جواني

 جواني ، داستاني بود

پريشان داستان بي سرانجامي

غم آگين غصه تلخي كه از يادش هراسانم

به غفلت رفت از دستم، وزين غفلت پشيمانم

***

جواني چون  كبوتر بود و بودم يكي طفل كبوتر باز

سرودي داشت آن مرغك ـــ

كه از بانگ سرودش مست بودم، شادمان بودم

به شوق نغمه مستانه او نغمه خوان بودم

نوائي داشت

حالي داشت

گه بي گاه با طفل دلم قال و مقالي داشت

***

جواني چو كبوتر بود و من بودم يكي طفلي كبوتر باز

كه او را هر زمان با شوق ، آب و دانه اي ميدادم

پرو بال لطيفش را بلبل ها شانه  مي كردم

و او را روي چشم و سينه خود لانه مي دادم

***

ولي افسوس

هزار افسوس

يكي روز آن كبوتر از كفم پر زد

ز پيشم همچنان تير شهابي، تند، بالا رفت

***

به سو ي آسمانها رفت

فغان كردم ـــ

 نگاهم را چنان صياد ـــ دنبالش روان كردم

ولي اوكم كمك چون نقطه شد و ز ديده پنهان شد

به خود گفتم كه :آن مرغك به سوي لانه مي آيد

اميد رفته روزي عاقبت در خانه مي آيد

ولي افسوس

هزار افسوس!

به عمري در رهش آويختم فانوس جشم را

نيامد در برم مرغ سپيد من

نشد گرم از سرودش خانه عشق و اميد من

كنون دور از كبوتر ، لانه خالي، آسمان خاليست

بسوي آسمان چون بنگرم تا كهكشان خاليست

***

منم آن طفل ديروزين ـــ

كه اينك در غم هم نغمه اي با چشم تو مانده

درون آشيان ز آن همنواي گرم خو يك مشت « پر » مانده

« پر او چيست داني؟ هاله ي موي سپيد من

فضاي آشيان خاليست

چه هست آن آشيان؟ ـــ

ويران دلم ، ويرانه ي عشق و اميد من

***

هزار افسوس!

هزار اندوه!

جواني رفت، شادي رفت ، روح و زندگاني رفت

غم آمد، ماتم آمد دشمن عشق و اميد آمد

پدر بگذشت، مادر رفت، شور عشق از سر رفت

سپاه پيري آمد ، هاله ي موي سپيد آمد

***

كنون من مانده ام تنها

ز شهر دل گريزان، رهنورد هربيابانم

سراپا حيرتم، درمانده ام، همرنگ اندوهم

چنان گمكرده فرزندي

به صحراي غريبي، بي كسي ، هم صحبت كوهم

***

صدا سر ميدهم در كوه:

كجائيد اي جواني، شادماني، كامرانيها؟!

جواب آيد به صد اندوه:

كجائيد اي جواني، شادماني، كامرانيها...؟!

*****

نظرات (2)

  1. محمود تاج پور

ازنظرمن که درسالهای۳۹به بعدچندسالی این شادروان مشاعره رادررادیوایران اجرا میکرد بسیاردانا،توانا،ومقتدربودفوق العاده مسلط وعجیب اینکه گاهی شرکت کننده ای تک بیت میخواندکه خیلیها نمیدونستندازکیست ایشون جواب میداداقایی بوده مثلا درروستایی این تک ببت راگفته درهرحال من اکنون درسن۸۳سالگی همواره عاشق صدای دلنشین واشعارزیبایش بوده وهستم روحش تاابدجاویدان ویادش گرامی.

  پیوست ها
اجازه مشاهده پیوست را ندارید
 
  1. Yazdan

  پیوست ها
اجازه مشاهده پیوست را ندارید
 
هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید