شناخت ذهن انسان

شناخت ذهن انسان

ذهن انسان همه چیز را کنترل می کند . ادراکات، تصورات ، تفکرات ، اعتقادات . بطور کلی تمام جنبه های شناختی رفتار انسان تحت کنترل است. جهان و هر آنچه که در آن موجود است، ازطریق تصورات ما در ذهن انعکاس می یابد.

 

ما می توانیم از طریق روشهای کنترل ذهن این تصورات را تغییر دهیم و آن وقت خواهیم دید که واقعیت های زندگی ما نیز دستخوش تغییر خواهند شد، یا به زبان دیگر اگر ما توان آن را داشته باشیم که ذهن خودمان را تحت کنترل در آوریم قادر خواهیم بود دنیای مطابق با آرمانها و ایده آل های خودمان بسازیم.

 

تصویر ذهنی که ما از خویش داریم براساس اعتقادات ، باور ها ، ارزش های حاکم بر جامعه، تجارب گذشته ، موفقیت ها ، شکست ها ، تحقیرها و پیروزیها شکل گرفته است و از مجموعه این عوامل است که در ذهن تصویری از خود می سازیم .  

 

ذهن انسان دارای دو بخش است:

1- ذهن هوشیار یا ضمیر خود آگاه

2- ذهن نیمه هوشیار یا ضمیر ناخودآگاه .

 

بهترین راه درک ذهن هوشیار و نیمه هوشیار این است ک به آنها بصورت یک باغچه نگاه کنیم . شما یک باغبان هستید و در طول روز مشغول کاشتن دانه هایی - همان اندیشه‌هائیست که روزانه به فکر خود راه می‌دهید- هستید. هرچه را که می کارید در تن و مImageحیط زندگیتان درو می کنیم .

 

اکنون مشغول کاشتن افکار مربوط به آرامش ، عمل درست، حسن نیت و سعادت بشوید و به آرامی و علاقه در باره ویژگیهای آنها بیندیشید، آنچه را که اندیشیده اید به طور کامل در ذهن آگاهتان جای دهید و به کاشتن این دانه های شگفت انگیز ادامه دهید دراین صورت محصول با شکوهی را درو خواهید کرد.

 


تعریف ذهن هوشیار -خودآگاه - و ضمیر نا خودآگاه -نیمه هوشیار

* ذهن هوشیار«خود آگاه» : اعمال و شعور خود آگاه ما از مغز سرچشمه می گیرند. اندیشه شما توسط مغز یعنی همان عضوی که خود آگاهی از آنجا متجلی می شود ،آشکار می گردد. وقتی ذهن خود آگاه شما اندیشه ای  را می پذیرد آن اندیشه به شبکه خورشیدی که مغز شما خوانده می شود ، منتقل می گردد و در آن تجلی می یابد. شما با مغز خود آگاه خود فکر می کنید و آن را در درون خود به ضمیر باطن می سپارید.

 

در برخی کتاب ها از خود آگاهی عینی یاد شده است ، ضمیر خود آگاه با شناسایی جهان پیرامون سر وکار دارد که به کمک حواس پنج گانه صورت می گیرد . این ذهن هر چیزی را به همان گونه که واقعاً دیده می شود می بیند . مرگ ، بیماری ، فقر و تنگنا را مشاهده می کند و بر ضمیر نا خود آگاه اثر مستقیم دارد . وقتی ذهن خودآگاه مملو از ترس ، نگرانی و ... باشد ، این حالت در ضمیر نا خودآگاه نیز نفوذ می کند و انسان را به سمت ترس و نگرانی می برد.اما اگر ضمیر خودآگاه دارای افکار مثبت باشد بر ضمیر ناخود آگاه اثر کرده و انسان را به سوی موفقیت سوق می دهد.

 

 

* ضمیر نا خود آگاه «نیمه هوشیار» : این ضمیر مانند بخار یا برق ، قدرت مطلق است و بدون مسیر و جهت ، هر فرمانی را که به آن بدهند ، انجام می دهد و توان فهم و استنباط ندارد . ضمیر نیمه هوشیار ما تفاوتی میان اندیشه های مخرب و سازنده قائل نیست ، هر  چه به او بدهیم با آن تغذیه می شود و همه چیز بسته به اندیشه‌هایی دارد که در خود آگاه ما موجود است .


