قانون کارما (از هر دست بدهی از همان دست می گیری)

قانون کارما (از هر دست بدهی از همان دست می گیری)


قانون علت و اثر، عمل و عكس‌العمل ، عدالت، كيفر، پاداش ، كه در مورد جهان‌هاي پايين يا رواني صدق مي‌كند، مناطق فيزيكي، اثيري، علي، ذهني و اتري، قانون موازنه هستي كه تحت فرمان ارتعاشات است، جريان به داخل و خارج، مبحث ارتعاشات.

 

يكي از دوازده قانوني كه عوالم را باقي نگه مي‌دارد. جهاني بودن قانون كارما يكي از عوامل اصلي پيوستگي حيات است. و اين پيوستگي حيات نه تنها مربوط به انسان بلكه حيوانات، گياهان و معدنيات نيز مي‌شود . همگي اينها يك خانواده بزرگ را تشكيل مي‌دهد كه تاريخچه و كارمايي غير قابل تفكيك دارد.

 

روي هم رفته خانواده‌اي را كه روح در منطقه فيزيكي بر مي‌گزيند، بر عهده خداوندگار كارما ست ، نه خود فرد. درست مانند نگهباني كه به عنوان امين جهت مراقبت از طفلي معين شده است، او نيز براي روح خانواده‌اي را بر مي‌گزيند تا بهترين شرايط تحولات معنوي را در آن تجربه كند. او در اين انتخاب، به هيچ عنوان اجازه ندارد احساسات و حقوق فرضي از جانب فرد را در نظر بگيريد. از ديد او، تعيين جايگاه امري بسيار ساده است.

 

قانون كارما كه چنين ابزاري را مهيا مي‌سازد، يك اصل است و بايد مورد اطاعت واقع شود.سرنوشت، شرايط تولد فرد را رقم مي‌زند. بيشتر آنچه كه فرد پس از آن عمل مي‌كند. براساس اراده آزادش است و اين اراده آزاد ممكن است بر تقدير غالب شود ولي اولين كاري كه فرد مي‌كند بيدار ساختن استعداد‌هاي خلاقي است كه از طريق آنها مي تواند زندگي مادي و معنوي خود را به درستي شكل بخشد.

 

در مجموع تقدير حاكم بر شرايط فرد است، آزادي در اراده به او حق انتخاب حركت در اين مسير تقديري و يا رفتن به وراي آنرا مي‌دهد . به سادگي مي‌توان گفت كه چيزي به خشم بي‌غرض يا عادلانه وجود ندارد، که تفاوتي ما بين خشم بنابر دليلي و يا خشم بدون دليل قايل نمي‌شود. براساس قانون كارما، هرگاه عدم تعادلي در عواطف رخ دهد، به طور منصفانه‌اي عدالت را اجرا و تقسيم مي‌دارد .

 

افرادي كه درمانگري معنوي مي‌كنند، ممكن است به دليل قانون كارما كه تعجيلي ندارد، چندين سال را به خوبي سپري سازند. روح جمعي وقت بسيار دارد، و در جمع آوري بدهي‌هايي كه فرد بوجود آورده است، هيچ عجله‌اي ندارد، يك درمانگر رواني ممكن است براي ده، بيست يا حتي چهل‌سال هم اوضاعش روبراه باشد، ولي بطور ناگهاني سلامتي‌اش به خطر مي‌افتد، كار ما به آخر رسيده است و بايد بدهي ها پرداخت شود.

