راز

آب از ديار دريا

با مهر مادرانه

آهنگ خاك مي كرد !


برگرد خاك ميگشت

گرد ملال او را

از چهره پاك مي كرد


از خاكيان، ندانم

ساحل به او چه مي گفت

كان موج ناز پرورد

سر را به سنگ مي زد

خود را هلاك مي كرد !