قوانین

 

قانون مشخص کننده حد و مرز آزادی افراد است. قانون معرب کلمه یونانی canon است که به فرانسه loi و به انگلیسی rule ترجمه می‌شود.

حاكميت قانون

دوران درازى از تازيخ بشريت، حاكمان و قانون در يك رديف قرار داشتند ــ قانون به سادگى چيزى بود كه حاكم مى خواست. نخستين گام در جهت فاصله گرفتن از اين استبداد، نظر حاكميت به وسيله قانون بود كه مفهوم پايين تر بودن حاكم از قانون و الزام او براى حاكميت از راه هاى قانونى را شامل مى شد. حكومت هاى مردم سالار با ايجاد حاكميت قانون، در اين راه فراتر رفتند. هرچند هيچ جامعه اى بدون مشكل نيست، اما حاكميت قانون از حقوق سياسی، اجتماعى و اقتصادى حمايت مى كند و به ياد ما مى آورد كه استبداد و بى قانونى تنها انتخاب هاى ما نيستند.

· حاكميت قانون بدان معنا است كه هيچ فردی، چه رييس جمهور و چه يك فرد عادى از قانون بالاتر نيست. حكومت هاى مردم سالار، قدرت را از طريق قانون به كار مى بندند و خود ملزم به اطاعت از آن هستند. · قوانين بايد در جهت خواسته هاى مردم و نه هوس شاهان، زورگويان، مقامات نظامی، رهبران مذهبى يا احزاب خود گماشته باشد. · مردم در حكومت هاى مردم سالار مشتاق پيروى از قانون هستند، چرا كه از قواعد و دستورات خودشان اطاعت مى كنند. هنگامى كه قانون توسط مردمى گذاشته مى شود كه بايد از آن اطاعت كنند عدالت به بهترين نحو ممكن برقرار مى شود. · براى حاكميت قانون، يك دستگاه قدرتمند و مستقل قضايى لازم است كه داراى اختيار، اقتدار، دارايى و اعتبار لازم جهت زير سوال بردن مقامات حكومتى و حتى سران عالى رتبه در برابر قوانين و دستورات مملكتى باشد. · از اين رو قضات بايد بسيار تعليم ديده، متبحر، مستقل و بى طرف باشند. آنان براى انجام وظيفه ضرورى شان در نظام قانونى و قضايى بايد به اصول مردم سالارى پايبند باشند. · قوانين حكومت مردم سالار ممكن است سرچشمه هاى گوناگونى از قبيل: قانون هاى اساسى مكتوب، مصوبات و قواعد، تعاليم مذهبى و اخلاقى و آداب و رسوم فرهنگى داشته باشند. قوانين، بدون در نظر گرفتن منشا هايشان بايد براى حفاظت از حقوق و آزادى هاى مردم پيش بينى هاى لازم را به عمل آورند:

o از آن جا كه شرط قانون، حمايت يكسان از همگان است، نمى تواند تنها براى يك فرد يا گروه قابل اجرا باشد. o شهروندان بايد از بازداشت خودسرانه و تفتيش بى دليل منازل يا مصادره اموالشان در امان باشند. o شهروندان متهم به جنايت، سزاوار محاكمه سريع و علنى هستند و حق دارند كه با شاكيانشان مخالفت يا از ايشان سوال نمايند. اگر اين افراد محكوم شوند، مجازات بى رحمانه و غير معمول براى آنان در نظر گرفته نمى شود. o شهروندان را نمى توان به اجبار وادار به شهادت بر ضد خودشان نمود. اين اصل، از شهروندان در برابر اعمال فشار، سوء استفاده يا شكنجه حمايت مى كند و اقدام پليس را به چنين رفتارهايى به شدت كاهش مى دهد.