او نمي‌داند چه اتفاقي رخ مي‌دهد كه مي‌تواند همه كس را درمان كند به غير از خودش. بيشتر از همه اينكه نمي‌داند چرا اين اتفاق رخ داده است. او به هيچ وجه درك نمي‌كند كه قوانين روح را زير پا گذاشته است. هر چقدر در سطح آگاهيتان بالاتر رويد بازتاب اعمالتان سريعتر مي‌گردد. در انجيل سنت پل، از قانون كارما اين گونه نام برده است: "انسان هر چقدر بكارد ، همان قدر برداشت مي‌كند"

پيش از قدم گذاشتن در مسير معنوي، شما در حال باز پس‌دادن بدهي‌هاي مربوط به يكي دو زندگي پيش از اين خواهید بود به طوري كه نمي‌توانيد ارتباطي بين اشتباهات گذشته و تاوان‌هاي اين زندگي برقرار كنيد. طي حركت در مسير معنوي، هرچه قدر كه بالاتر مي‌رويد، اين باز پرداخت‌ها سريع‌تر رخ مي‌دهد، اگر عملي انجام دهيد كه مابين شخص ديگري و ادراك خداوند قرار گيرد، بلافاصله مي‌فهميد كه يكي از قوانين معنوي را زير پا گذاشته‌ايد.

 

گاهي اوقات در يك هفته، چند دقيقه يا حتي چند ثانيه به سوي شما بر مي‌گردد به قدري سريع رخ مي‌دهد كه مي‌گوييد: آه اين رنج نتيجه عدم ادراك آن قانون معنوي است. براي فردي كه به مراتب بالاي آگاهي دست نيافته باشد، قانون كارما به سرعت بسوي او بر نمي‌گردد هر چقدر در هوشياري خود بالاتر رويد، اين قانون سريعتر عمل مي‌كند.

اين مورد از جهتي خوب است و از جهتي بد، از اين جهت خوب است كه به محض اينكه به كسي كلك بزنيد، اين قانــون بر مي‌انگيزد و سريعتر از اين كارما خلاص مي‌شويد. هر چقدر بالاتر مي‌رويد مسير باريك و ظريف‌تر مي‌گردد، برخي آنرا لبه تيغ مي‌نامند. افرادي كه اعتنايي به اين قانون معنوي نمي‌كنند ممكن است، در حال آموزش زندگي به همان شكلي كه هست باشند و آنرا در دزدي و كلك و خوشگذراني مي‌يابد.

 

گاهي اوقات اين قانون مطالباتش را براي دو، ده ، بيست يا سي سال، طلب نمي‌كند يا حتي تا زندگي بعدي. هرگاه اين بدهي‌ها به محض زير پا گذاشتن قانون معنوي، سر‌نمي‌رسند، فرد تصور مي‌كند از پرداخت بدهي‌ها معاف است ولي در ازاي هر عمل ما يك سكه واقعي بايد پرداخت شود. من قادرم بعضي از موانع را براي شما بردارم ولي همه آنها را بر نمي‌دارم. بدهي كه جهت پرداخت به خداوند، به وجود آمده است، بايد توسط همان شخصي كه مسبب آن مي‌باشد پرداخت شود.

 

قانون حيات اين است : "انسان هر چقدر بكارد، همانقدر برداشت مي‌كند" .  يكي از مزاياي راه "اک" اين است كه عمده كارماي ما مي‌تواند به جاي اين منطقه در مناطق دروني تسويه شود. اگر ما بدهي‌هايي به وجود آورده‌ايم، بايد آنها را به خداوند بپردازيم ولي در مسير "اك" اين امكان را داريم كه در منطقه فيزيكي تسويه حساب نكني و در مراحل رويا و مناطق دروني اين كار صورت گيرد.

 

به ما چنين القاء شده است كه هر آنچه انجام دهيم حتي اگر اشتباه باشد، خداوندي ما را مورد عفو قرار مي‌دهد. بعضي از آدم‌ها فكر مي‌كنند تنها كاري كه مي‌توانند انجام دهند، فقط درخواست كردن است. آنها تصور مي‌كنند مي‌توانند به ديگران توصيه‌هايي كنند كه زندگي‌هايشان بر بياد برود و فقط بايد به اين خاطر از خداوند طلب آمرزش كنند درنتيجه همه چيز فراموش خواهد شد.

 

متاسفانه اين افراد از قانون معنوي اطلاعي ندارند ، سنت‌پل گفته است: "انسان هر چه بكارد همان را برداشت مي‌كند" .