هر کلمه و اندیشه ای بر ان اثر می گذارد و با دقتی حیرت آور آن را به عینیت در می آورد. ضمیر ناخودآگاه، ضربان قلب ، گردش خون و ... را تحت کنترل دارد و تمام وظایف شما را کنترل کرده ، هرگز نمی‌خوابد و استراحت نمی کند .


حالا فرض کتید اگر انسانی در عمق تفکر ناخود آگاه خود برنامه «من شکست می خورم» را ایجاد کند در هر معامله ای که شرکت کند ، به جای پیروزی در انتظار شکست می‌نشیند. پس هر چیزی که به روی ضمیر نیمه‌هوشیار نقش می بندد ، به شکل تجارب و حوادث و به صورت عینی منعکس می شود .


این است که شما باید دقیقاً مراقب ایده ها و افکار خود باشید ، زیرا پاسخ اتوماتیک ضمیر باطن شما بر پایه اندیشه هایتان می‌باشد. ضمیر باطن شما یک دستگاه ضبط صوت است که افکارتان را همان طور که در ضمیر خود آگاه ضبط کرده اید ، به شما تحویل می دهد.

باید توجه داشته باشید چون کارکرد ضمیر ناخودآگاه بسیار شگفت انگیز است، در بسیاری از موارد توجه بیش از اندازه به افکار -مثبت یا منفی- ذهن شما را به شدت درگیر می سازد . راه حل این است که آنها را رها کنید و هر گاه با ابهامی رو برو شدید ، رهایی را به ذهن خود هدیه دهید.

 

لازمه شناخت از تصویر ذهنی «تصویر ذهنی چیست؟»

تصویر ذهنی حاصل عملکرد ذهن و مغز انسان و تعیین کننده تمامی شکست ها و پیروزی ها است. ما برای رسیدن به یک زندگی رضایت بخش نیاز به یک تصویر ذهنی واقع بینانه و شایسته داریم تا بتوانیم با آن زندگی کنیم .

 

تصویر ذهنی پایه ای است که تمامی شخصیت، رفتار و حتی کیفیت شما بر اساس آن شکل می‌گیرد، بنابراین به نظر می رسد که تجارب ما، تصاویر ذهنی ما را تقویت می کنند. هر انسانی همان است که در ذهن خود آن را ساخته است. توانایی ها ، قدرت ها و ضعفهای او همه از تصاویر ذهنی او به وجود آمده اند.

 

زنان و مردان موفق ، مدتها است از تصاویر ذهنی و تمرین نمایش آن برای رسیدن به موفقیت استفاده می کنند. برای یک زندگی ایده آل کافی است اندیشه های خود را به سوی بهترین ها هدایت کنیم. علم نوپای «سیبرنتیک» ثابت کرده است که میکانیزم خلاق دستیابی به تصویر ذهنی -قوه تخیل- است.

 

منبع : تکنولوژی فکر- دکتر علیرضا آزمندیان

 

من کافی هستم!

من کافی هستم!

به خودتان خاطر نشان کنید که خداوند شما را با عشق کامل که تغییر ناپذیر است آفریده است.بدن و ذهن شما تغییر میکند.شما نه بدن و نه ذهن هستید.شما به صورت روح که عشق خالص است آفریده شده اید و این همان نقطه ایست که میخواهید بر آن متمرکز شوید.
 
 
 
 
پیوسته به یاد آورید که آفریده خدا و ورای جهان پدیدار شده هستید و هیچ ترسی ندارید.خودتان را ببخشید و به بازگشت عشق به زندگیتان خوشامد بگویید.بیشتر مهربانی های افراد را در نظر بگیرید و نه اشتباهات  آنها را.
 
 
 
 
این همان حضور دوست داشتنی شماست.ما همه خوب و فروتن و دوست داشتنی هستیم که گه گاه دچار گمراهی می گردیم.وقتی خوبی دیگران را ببینید و در ذهن بسپارید از خود والاتر خویش عمل کرده اید که این موجب از بین رفتن خشم و ترس میگردد.
 