جرم شناسي اسلامی، تصور يا واقعيت ؟ - 3


همانا که اين ( لذت ها و شهوت ها) از مهم ترين عوامل تحريک کننده فرد در ارتکاب جرم هستند و اين خود عاملي ديگر در پيشگيري از مرگ است. 
 بحث ديگر اين قسمت را در عبرت گيري و پندآموزي بيان مي کنيم همانگونه که واضح است پند گرفتن از گذشتگان تاثيري بسزايي در انجام ندادن اعمال اشتباه از سوي آيندگان دارد و از اينرو در اهداف مجازات ها مسئله عبرت آموزي مورد نظر شارع مقدس بوده است از اينرو پندآموزي از مجرميني که در گذشته مرتکب جرم شده اند نقشي مهم در عدم ارتکاب جرم از سوي افراد دارد و خود از مباحث عمده در پيشگيري از جرم در جرمشناسي اسلامي است. لذا در همين راستا ست که قرآن صريحا فرمان داده است" فاعتبروا ياولي الابصر؛ پس عبرت بگيريد اي صاحبان بصيرت." و نيز امير المومنين در اين مورد فرموده اند" : و هركس عبرت گيرد خود را از فرورفتن در خطاها و فسادها دور نگه داشته و هركس خود را از بدي ها دور نگهداشت سالم مي ماند." اينها خود گوشه اي از تاکيد دين مبين اسلام بر نقش پندگيري در پيشگيري از جرم است. 
حال که حديث ديگري از مولاي متقيان ذکر گرديد شايسته است که نگاهي کوتاه به مبحث پيشگيري در نظام قضايي ايشان بيندازيم، که به حق جامع ترين نظام قضايي دنيا است. 
 حضرت با شان هدايتى و ارشادى خويش، اقدام به تربيت و آموزش جامعه مى‏كرد و اين را حق مردم مى‏دانست. او با تشويق مردم به برنامه‏هاى عبادى و تهذيبى و ايجاد رفاه اقتصادى و عدالت اجتماعى، زمينه هر نوع جرم را از بين مى‏برد، و اگر كسانى قابل اصلاح نبودند، مجازاتشان مى‏كرد. حتى اگر كسى مدعى بود حد و كيفر را نمى‏دانسته، تحقيق مى‏كرد آيا آيه حد مثلاً آيه قطع يد سارق بر او خوانده نشده است، كه اگر خوانده نشده بود، حد نمى‏زد. 
نوع كيفرها و تعزيرات و حدود و نظامي كه در بحث كيفرها ارائه شد، عاملي پيشگيرانه و اصلاح‏گرايانه است و شدت آنها باعث مي‏شد هر كس بشنود، از ترس دنبال جرم نرود. 
اخرين بحث در باب پيشگيري در اسلام پرداختن به فقر و نقش آن در جرم و بزهکاري است که بار ها از سوي پيشوايان ديني ما مورد امعان نظر قرار گرفته است. 
 چگونه فقر موجب گرفتاري انسان در دام جرايم مى‏گردد؟ نه اين است كه برخى از انسانها به دليل ضعف روح قدرت تحمل فقر را ندارند و در دنيا براى رفع آن به راههاى نامشروع و به تعبيرى بزهكارى روى مى‏آورند؟ وقتى فقر مى‏تواند به كفر منتهى گردد، بدون ترديد امكان اين وجود دارد كه به جرم، بزه و فسق نيز بينجامد. اين است كه اسلام از آغاز به آثار شوم فقر توجه داده است. در اين بين برخي از روايات در اين باره را بيان نموده سپس به شرح اين موضوع و رابطه آن با جرمشناسي اسلامي مي پردازيم. 
از پيامبر خدا(ص)و هم از امام صادق(ع)نقل شده است که " لولا رحمة ربي على فقراء امتي كاد الفقر ان يكون كفرا: اگر رحمت پروردگار بر فقيران امت من نباشد نزديك است فقر به كفر بينجامد". 
امام علي (ع) در اين باره فرمودند که: "كاد الفقر ان يكون كفرا: هرگاه فقر وارد شود کفر نيز به دنبال آن وارد مي شود". 
امام صادق(ع)نيز مى‏فرمايد: غنى يحجزك عن الظلم خير من فقر يحملك على الاثم، «ثروتى كه تو را از ظلم باز دارد بهتر از فقرى است كه تو را به گناه وادارد. 