شما مي‌توانيدخودتان را گول بزنيد. انسان مي‌تواند غذا‌هاي عوضي تناول كند. ولي بالاخره بر او تاثير مي‌گذارد و استدلالش اين است كه مي‌تواند به پزشك مراجعه كند و يا از خداوند درخواست درمان كند. اگر دعايش مستجاب نشود، مي‌گويد خدا مرا درمان نكرد، پس خداوند چنين اعتقاداتي نبايد واقعي باشد، درحقيقت او خود را بدهكار روح كرده است و شخصا بايد اين بدهي را باز پس دهد. هيچ كس نمي‌تواند به او كمك كند ، مگر خودش . 

کودک درون

کودک درون


کودک درون، خردسال پنهان ماست که نیاز به مراقبت و محبت دارد و با برآورده شدن این نیازاو ، استرس و غم  درون ما کاهش می یابد.

در مقاله قبل به توضیح در باره شیوه های عملکرد افراد در سه سطح والد، بالغ، و کودک پرداختیم، ویزگی های کودک درون و نیاز های او را بررسی کردیم و طریقه شناخت آن را در مواقع مختلف زندگی ذکر نمودیم. در ادامه چگونگی مراقبت و پرورش مناسب او را شرح می دهیم.


 

کودک درونتان علاقه‌مند به شنیدن چه چیزهایی است؟

او مایل است که به او بگویید:

دوستت دارم، مواظبت هستم و تو را همان‌طور که هستی می‌پذیرم، از این که تو را دارم بسیار مغرور و مفتخرم، تو همه چیزی هستی که دارم، تو بسیار زیبا و جذاب هستی عزیزم، تو هنرمند و خلاقی، تو تواتمند و پرتلاشی

متاسفم از اینکه به تو آسیب رساندم، متاسفم از اینکه فراموشت کردم، متاسفم از اینکه تو را به عنوان یک کودک آن‌طور که بودی نپذیرفتم و انتظار داشتم به سرعت رشد کنی و بزرگ شوی، می‌توانی به من اعتماد کنی و هر طور دلت می‌خواهد باشی (خودت باشی)، ما برای رسیدن به سلامتی ، رشد، شادی و لذت با هم همکاری خواهیم کرد.

 

پیامدهای منفی سرکوب کردن کودک درون

وقتی در مقام یک بزرگسال، تمایلات، خواسته‌ها و نیازهای کودک درون را سرکوب می‌کنید، در معرض خطرات زیر قرار می‌گیرید:

- هرگز یاد نمی‌گیرید چگونه احساس طبیعی داشته باشید، بازی کنید و لذت ببرید.

- هرگز یاد نمی‌گیرید چگونه آرام باشید و استرس‌های خود را کنترل کنید.

- از اینکه به اندازه کافی «خوب نیستید» احساس گناه می‌کنید و  از بودن در کنار خانواده و کودکتان لذت نمی‌برید.

- نسبت به افرادی که از زندگی لذت می‌برند، بدبین می‌شوید.

- از صمیمی شدن با دیگران می‌ترسید، منزوی می‌شویدو می‌ترسید که در ارتباط با مردم بی‌کفایت ارزیابی شوید.


 

مراحل شفای کودک درون

مرحله 1: به منظور آشنایی با کودک درونتان ابتدا چشم‌هایتان را ببندید و آرام باشید، سعی کنید حداقل به مدت نیم ساعت خودتان را در نقش کودکی خردسال (3 تا 8 ساله) مجسم کنید و خودتان را ببینید که با اعضای خانواده در تعاملید و به واکنش‌های کودکانه خود دقت کنید.

- خودتان را با هم بازی‌هایتان مجسم کنید. توجه کنید که در کنار آنان چه احساسی دارید و چقدر لذت می‌برید.

- خودتان را در کلاس درس مجسم نمایید و دقت کنید که با معلم چگونه ارتباط برقرار می‌کنید.

 

گر احساس کردید در آن حالت، کودکی ناراحت و ناراضی هستید، سعی کنید به یادآورید، آخرین بار در کودکی چه زمانی شاد و خوشحال بودید. این آخرین خاطره شما از کودک شاد همان «کودک درون» است که در حال حاضر به منظور مقابله با استرس درونتان مخفی شده است.

