایی در سال ۱۷۴۲ در یکی از کتابخانههای لیدن یافته شد. این کتاب در ۱۸۱۵ توسط تنی چند از دانشمندان فرانسوی ترجمه و منشر شد .[۱۴]
- رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله به زبان عربی، در بارهٔ معادلات درجهٔ سوم.
- رسالة فی شرح مااشکل من مصادرات کتاب اقلیدس در مورد خطوط موازی و نظریهٔ نسبتها.
- رساله میزانالحکمه.«راهحل جبری مسالهٔ تعیین مقادیر طلا و نقره را در آمیزه(آلیاژ) معینی به وسیلهٔ وزنهای مخصوص بدست میدهد.»[۱۳]
- قسطاس المستقیم
- رسالهٔ مسائل الحساب، این اثر باقی نماندهاست.
- القول علی اجناس التی بالاربعاء، اثری دربارهٔ موسیقی.
- رساله کون و تکلیف به عربی درباره حکمت خالق در خلق عالم و حکمت تکلیف که خیام آن را در پاسخ پرسش امام ابونصر محمدبن ابراهیم نسوی در سال ۴۷۳ نوشتهاست و او یکی از شاگردان پورسینا بوده و در مجموعه جامع البدایع باهتمام سید محی الدین صبری بسال ۱۲۳۰ و کتاب خیام در هند به اهتمام سلیمان ندوی سال ۱۹۳۳ میلادی چاپ شدهاست.
- رساله روضةالقلوب در کلیات وجود
- رساله ضیاء العلی
- رسالهای در صورت و تضاد
- ترجمه خطبه ابن سینا
- رسالهای در صحت طرق هندسی برای استخراج جذر و کعب
- رساله مشکلات ایجاب
- رسالهای در طبیعیات
- رسالهای در بیان زیگ ملکشاهی
- رساله نظام الملک در بیان حکومت
- رساله لوازمالاکمنه
- اشعار عربی خیام که در حدود ۱۹ رباعی آن بدست آمدهاست.
- نوروزنامه، از این کتاب دو نسخه خطی باقی ماندهاست. یکی نسخهٔ لندن و دیگری نسخه برلن.[۶۲]
- رباعیات خیام به زبان فارسی که در حدود ۲۰۰ چارینه (رباعی) یا بیشتر از حکیم عمر خیام است و زائد بر آن مربوط به خیام نبوده بلکه به خیام نسبت داده شده.
- عیون الحکمه
- رساله معراجیه
- رساله در علم کلیات
- رساله در تحقیق معنی وجود
دیگران دربارهٔ خیام
«در تاریخ ریاضی سدههای ۱۱ و ۱۲ و شاید هم بتوان گفت در تمام سدههای میانه حکیم عمر خیام متولد نیشابور خراسان نقش عمدهای داشتهاست.»[۶۳]
گوناگون درباره خیام
- در تونس هتلی به نام خیام ساخته شدهاست.[۶۴]
- در فرانسه و مصر شرابهایی به نام خیام تولید میشود.[۶۵][۶۶][۶۷]
- گفته میشود که خیام هنگامی که سلطان سنجر در کودکی به آبله گرفتار بوده وی را درماننمودهاست.[۶۸]
- یکی از حفرههای ماه به افتخار خیام «عمر خیام» نامیده شدهاست. [۶۹]
- «انجمن عمر خیامی: در سال ۱۸۹۲ م. در لندن انجمنی تأسیس شد بنام «عمرخیام کلوب» یعنی انجمن عمر خیام و موسسان آن از فضلاء و ادباء و بعضی ارباب جراید بودند در سال ۱۸۹۳ م . انجمن مذکور بار سوم در تشریفات شایان اهمیت دو عدد بوته گل سرخ بر سر قبرفیتز جرالد مترجم رباعیات عمرخیامی نشانیده و سرلوحهای که حاوی کتیبه ذیل بود در آنجا نصب کردند: این بوته گل سرخ که در باغ کیو پرورده شده و تخم آنرا سیمپسن از سر مقبره عمرخیامی در نیشابور آورده است و بدست چندین تن از هواخواهان ادوارد فیتزجرالد ازجانب انجمن عمرخیام غرس شد. در هفتم اکتبر ۱۸۹۳ م . اشعار بسیار که اعضاء انجمن مذکور بمناسبت مقام انشاء نموده بودند درین موقع خوانده شد و همچنین ترجمه بسیاری از رباعیات خیامی بزبان انگلیسی قرائت گردید.»[۷۰]
- شهرک صنعتی خیام در نزدیکی نیشابور به نام خیام نامگذاری شدهاست. [۷۱]
- نام یکی از ایستگاههای قطار که فاجعه قطار نیشابور در آنجا رخ داد نامش خیام بود.[۷۲]
- وی یکی از موضوعات بحث میان دو تن از شخصیتهای رمان گرگ دریا نوشته جک لندن است.