 امام سجاد(ع)در دعاى معروف ابو حمزه ثمالى از فقر به خداوند پناه مى‏برد. «اللهم اني اعوذ بك من الكسل و الفشل و الهم و الفقر...» مصيبت فقر و فاجعه آن نه تنها در اين است كه شكم فقير گرسنه و تن او برهنه مى‏ماند، بلكه انسان محروم ممكن است از هرگونه سرمايه حيات ابدى كه ايمان و عمل به احكام دين است، نيز محروم بماند و سرمايه ابدى وى نيز تباه گردد. 
 آثار شوم فقر به افراد منحصر نمى‏ماند، بلكه در سطح جامعه نيز اثر مى‏گذارد، زيرا كه تاثيرهاى ويرانگر و پيامدهاى گوناگون آن از افراد و خانواده‏هاى فقير مى‏گذرد و به گونه‏هاى مختلف به جامعه آسيب وارد مى‏سازد. جرم پديده‏اى است كه داراى حيثت اجتماعى است، وقتى فقر موجب آفرينش جرم مى‏شود، وقتى فقر به سرقت مى‏انجامد، آنگاه كه فقر دام فحشاء را مى‏گستراند، وقتى فقر موجب گسيختن پيوندهاى مشروع نكاح و متلاشى شدن كانونهاى گرم خانواده و در نتيجه بر جاى گذاشتن فرزندانى مى‏شود كه از مهر مادر يا پدر و يا هر دو محرومند هرگز نمى‏توان آن را پديده ساده‏اى انگاشت كه تنها داراى تاثير فردى است. لذا حل معضلات مالي در دين مبين اسلام، همانطور که اشاره شد نقش عمدهاي را در پيشگيري از جرم دارد. 
3) درمان و باز اجتماعي نمودن بزهکار 
شارع مقدس تنها به جنبه هاي پيشگيري از جرم فکر نکرده است بلکه به مرحله پس از ارتکاب جرم نيز فکر نموده و آن را نيز مدنظر داشته و راههايي را براي اصلاح و در مان بزهکار بيان نموده که در اين قسمت به بيان آنها مي پردازيم: 
3-1) توبه 
خداوند متعال در قرآن کريم در بيش از 900 آيه توبه را در قالب هاي مختلف مطرح و بيان نموده است و آن را مهم ترين عامل رهائي از دام گناهان و فساد، و باعث رستگاري انسان مي داند. در آيه شريفه مي خوانيم: "توبوا الي الله جميعا ايها المؤمنون لعلكم تفلحون؛ و همگي به سوي خدا باز گرديد اي مؤمنان تا رستگار شويد." اين آيه در بر دارنده اوج کلام حق تعالي در اصلاح بزهکار و مجرم است در واقع در دين مبين اسلام از بزهکار پس از ارتکاب جرم قطع اميد نشده و همواره در توبه بر وي باز است تا شايد با اصلاح دروني به سوي الطاف خداوندي باز گردد حال آنکه در مکتب هاي جرمشناسي کنوني گاه از بزهکار قطع اميد شده حذف او را از جامعه توصيه مي کنند و اين خود نشان دهنده يک امر مهم است و آن اينکه سيستم جرمشناسي اسلامي ساختار باز اجتماعي شدن را براي افراد ملحوظ دانسته و آن را با نوعي کشف و شهود قلبي همراه نموده است. 
3-2) نماز 
 نماز نيز همانطور که اشاره گرديد يکي از مهم ترين ابزارهاي پيشگيري از بزهکاري است که داراي خصيصه اصلاحي و درماني نيز هست، که پيامبر گرامي اشلام نيز بدان اشاره فرموده اند : " روزي به پيامبر درباره جواني که نماز مي خواند و مرتکب گناه و جرم مي گشت خبر دادند ايشان فرمودند به زودي نمازش وي را اصلاح مي کند" در اين مورد بايد چند نکته را متذکر شد اول آنکه نماز نسبت به همه افراد اثر يکسان ندارد و در خصوص افرادي که ذاتي سياه دارند بعيد است که عمل نمايد لذا براي روشن شدن موضوع مثالي مي زنم اگر در مقام تشبيه نماز را همچون آب که مظهر پاکيزگي است بدانيم وجود اين افراد همچون قير است که سياهي در آن ذاتي است و نه عرضي و لذا با هيچ چيزي ولو نماز پاک نمي گردد، زيرا همانطور که مي دانيم انسان فطرتا موجودي پاک است که در اثر پليدي هاي اطرافش سياه مي شود از اينرو تيرگي قلب وي عرضي است و با نماز برطرف مي شود. 