مرحله 2: اکنون که با کودک درونتان آشنا شدید، سعی کنید به پرسش‌های زیر پاسخ دهید:

الف) کودک درونتان را چگونه وصف می‌کنید؟

ب) چه زمانی کودک درونتان تصمیم گرفت در درون شما مخفی شود؟

ج) چگونه می‌توانید  پیام‌های مثبت را به او انتقال دهید؟

د) عقاید غیرمنطقی درباره کودک درونتان، در زندگی چیست؟ و چگونه با آن مقابله می کنید؟

مرحله 3: در حال حاضر، برای برنامه‌ریزی عملی در جهت مراقبت از کودک درونتان آماده‌اید. سه فعالیت زیر می‌تواند در برنامه‌ریزی شما و مراقبت از کودک درونتان موثر باشد.

فعالیت اول: یادبگیرید چگونه از چیزهای کوچک در زندگی لذت ببرید.
چشم‌هایتان را به روی زیبایی‌های طبیعت بگشایید و از آنها لذت ببرید، دایره لغات «حسی» خود را گسترش دهید. سعی کنید زندگی را با تمام وجود و با تمام حس‌هایتان تجربه کنید. با طبیعت ارتباط برقرار کنید.

برای مثال در ساحل رودخانه قدم بزنید، نور مهتاب را تماشا کنید و در زیر آسمان پرستاره پیاده روی کنید. خود را با کودکان و حیوانات مشغول کنید، در یک کلاس سرگرم کننده و شادی‌آور شرکت کنید و حسی از شوخ طبعی را در خودتان ایجاد کنید و از آن لذت ببرید.
شادی کودکانه

فعالیت دوم: یاد بگیرید چگونه احساس کنید و چگونه احساسات خود را با دیگران تقسیم کنید. به این منظور نیز باید گام‌هایی بردارید:

 احساسات خود را همه روزه دردفترچه یادداشت بنویسید.

یک داستان فانتزی در دفترچه یادداشت خود بنویسید، داستانی که تجربه شما را حداقل در 10 احساس مثبت متفاوت، وصف می‌کند.

آرام باشید و خودتان را مجسم کنید که احساسات مثبتی را تجربه می‌کنید. تجربه حاصل را در دفترچه یادداشت خود ثبت کنید.

فعالیت سوم: یاد بگیرید چگونه کودکانه بازی کنید.

سعی کنید «خشک بودن» و جدیت را کنار بگذارید و خود انگیخته باشید و بگذارید «کودک درونتان»  خود را رها سازد.

سعی نکنید حالت‌ها و رفتارهای کودک گونه را در حین بازی در خود خفه کنید، راحت باشید.

بازی، مستلزم استفاده از تخیل است پس در بازی کردن از تخلیه و خیال کمک بگیرید.

برای خودتان چشن تولد بگیرید.

 

در مجموع، همه فعالیت‌های ارائه شده، به منظور آزاد سازی بخش‌ نبستاً مهمی از روان شماست. با آزاد شدن این بخش از روان، از انرژی و قدرت لازم برای رشد و کمال شخصی برخوردار خواهید شد.

به‌علاوه زخم‌های احساسی شما زودتر بهبود می‌یابند، انرژی بیشتری برای کار و فعالیت دارید و دردها و ناراحتی‌های جسمانی، شما را ترک خواهند کرد.

 

منبع: ماهنامه آموزشی اطلاع رسانی کودک

اثرات وضو بر چاکراها

اثرات وضو بر چاکراها


اصولا" قبل از خواندن نماز وضو مي گيريم .قبل از انجام هر كاري توصيه شده كه بايد با وضو انجام گيرد. در زماني كه بدن انسان به هر دليل ناپاك مي گردد توصيه به غسل و وضو شده است. ما كه مسلمانيم فلسفه غسل و وضو و خيلي از اعمال ديني را نمي دانيم و فقط طوطي وار انجام مي دهيم و بايد گفت که دانش و آگاهي نور است , حركت در شاهراه است كه در نهايت ، انسان را به سر منزل مقصود مي رساند.  بعلاوه دانش و آگاهي از چيزي مي تواند اعتقاد و التزام انسان را نسبت به آن افزايش دهد و ديد انسان نسبت به موضوع مربوطه را وسيعتر گرداند. بنابراين اگر وضو, نماز و ديگر اعمال را با دانش و تدبير انجام دهيم , به نور مي رسيم .


بايد ذكر كرد كه علاوه بر موارد واجب , در احاديث آمده كه به هنگام تب , سردرد , عصبيت , دل پيچه و غيرو وضو بگيريد . دليل آن چه مي تواند باشد ؟

چرا در وضو مردان بايد از پشت آرنج آب بريزند ولي خانمها بايد از قسمت تاي دست (جلو) اينكار را انجام دهند؟ چرا بهتر است بعد از وضو بدن را خشك نكنيم؟ فلسفه سجده چيست ؟ چرا گفته شده اگر مهر را كمي جلوتر از حالت عادي قرار دهيم بهتر است ؟ فلسفه ذكر چيست و هزاران سوال ديگر كه يك مسلمان موظف به دانستن آن است

اكنون بايد گفت كه وضعيت انرژيكي انسان قبل و بعد از عمل وضو را مي توان مقايسه نمود. مشاهده شده كه عمل وضو بيشتر چاكراها و نادي ها (كانالهاي انرژي) را فعال و بزرگ مي كند. در اينجا لازم مي دانم كه مطالبي را از كتاب انرژي درماني (چو-آ-كوك سويي ) كه مترجم آن جمشيد هاشمي (آرام) مي باشند بدليل جالب و علمي بودن عينا" ذكر كنم :

" مشاهده شد كه انجام عمل وضو بطور كلي اكثر چاكراها و كانالهاي انرژي را بزرگ و فعال مي كند . اما نكته جالب آن است كه در اين عمل , ميزان افزايش در چاكراهاي پاييني بسيار بيشتر از چاكراهاي بالاييي است . يعني اگر چاكراهاي بالايي تا 5/1 برابر بزرگتر شده اند , چاكراهاي پاييني ( قاعده اي , جنسي و نافي) به راحتي تا دو برابر و حتي بيشتر رسيده اند .

و ايشان مي نويسند كه : " در ادامه رعايت چنين آدابي است كه تجربيات خداشناسي آغاز مي شود . بررسي انرژيكي وضو , پيوند زيباي آن با فريضه اي همانند نماز را به خوبي نشان مي دهد. به هنگام پرداختن به نماز , سيل انرژي عظيمي برنمازگزار جاري مي شود.

تميز بودن كانالهاي انرژي فرد و فعال بودن چاكراهاي وي , باعث مي شود تا انرژي الهي به ميزان بيشتري جذب و درك شود و بطور كلي پتانسيل نمازگزار براي مبادله ميزان انرژي بيشتر فراهم  شود. لذا توصيه مي شود قبل از پرداختن به هر عمل ديگري –همانند قرائت قرآن يا دعا خواندن –با وضو باشيم . اين عمل باعث مي شود تا آنچه كه از آن قرائت يا دعا قرار است نصيبمان شود, دو چندان شود. ".

هنگامي كه نيت بر عمل وضو صورت مي گيرد (ولو در ذهن ) "ريسمان روحي" –(كه توسط روشن بينان   دربالاي سر هر انسان  مشاهده شده  و در افراد معمولي به نازكي تار عنكبوت است ولي در افراد پيشرفته روحي تا يك سانتيمتر مي تواند ضخامت داشته باشد) درخشانتر و قطورتر مي شود. در واقع محل آن در ساهاسرارا چاكرا (چاكراي هفتم ) است و همانطور كه مي دانيم اين چاكرا سرچشمه و نقطه شروع تجلي تمام چاكراهاست.