 
 
 
به خودتان یاد آوری کنید که برای بخشیدن زیاد دارید و این بخشش بسیار با ارزش و گرانبهاست.شما در درون خود همان نیرویی را دارید که زمین و سیارات را میچرخاند و موجب جوانه زدن دانه ها و شکفتن گلها میشود.
 
 
 
 
هر نفر خدای مخصوصی ندارد بلکه یک شعور کیهانی در وجود همه جاریست.این نیروی عشق است.هر وقت در مورد الهی بودن خودتان دچار شک و تردید شدید آن را به خودتان یاد آوری کنید.و به خودتان یاد آوری کنید که همان نیرویی که در مسیح و بودا بود در شما هم وجود دارد.Image
 
 
 
 
به دیگران نشان دهید که دشنام دادن بی معناست.انرژی خود را بر سر بحث با دیگران هدر ندهید.هر وقت دیگران بحث را شروع کردند شما شرکت نکنید..بدانید که شما از تاریکی به نور بازگشته اید..اگر دیگران به احساس گناه ادامه دادند شما چنین نکنید.
 
 
 
 
 
 
 
بپذیرید که شما نمی ترسیدو با صدای بلند تکرار کنید که من کافی هستم!..لازم نیست چیزی را ثابت کنید..لازم نیست آنچه نیستید باشید.لازم نیست با ترسیدن از خود واقعی دور شوید..گذشته شما بهبود نخواهد یافت پس آن را رها کنید. 

بگذارید افکار شما در عشق بمانند و اعمال شما از این عشق جان بگیرند.این تشخیص مسیر مقدس شماست.شما واقعا میتوانید که ترس و تردید را رها کنید.آزادی از این بزرگتر وجود نخواهد داشت.! (وین دایر)  

راه هایی برای کنترل خشم!

 

خشم

 

خشم پلی است بین هر دو نوع پرخاشگری فیزیکی و کلامی و خصومت ، از این رو اگر بخواهیم پرخاشگری و خصومت را کم کنیم، باید یاد بگیریم که چگونه خشم خود را کنترل کنیم.

مطالب زیادی در باره ی نحوه ی کنار آمدن با اضطراب و افسردگی نوشته شده است. اما در باره ی کنار آمدن با خشم مطالب کمی نوشته شده است، زیرا ما غالباً خشم را چیزی می دانیم که قادر به کنترل آن نیستیم یا نباید آن‌را کنترل کنیم.

خشم اگر به درستی مهار نشود ممکن است تبدیل به هیجان بسیار مخربی شود. اگر خشم به درون فرد رخنه کند ممکن است به مشکلات فیزیکی مانند تنش مفرط منجر شود. از طرف دیگر ، اگر بروز داده شود ، غالباً کار را بدتر می کند ، شواهد کمی وجود دارد دال بر این که بروز دادن خشم روش خوبی برای کم توان کردن انرژی آن است.

بسیاری از افرادی که خشم خود را بروز می دهند ، از دست دادن کنترل و شرمساری را تجربه می کنند.

اگر بخواهیم پرخاشگری و خصومت را کم کنیم، باید یاد بگیریم که چگونه خشم خود را کنترل کنیم. 

 

حالا برای کنترل خشم چند پیشنهاد ارائه می شود:

1- به دنبال توضیح دیگری بگردید.

وقتی که کسی از ما انتقاد می کند یا به گونه ای عمل می کند که به هنجارها یا انتظارات ما بی حرمتی می شود ، اImageین امکان وجود دارد که حواسش پرت باشد یا دچار فشار عصبی روحی باشد.

یک روز که رانندگی می کردم، ماشینی از چراغ قرمز عبور کرد و مرا مجبور ساخت که با کوبیدن پایم روی پدال فوری ترمز کنم. در این تصادف جلو ماشین من آسیب دید. مایه تعجب نیست که من خشمگین شوم. اما وقتی راننده عذرخواهی کرد و توضیح داد که تازه از بیماری سرطان همسرش اطلاع پیدا کرده ، خشم من سریعا فروکش کرد.