3-3) اسوه و الگوي حسنه 
 الگوي نيکو که در دين مبين اسلام برآن بسيار تاکيد شده است در مورد اصلاح افراد بد و مجرم نيز مورد اشاره شارع مقدس قرار گرفته است و مثال هاي بسياري در اين باره در دين مبين اسلام وجود دارد که رفتار پيامبر يا ائمه سبب اصلاح افراد گناهکار شده است، در واقع منش اين الگوهاي صالح در شخص مجرم تحولي ايجاد کرده سبب بازگشت وي از خوي مجرمانه مي گردد. 
نتيجه گيري و پيشنهاد 
 بررسي شيوه هاي جرمشناسانه موجود در دين مبين اسلام خود دريچه جديدي را بر روي جرمشناسان وعلاقمندان به اين رشته از علوم کيفري مي گشايد، در واقع در اين نوع از جرمشناسي ما چيز هايي را مشاهده مي نمايي که در ساير فرق جرمشناسي نمي توان آنها را مشاهده کرد که از جمله آنها گستردگي و شمول اين مکتب است؛ که به صراحت مي توان از آن به مکتب جرمشناسي اسلامي اشاره نمود که در بردارنده جرمشناسي پيشگيري، باليني، جرمشناسي جامعه شناختي، جرمشناسي انسان شناسي، جرمشناسي اقتصادي، جرمشناسي فطرت گرا و... انواع ديگر است که در هيچ مکتب بشري تا بدين روز چنين چيزي مشاهده نشده است يا به اين وسعت و گستردگي ديده نشده است. 
 به جرات مي توان گفت که در دين مبين اسلام انعکاس جالبي از تمامي نيازهاي جرمشناسي وجود دارد و رد واقع اسلام نه به يک بخش خاص بلکه به ابعاد گوناگون پرداخته چه از منظر فردي و چه اجتماعي، لذا آنچه که بيش از همه جلب توجه مي نمايد تطابق اين سيستم با روحيات و فطرت انسان است وبراي تمامي انسان ها چه در نظام اسلامي و چه در ساير نظام ها قابل اعمال است؛ نکته ديگر در اين مورد تطابق از باب مقتضيات زماني و مکاني است که نظريات مطروحه در قرآن و روايات هر چند که نزديک به هزار و اندي سال پيش مطرح گشته اند لکن هنوز نيز نسبت نظريه هاي نوپاي امروزي ارجحيت دارند، و هيچگاه نظريات امروزي چه از نظر وسعت و شمول و چه از نظر کارآيي قابل مقايسه با نظريات مطروحه در جرمشناسي اسلامي نيستند. 
در خاتمه مي توان چند پيشنهاد را براي رشد بيش از پيش اين شاخه از جرمشناسي ارائه نمود که عبارتند از: 1. تشکيل مکتبي در جرمشناسي امروزي به نام جرمشناسي اسلامي 22. تاسيس رشته تخصصي جرمشناسي اسلامي در دانشگاه ها در مقاطع ارشناسي ارشد و دکتري و نيز قرار دادن فصلي به عنوان کليات جرمشناسي اسلامي در درس جرمشناسي مقاطع ليسانس 3. تشکيل رشته جرمشناسي اسلامي در حوزه هاي علميه 4. برگزاري همايش ها و کنفرانس هايي در اين باب 5. تطبيق علوم جديد با مباني جرمشناسي اسلامي. 
نگارنده در خاتمه باز هم متذکر می شود که جرمشناسی در دين مبين اسلام به طرز شگفت انگيزی وجود داشته و هيچ جنبه ای خارج از آن وجود ندارد و قابليت تطبيق پذيری با شرايط انسان امروز را نيز دارد؛ لذا اين تحقيق را با ذکر جمله ای از قرآن کريم به پايان می بريم: 
 "هيچ تر و خشکی نيست مگر آنچه در اين کتاب يافت شود"