در ادامه بايد گفت كه هرچه چاكراي ساهاسرارا بيشتر باز باشد  ميزان گره ها و قفلهاي شش چاكراي باقي مانده باز شده  و انرژي هايشان با بالاترين فركانسهاي ممكن ساطع مي گردد. به محض اينكه چاكراي تاج كاملا" آگاه شود , كار جذب انرژي كيهاني اش به پايان مي رسد و شروع مي كند به تشعشعات انرژي بر طبق آكورد خودش.واين است آن رمزي كه مي گويند بايد هميشه نيت خير داشته باشيد. با تفكر به نيكيها و داشتن نيت پاك هر لحظه بر ميزان باز شدن ساهاس رارا افزوده مي گردد. 

كه با قطورتر شدن آن انرژي روحي بيشتري (شيوا) بدرون فرد وارد مي گردد (وجه خالص انرژي الهي) .

حال با شروع عمل وضو , ابتدا صورت را مي شوييم , پوست بدن قابليت جذب و نگهداري ميزان زيادي انرژي  را در خود دارد . انرژي هاي اضافي كه ناشي از مشغله ها , استرسها , امواج منفي و ديگر موارد است در ان هستند. ما حداقل در روز سه بار وضو مي گيريم و با اينكار سه با ر پاكسازي صورت مي پذيرد. البته ميزان انباشت انرژي منفي در پوست صورت بدليل حساسيت بيش از اندازه آن از ساير جاها بيشتر است.

با دست كشيدن روي فكها بر چاكراي فرعي فك تاثير مي كنيم و اين عمل اثر مستقيمي روي سيستم اعصاب و حافظه دارد.از نظر علمي آب قادر است مقدار زيادي انرژي در خود ذخيره سازد .حال چرا از آب سرد بجاي گرم استفاده كنيم بهتر است علت آن اين است كه آب سرد قابليت جذب انرژي بيشتري دارد نسبت به آب گرم(آبگرم بدليل فاصله بيشتر بين ملكولي, خود حاوي مقدار زيادي انرژي است و قابليت جذب زيادي ندارد).

در مرحله بعد با هر دست روي دست ديگرآب ميريزيم. در بيان علت آن بايد گفت كه اصلي ترين كانال انرژي بدن , در اصطلاح "سوشومنا" مي باشد كه اين كانال اصلي, در ناحيه شانه ها به دو كانال فرعي تقسيم مي گردد كه در نهايت به دو دست مي رسد . در ادامه , اين كانال اصلي, در ناحيه خاجي به دو بخش ديگر تقسيم شده, وارد پاها مي گردد. در امتداد اين كانال اصلي , كانالهاي فرعي ديگري موجود است كه هر كدام به عضو و اندام خاصي بر مي گردد. در جاي جاي سوشومنا مخروط مانندهاي كوچك و بزرگي وجود دارد كه دايما" در حال چرخش هستند(چاكراها).

حال ما بر آرنج(براي مردان) آب مي ريزيم و دست مي كشيم تا انتهاي انگشتان, با اين كار انرژي هاي منفي از اين كانال فرعي زدوده مي شود .حركت روبه جلو باعث تحريك اين نادي و تخليه شديد انرژي راكد و منفي در آن مي گردد . لمس كردن تا كف دست و نوك انگشتان ادامه مي يابد . به اين مي ماند كه انرژي هاي منفي را مشايعت مي كنيم تا كاملا" خارج گردد. با اين عمل هم چاكراهاي كف دست بدليل لمس سريع فعال مي شوند وهم بين انرژي هاي چپ و راست بدن تبادل و تعادل صورت مي پذيرد .

در توضيح تبادل دو دست بايد گفت كه در فلسفه قديم چين , شناخت به سه مهم تقسيم مي شود :

1-يانگ : بمعني "روشنايي خورشيد"(مثبت). از خصوصيات آن خورشيد , آسمان , فعاليت , درخشندگي و خشونت است . در طرف چپ قرار گرفته و سياهرنگ است , رقم آن فرد و ساير ارقام يانگ نيز طاق هستند.


2-اين : بمعني "فقدان روشنايي "  و به معني سايه , تاريكي است (منفي) . از خصوصيات آن زمين , ماه  , عدم فعاليت , كدورت , نرمش و خلا است . در طرف راست قرار گرفته و سفيدرنگ است , رقم آن زوج (دو) و ارقامش جفت هستند.


3-تائو: وجود تضاد بين شب و روز, اختلاف روشنايي و تاريكي , گرما و سرما , خشكي و رطوبت مي باشد. اين قانون جوهر و چكيده عالم است.


در واقع با اتصال دست چپ وراست به يكديگر بين اين دو انرژي تبادل صورت مي گيرد .

مرحله بعد مسح سر است. با اين عمل ساهاسرارا چاكرا  تحريك مي گردد . قبلا" در مورد تحريك آن وتاثيرات آن در سطور پيشين توضيح داده شده است. از ديگر تاثيرات آن مي تواند ايجاد تعادل بين نيمكره هاي چپ و راست بدن كند و به اين ترتيب در احساسات و عواطف (نيمكره راست) و نيز در تفكر و منطق متعادل گردد.
مرحله بعدي مسح پاهاست كه دو اثر دارد. اول اينكه نيمه بالايي بدن با نيمه پاييني تبادل انرژي مي كند و به اين ترتيب نوعي توازن صورت مي گيرد.

تاثير دوم آن تحريك چاكراهاي كف پاست و اين امر سبب دريافت انرژي بيشتر از زمين مي گردد . به اين طريق , يعني با تداوم وضو در كارها , چاكراهاي پاها همواره تقويت شده و لذا همواره انرژي بيشتري از طريق پاها وارد مولادهاراچاكرا و شوادهيستاناچاكرا (چاكراي جنسي) مي گردد و به اين طريق فرد كمتر دچار خستگي مي گردد. به اين ترتيب فرد داراي استحكام و قوت دروني مي گردد.

فرد با خوش بيني بر روي زمين زندگي كرده, همواره شاكر و سپاسگزار خواهد بود. ورود انرژي بيشتر به مولادهارا خيلي اهميت دارد چراكه اين چاكرا اساس نيروي حيات تمام چاكراهاي بالاتر را شكل مي دهد و سرچشمه نيروي حيات است. در اين چاكرا منبع لايزال انرژي كنداليني (يانگ) وجود دارد . سوشومنا , آيدا و پينگالا كه سه كانال اصلي انرژي بدن هستند نيز از اين چاكرا شروع مي شوند.




سجده ، مصونیت از بیماری

بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد سجده در نماز بسياري از بيماري‌ها مثل سردرد ، گرفتگي‌هاي عضلاني، تورم گردن، خستگي، کم هوشي و بسياري از بيماريهاي جسمي و روحي را از بين مي‌برد‌.

پژوهش‌های انجام شده نشان می‌دهد موجهاي الکتريکي براي جسم انسان ضروري است. عجيب اينکه بهترين راه براي خالي کردن بارهاي الکتريکي زماني است که انسان رو به قبله و در حالت سجده باشد. رو کردن به سوي مکه مکرمه (قبله) ، بهترين حالت خالي شدن بارهاي الکتريکي است ، زيرا سجده انسان را از بيماري مصون مي‌دارد.

علاوه بر اجر و ثواب، صحت و يکي از لطف و کرامتهاي خداوند به بندگانش اين است که در اداي نماز ، سلامتي نيز مي‌دهد.

بدين خاطر است که وقتي قلب انسان از حرکت مي‌ايستد با چند شوک الکتريکي با اذن و اراده خداوند ، قلب دوباره به کار مي‌افتد و زندگي مجدداً شروع مي‌شود. اما هرگاه اين بارهاي الکتريکي در بدن زياد شود براي بدن انسان مضر خواهد بود. بر انسان لازم است که اين بارهاي الکتريکي را از بدن خود خارج کند. انسان بارهاي الکتريکي زائد را ، به خصوص در عصر حاضر که بدن وي در محاصره امواج مختلف الکتريکي و الكترومغناطيسي است، احساس مي‎کند.