- در یکی از رمانهای ایرانی به نام خیام و آن دروغ دلاویز(نوشته هوشنگ معینزاده)، روح خیام نقشی محوری دارد.[نیازمند منبع]
- وی شخصیت اصلی رمان سمرقند نوشته امین معلوف است. [نیازمند منبع]
- سیارکی در سال ۱۹۸۰ به نام وی نامگذاری شد.(۳۰۹۵ Omarkhayyam)
- مارتین لوتر کینگ در سخنرانی خود از خیام گفتهای را میآورد.[۷۳]
- خیام یکی از شخصیتهای داستان زیبای معصومه شیرازی اثر محــمد علی جمال زاده است {رجوع شود به کتاب معصومه شیرازی}
پانویس
- ↑ ابولاقاسم قربانی، ۳۲۵ و ۳۲۶
- ↑ دهخدا ۹۷۸، ۹۸۰
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ دنیای نویسندگان و شعرا، خیام، حکیم عمر، صفحهٔ ۴۱
- ↑ Edward Fitzgerald
- ↑ روزنفلد و یوشکویچ ۱۴۶
- ↑ رباعیات خیام، شرحی دربارهٔ حکیم عمر خیام نیشابوری، صاحبعلی ملکی، صفحهٔ ۱۰
- ↑ حسن صباح، محمد احمد پناهی، صفحه ۹۰
- ↑ رباعیات خیام، شرح حال فیتزجرالد، صفحهٔ ۱۷۴
- ↑ این رساله توسط دکتر غلامحسین مصاحب در کتابی به نام حکیم عمر خیام به عنوان عالم جبر ترجمه و منتشر شدهاست.
- ↑ خلاصهٔ زندگینامهٔ علمی دانشمندان ۴۰۶
- ↑ این رساله با نام رسالهای در شرح مشکلات کتاب مصادرات اقلیدس در سال ۱۳۱۴ به اهتمام دکتر تقی ارانی به چاپ رسید.
- ↑ اکنون ماری، در جمهوری ترکمنستان
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ ۱۳٫۳ ۱۳٫۴ خلاصهٔ زندگینامهٔ علمی دانشمندان ۴۰۷
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ مقدمهٔ غلامحسین مراقبی
- ↑ زندگی عمر خیام
- ↑ رباعیات حکیم عمر خیام،به کوشش نساء حمزه زاده،مقدمه :دکتر محمدحسن سیدان،چاپ: شرکت چاپ ابریشم رشت
- ↑ زندگی عمر خیام، انتشارات کاروان
- ↑ هدایت ۱۱
- ↑ هدایت، ترانههای خیام ۱۲
- ↑ فروغی ۲۴
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۱۲ –۱۳
- ↑ بر اساس فهرستی که فروغی در تصحیحاتش استفاده کردهاست. نک. مقدمهٔ فروغی ۳۴–۵۲
- ↑ از آنجا که ذکری از حافظ یا معاصران وی نرفتهاست کهنگی اثر معلوم میشود
- ↑ فروغی ۵۲
- ↑ هدایت، ترانههای خیام ۵۴–۵۵
- ↑ فروغی ۱۴–۱۵
- ↑ هدایت، ترانههای خیام ۱۱
- ↑ هدایت ترانههای خیام ۹
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۲۲
- ↑ هدایت ترانههای خیام ۲۲
- ↑ هدایت ترانههای خیام ۲۳
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به فروغی ۲۶ و هدایت ترانههای خیام ۲۱
- ↑ نمونه: «از آمدنم نبود گردون را سود/وز رفتن من جاه و جلالش نفزود/وز هیچکسی نیز دو گوشم نشنود/کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود»
- ↑ نمونه: «گر آمدنم بمن بدی، نامدمی/ور نیز شدن بمن بدی، کی شدمی؟/به زان نبدی کاندرین دیر خراب/نه آمدمی، نه شدمی، نه بدمی.» نسخهٔ فروغی کمی تفاوت دارد و با «گر آمدنم به خود بدی نامدمی» آغاز میشود.