منبع:نويسنده احسان زررخ (دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی و كارآموز وكالت)
منابع و مآخذ 
1. قرآن کريم. 
2. نهج البلاغه. 
3. دکتر علي حسين نجفي‌ابرندآبادي، بزهكاري زنان، جزوه کارشناسي ارشد حقوق جزا،دانشگاه امام صادق (ع)، 1383و1384. 
4. دکتر علي حسين نجفي‌ابرندآبادي، جامعه شناسي کيفري، جزوه کارشناسي ارشد حقوق جزا،دانشگاه تربيت مدرس، 1378. 
5. دکتر علي حسين نجفي‌ابرندآبادي، جرمشناسي، جزوه کارشناسي، دانشگاه شهيد بهشتي، 1382و 1383. 
6. دکتر علي حسين نجفي‌ابرندآبادي، کنترل و واکنش اجتماعي، جزوه کارشناسي ارشد حقوق جزا،دانشگاه امام صادق (ع)، 1381. 
7. دکتر علي حسين نجفي‌ابرندآبادي، جرمشناسي پيشگيري، جزوه کارشناسي ارشد حقوق جزا، مجتمع آموزش عالي قم، 1381و1382. 
8. دکتر علي حسين نجفي‌ابرندآبادي، جرمشناسي، جزوه دکتري حقوق جزا،دانشگاه تربيت مدرس، 1379و1380. 
9. دکتر علي حسين نجفي‌ابرندآبادي، سياست جنايي، جزوه دکتري حقوق جزا،دانشگاه شهيد بهشتي، 1378و1379. 
10. دکتر علي حسين نجفي‌ابرندآبادي، عدالت ترميمي، جزوه دکتري حقوق جزا،دانشگاه تربيت مدرس، 1382و1383. 
11. محمد حسيني، سياست جنايي در اسلام، انتشارات سمت، 1383. 
12. علي رنجبر، نقش اديان الهي در پيشگيري جرايم، پايان نامه کارشناسي ارشد، دانشگاه علوم انتظامي، استاد راهنما مهدي نجابتي، 1374. 
13. سيد عبدالزهرا قديمي ذاکر، ديدگاههاي جرمشناسانه امير المومنين (ع)، پايان نامه کارشناسي ارشد، دانشگاه امام صادق (ع)، استاد راهنما دکتر ابرند آبادي، 1377. 
14. سيد صمصام ‏الدين قوامي، نظام قضايي امير مومنان(ع)، سايت دادگستري تهرانhttp://www.dadgostary-tehran.ir . 
15. ناصر قربان نيا، نگاهى به فقر از منظر جرم‏شناسى، مجله نامه مفيد شماره 17. 
16. عليرضا نوبري، روش برخورد قرآن با نا هنجاري هاي جامعه، پايگاه مرکز فرهنگ و معارف قرآن،http://www.maarefquran.com . 
17. سيد جواد حسيني، قرآن و راهكارهاي مبارزه با مفاسد اخلاقي عوامل بازدارنده از گناه و فساد، سايت معاونت امر به معروف و نهي از منکر نمسا. 
18. ابن براج، عبد العزيز: «المهذب البارع في شرح المختصر النافع»، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1406ق. 
23.نجفي، محمد حسن: «جواهرالكلام في شرح شرايع الاسلام»، دار الكتب الاسلاميه، تهران، چ سوم، 1392. 
24. حلي، شيخ جعفر: «شرايع الاسلام في مسائل الحلال و الحرام»، انتشارات استقلال، تهران، چ دوم، 1403ق. 
25. حرّ عاملي، محمد بن الحسن: «وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعة»، (30جلدي) مؤسسه آل البيت، قم، چ دوم، 14144ق.