بهترين راه خالي کردن بدن از اين بارهاي الکتريکي خارج کردن آن بدور از داروها و آرامش بخشهاي شيميائي و عوارض جانبي آنهاست. سجده بارهاي الکتريکي را از بدن خارج مي‎کند. در اين مطالعات به اين نتيجه رسيده‌اند که انسان در حالت سجده ، در تماس با زمين تمام بار الکتريکي زائد بدنش خارج مي‌شود. زيرا در سجده هفت عضو انسان با زمين در تماس مستقيم قرار مي‌گيرد.

پيامبر(ص) نيز در مورد سجده فرموده‌اند: امر شده‎ام به سجده کردن بر هفت عضو ؛ پيشاني، دو دست، دوپا و دو زانو.
بارهاي الکتريکي به آساني از اين هفت عضو به زمين دفع مي‌شوند و بدين خاطر انسان از بيماريهايي همچون سردرد و گرفتگي عضلات رهايي مي‎يابد.

تاثير نماز بر آرامش عضلات

گروهي از نويسندگان مسلمان، كوشيده‌اند، در حركات حين نماز اعم از قيام و قنوت و ركوع و سجود جنبه‌هايي از نرمش عضلاني و ورزش بدني را بجويند و آن را با نرمش‌هاي متداول ديگر كه منجر به استراحت و آمادگي عضلاني مي‌شوند، مقايسه كنند. اما ديدگاه ما به آرامش عضلاني ناشي از نماز، از دريچه ديگري است.

دانش پزشكي امروزه، به اثبات رسانده است كه اگر شخصي در ساعت حدود 10 شب بخوابد و حدود ساعت 5 صبح از خواب بيدار شود (يعني حدود 7 ساعت خواب) در ساعت حدود 1 بامداد، در بدن او برخي مواد شيميايي شبه مرفين كه به عنوان گروهي اندورفين‌ها و آنگفالين‌ها نامگذاري شده‌اند، ترشح مي‌شوند كه اين مواد اثر مستقيم بر روي قسمتهاي مختلف بدن از جمله عضلات اسكلتي دارند و منجر به راحتي و ريلكس شدن عضلات، در طول روز آينده براي فرد مي‌شوند .

اما چنانچه شخص در ساعت حدود 12 شب بخوابد و صبح روز بعد ساعت 10 صبح از خواب برخيزد (يعني حدود 10 ساعت خواب) اندروفين‌ها و آنكفالين‌ها برخلاف حالت گذشته افزايش ترشح كافي پيدا نمي‌كنند و در نتيجه اين امر، سبب مي‌شود با اين كه اين شخص حدود 3 ساعت بيشتر از شخص قبلي خوابيده است، از آرامش و استراحت عضلاني به اندازه كافي بهره‌مند نشود.

و درست به همين علت است كه هر چه خواب انسان بيشتر ادامه پيدا كند و مثلاً تا ساعت 10 صبح طول بكشد، احساس خستگي و كوفتگي عضلاني پس از آن بيشتر خواهد بود .

و اما فريضه نماز با اثر درخشان و بي‌نظيري كه در ايجاد بهداشت خواب دارد ، در اين مورد نيز نقش بسيار موثري ايفا مي‌كند. چرا كه نماز صبح ضمن ايجاد الزام و وجوب براي سحرخيزي، انسان را خود به خود به سوي يك آرامش عضلاني ناشي از مواد شيميايي درون‌زا ، سوق مي‌دهد.

بزرگان عرصه علم و انديشه مانند استاد شهيد مرتضي مطهري (ره) نيز برنامه زندگي خود را بر مبناي خوابيدن در ساعت حدود 10 شب و برخاستن از خواب، حدود نيم ساعت قبل از اذان تنظيم كرده بودند ، تا از مواهب خدادادي و بي حد و حصر نماز، حداكثر فيض و بهره را ببرند.



منبع :سبک های رسیدن به آرامش درون dr-aram.blogfa.com