گيرم كه آب رفته به جوي آيد با آبروي رفته، چه بايد كرد؟ (( 3 ))

پنداشتي، چون كوه، كوه خامش دمسردم ؟

بي درد، سنگ ساكت بي دردم ؟

- ني؛

قله ام،

بلند ترين قله غرور .

اينك درون سينه من التهابهاست .

 

هرگز گمان مبر،

شد خاطرات تلخ فراموشم

هر چند

نستوه كوه ساكت و سردم

- ليك

آتشفشان مرده خاموشم .

***