- ↑ نمونه: «بر لوح نشان بودنیها بودهاست/پیوسته قلم ز نیک و بد فرسودهاست/در روز ازل هر آنچه بایست بداد/غم خوردن و کوشیدن ما بیهودهاست»
- ↑ نمونه: «یکچند به کودکی به استاد شدیم/یکچند ز استادی خود شاد شدیم/پایان سخن شنو که ما را چه رسید/از آب بر آمدیم و چون باد شدیم.» در نسخهٔ فروغی «از خاک برآمدیم و بر باد شدیم»
- ↑ نمونه: «این کوزه چو من عاشق زاری بودهاست/در بند سر زلف نگاری بودهاست/این دسته که بر گردن او میبینی/دستیاست که بر گردن یاری بودهاست
- ↑ نمونه: «چون نیست مقام ما درین دهر مقیم/پس بی می ومعشوق خطاییاست عظیم/تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم/ چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم»
- ↑ نمونه: «بنگر ز جهان چه رخت بربستم هیچ/وز حاصل عمر چیست در دستم هیچ/شمع طربم ولی چو بنشستم هیچ/من جام جمم ولی چو بشکستم هیچ»
- ↑ نمونه: «این قافلهٔ عمر عجب میگذرد/دریاب دمی که با طرب میگذرد/ساقی غم فردای حریفان چه خوری/پیش آر پیاله را که شب میگذرد»
- ↑ غلامحسین مصاحب، ۱۳۱
- ↑ غلامحسین مصاحب، ۱۳۳
- ↑ صادق هدایت، چاپ دوم ۱۰
- ↑ وان در واردن، ۳۲
- ↑ (به انگلیسی: D.S. Kasir)
- ↑ جی. ال. برگرن ۱۳۷
- ↑ غلامحسین مصاحب، ۱۳۷
- ↑ احمد آرام، ۹۳
- ↑ غلامحسین مصاحب، ۱۳۲
- ↑ قضیه دو جملهای: مفهومی گسترده در ریاضیات دوران اسلامی (pdf) نشریه فرهنگ و اندیشه ریاضی،سال ۲۰، شماره پیاپی ۲۶ متعلق به انجمن ریاضی ایران.
- ↑ به مقالهٔ مثلث خیام رجوع کنید.
- ↑ جی. ال. برگرن ۱۴۰
- ↑ روزنفلد و یوشکویچ ۱۴۸
- ↑ هدایت، ترانههای خیام ۵۶-۵۷
- ↑ تأثیر خیام بر مارک تواین و تی اس الیوت روزنامه همبستگی ۳ اسفند ۱۳۸۴
- ↑ احسان رضایی. «درکارگه کوزهگری». همشهری جوان. ۱۴ اردیبشهت ۱۳۸۷، ۱۶۴،۵۲.
- ↑ رباعیات خیام،شرحی درباره حکیم عمر خیام نیشابوری،صاحبعلی ملکی،صفحه ۱۱
- ↑ با کاروان حله، عبدالحسین زرین کوب، بخش خیام، پیر نیشابور
- ↑ جوادزاده ۱۴۰
- ↑ محمداحمد پناهی سمنانی،حسن صباح چهره شگفتانگیز تاریخ،نشر کتاب نمونه،چاپ چهارم،۱۳۷۰،صفحه۸۹-۹۱
- ↑ فروغی ۸
- ↑ نوروز نامه، پیشگفتار علی حصوری ۱۲
- ↑ کانسوا، س. ا. و دیگران ۱۳۴
- ↑ وبگاه آن هتل
- ↑ برچسب شرابهای کشورهای دیگر (انگلیسی).
- ↑ تصویری از برچسب یک شراب با نام عمر خیام.
- ↑ فهرستی از نام شرابها (آلمانی).
- ↑ بهنام ظریفیان صنعتکار،دنیای نویسندگان و شعرا،صفحه ۴۱،پاراگراف دوم
- ↑ Moon Nomenclature - Craters (۸ مه ۲۰۰۷)
- ↑ دهخدا ۹۸۰
- ↑ [ وبگاه شهرکهای صنعتی استان خراسان رضویhttp://www.khorasaniec.ir/shahrak.php]
- ↑ گزارشی از روزنامهنگاران درگذشته در اثر حوادث از انجمن روزنامهنگاران بیمرز(به فرانسوی: Fédération Internationale des Journalistes)(فرانسوی)
- ↑ گفته مارتین لوتر : (به انگلیسی: It is time for all people of conscience to call upon America to come back home. Come home America. Omar Khayyám is right 'The moving finger writes and having writ, moves on.)