گلوی شوق ... قیصر امین پور

گلوی شوق

شب عبور شما را شهاب لازم نیست 
که با حضور شما آفتاب لازم نیست 
در این چمن که ز گلهای برگزیده پر است 
برای چیدن گل ، انتخاب لازم نیست 
خیال دار تو را خصم از چه می بافد ؟
گلوی شوق که باشد طناب لازم نیست 
ز بس که گریه نگردم غرور بغض شکست 
برای غسل دل مرده آب لازم نیست 
کجاست جای تو ؟ - از آفتاب می پرسم - 
سوال روشن ما را جواب لازم نیست
ز پشت پنجره بر خیز تا به کوچه رویم 
برای دیدن تصویر ، قاب لازم نیست