 

2- حواس خود را به چیز دیگر معطوف کنید.

یکی از بهترین راه ها برای کاهش خشم اشتغال به برخی فعالیت ها ی جذاب است. برخی از افراد کارهای ورزشی انجام می دهند ، برخی دیگر مطالعه می کنند یا تلویزیون تماشا می کنند و برخی به سرگرمی های مورد علاقه ی خود می پردازند.

 

3- شوخی و مزاح کنید.

شوخی طریقی است برای بازسازی موقعیتی برای یافتن ناهمخوانی یا امر محال در آن.

شوخی کردن خشم را کاهش می دهد ، زیرا شوخی با خشم مغایرت دارد. یاد گرفتن اینکه به واکنش های مان بخندیم نه تنها به ما کمک می کند که خشم خود را کاهش دهیم.

بلکه به ما کمک می کند با دیگران ارتباط بر قرار کنیم و نشان دهیم که نسبت به نامناسب بودن واکنش های مان آگاهیم.
هرگاه به آنچه موجب خشم شما می شود پی ببرید، می توانید برای کنار آمدن با چنین موقعیت هایی برنامه ریزی کنید.

 

4- ببینید چه چیز خشم شما را برمی انگیزاند.

خاطرات مربوط به خشم خود را یاد داشت کنید ، به این وسیله می توانید بفهمید که چه موقعیت هایی شما را خشمگین می کند. برای مثال، انتقاد موجب خشمگین شدن برخی از افراد می شود.

و رفتار های خاصی عده دیگری از افراد را خشمگین می کند. هرگاه به آنچه موجب خشم شما می شود پی ببرید، می توانید برای کنار آمدن با چنین موقعیت هایی برنامه ریزی کنید.

خوشه‌های خشم را بچین !!

 

5- با خودتان گفت وگو کنید.

بسیاری از مردم با خودشان گفت وگو می کنند. گفت وگو با خود موجب کاهش خشم در بعضی از افراد می شود ، ولی در برخی دیگر از افراد موجب افزایش یا پایداری خشم می شود.

بعداز طلاق، زوجین ممکن است سال ها نسبت به یکدیگر خشمگین باشند. آنها ممکن است بر سر هر چیزی دعوا داشته باشند ، مثلاً یکی از طرفین رفتاری داشته و طرف دیگر هنوز به دنبال این است که از او عذرخواهی شود زیرا استحقاق آن را دارد.

 

6- بپذیرد که زندگی همیشه منصفانه نیست.

تا وقتی که نپذیریم جهان بی عیب و نقص نیست ، نسبت به همه چیز و همه کس خشمگین می شویم. با برخورد بی ادبانه ای روبه رو شده ایم، به یک میهمانی دعوت نشده ایم یا لاستیک ماشین مان صاف است.

اینکه خشمگین بشویم یا نشویم می تواند یک تصمیم باشد که می توانیم آن را آگاهانه یا ناآگاهانه یاد بگیریم، ما می توانیم به اینکه گاهی جهان غیرمنصفانه است ، خو بگیریم.

بیشتر ما علاقه به سازش نداریم ، اما وقتی یاد بگیریم که سازش بهتر از خشم طولانی مدت است، می توانیم برای هنر ظریف سازش، در مقام وسیله ای برای داشتن یک زندگی ساده تر، ارزش قایل شویم.

 

7- یاد بگیرید که مذاکره  کنید.

خشم معمولا با تعارض همراه است. یکی ازراه های کاهش خشم شرکت در گفت و گو است. گفت و گو ما را قادرمی سازد تا از نظریات طرف مقابل در مورد موقعیت آگاه شویم. گفت و گو شرایطی برای مذاکره و یافتن راه حل یا سازش فراهم می کند.

بیشتر ما علاقه به سازش نداریم ، اما وقتی یاد بگیریم که سازش بهتر از خشم طولانی مدت است، می توانیم برای هنر ظریف سازش، در مقام وسیله ای برای داشتن یک زندگی ساده تر، ارزش قایل شویم. 

 

منبع : کتاب انگیزش وهیجان (رابرت فرانکن) - با تغییر و تلخیص