پوست دست، فداي شستن ظرف

از علل ايجاد اگزماي دست چه مي  دانيم؟
يكي از شايع‌ترين بيماري‌هاي خانم ها، اگزماي (درماتيت) دست است و به جرأت مي ‌توان گفت كمتر خانمي است كه مبتلا به اين عارضه نباشد. اين بيماري معمولاً در اثر تماس پوست با برخي مواد رخ مي ‌دهد كه در اين حالت به آن "اگزماي تماسي دست" اطلاق مي ‌شود. 

اگزماي تماسي دست، به دو گروه كلي تقسيم مي ‌شود:

الف – اگزماي تماسي دست از نوع آلرژيك (حساسيتي): 
در اين حالت، پوست نسبت به مواد خاصي حساسيت دارد. تماس با اين مواد باعث ظهور سلول هاي مخصوصي در پوست مي‌ شود. اين سلول ها، يك سري ملكول‌هاي تحريك كننده بافتي ترشح مي ‌كنند و به دنبال آن قرمزي، خارش و پوسته ريزي ظاهر مي شود. بيمار پوستش را مي‌ خاراند و با اين كار عفونت هم به اگزما اضافه مي‌ گردد و در نهايت پوست دست، خشك، خشن، ضخيم (مثل چرم) و داراي پوسته و ترك هاي دردناك مي شود. تخمين زده شده دو درصد افراد جامعه داراي اين نوع اگزماي تماسي هستند. 

به طور كلي هر ماده اي مي تواند باعث بروز حساسيت تماسي در دست شود، ولي شايع‌تر از همه، برخي فلزات مثل نيكل و كروم، مواد آرايشي، برخي از گياهان مثل پيچك سمي، مواد پلاستيكي و گاهي داروهاي موضعي مثل كرم نئومايسين است. 

نيكل و كروم در پوشش بسياري از وسايل فلزي روزمره مثل جواهرات بدلي، زيورآلات، ساعت، وسايل آشپزخانه و تعداد بي شماري لوازم ديگر وجود دارد و با اين حساب متوجه مي شويد كه پرهيز از تماس با اين فلزات چقدر مشكل است. ساير عوامل ذكر شده نيز به وفور در زندگي ما وجود دارد. لذا اجتناب از آنها خيلي مشكل و در حقيقت غير ممكن است. به اين دليل در تشخيص اين نوع اگزماي تماسي دست، بايد نهايت احتياط از جانب پزشك به عمل آيد و حتماً تشخيص با آزمايش‌هاي دقيق آزمايشگاهي (در حد امكان) تأييد شود، زيرا اين تشخيص دردسرهاي زيادي را براي بيمار به وجود مي ‌آورد و استرس‌هاي فراواني را به او وارد مي‌ كند. به هر حال مهم ترين قسمت درمان، پرهيز (تا حد امكان كامل) از ماده حساسيت زاست و اگر اين مورد خود رعايت شود، نه تنها نياز به درمان دارويي بسيار كاهش مي‌ يابد، بلكه گاهي بدون درمان دارويي هم فرد خود به خود بهبود مي ‌يابد. 

ب – اگزماي تماسي دست از نوع تحريكي: 
در اين حالت ماده مسئول باعث تحريك و آزار پوست و ايجاد اختلال و تخريب در ساختمان پوست مي ‌شود. اين نوع، شايع‌ترين علت اگزماي دست خانم ها را تشكيل مي ‌دهد. موادي كه بيشتر مسئول بروز اين حالت هستند، عبارتند از شوينده‌ها و دترژانت‌ها (مثل وايتكس و غيره)، مواد آرايشي، فرآورده‌هاي نفتي، سيمان، اسيدها و مواد قليايي. 

شايان ذكر است كه هركس به مدت طولاني و زياد با آب و مواد پاك كننده سر و كار داشته باشد، خواه ناخواه مبتلا به اين عارضه مي‌ شود، لذا بروز آن در آشپزها، خانم هاي خانه‌ دار، مادراني كه بچه كوچك دارند (به دليل تعويض كهنه بچه) و شغل هاي خدماتي دور از انتظار نيست، مگر اين كه مراقبت و محافظت دقيق و مرتب از پوست به عمل آيد. در اينجا هم اصل كلي درمان، پرهيز از تماس مستقيم با مواد تحريك كننده است. 

توصيه‌هاي كلي به خانم هاي خانه‌دار 
1-سعي كنيد در طول روز حداكثر 3 بار دست هايتان به طور مستقيم با آب و صابون تماس داشته باشد. انجام اين كار در ابتدا مشكل است(به خصوص براي خانم هاي ايراني كه اكثراً تا حدي وسواس شستن دارند)، ولي با كمي تمرين و ظرف مدت كوتاهي اين مسئله جا مي‌ افتد؛ به طور مثال مي‌ توانيد كاري كنيد كه فقط موقع وضو گرفتن، دست با آب تماس مستقيم داشته باشد ( درضمن، آب ولرم بهتر است). 

2-از آنجايي كه پوست افراد اگزمايي، معمولاً خشك است، استفاده مرتب از ِكِرم خيلي خوب است و توصيه مي ‌شود. در مورد نوع و مارك ِكِرم مصرفي حتماً با متخصص پوست مشورت كنيد و هيچگاه سرخود آن را از داروخانه نخريد. علت اين است كه شما مي‌خواهيد اين ِكِرم را روزانه مصرف كنيد و اگر آن ِكِرم به هر دليل مناسب پوست شما نباشد، بسيار مضر بوده و چه بسا مشكل دستتان را بدتر كند. 

3-ارتباط خوردن مواد غذايي مختلف با اگزماي تماسي دست دقيقاً مشخص نيست. اگر فكر مي‌ كنيد رابطه‌اي بين بيماري شما و ماده غذايي خاصي وجود دارد، بهتر است حداقل براي 3ماه آن ماده غذايي خاص را از رژيم خود حذف و نتيجه را بررسي كنيد. البته گفتني است كه گاهي تماس دست با آن ماده غذايي هنگام خوردن، موجب بروز اگزما مي ‌شود، يعني ورود آنها به دستگاه گوارشي نقشي در ايجاد بيماري ندارد. 

4-داشتن آرامش فكري و پرهيز از استرس در كليه مراحل زندگي و براي فردي (بيمار يا سالم ) بسيار مفيد است. 

5-از مصرف بيش از اندازه مواد آرايشي، عطريات، اسپر‌ي‌هاي خوشبود كننده و سيگار حتي‌الامكان پرهيز كنيد. 

6-براي كارهاي منزل حتماً از دستكش استفاده كنيد. دستكش، پوشش محافظتي است كه پوست گرانبهاي دست شما را از گزند مواد آسيب رسان خارجي حفظ مي‌ كند. ديده شده است كه خانم هاي خانه‌دار براي وسايل آشپزخانه و منزل، كاور (پوشش پلاستيكي) تهيه كرده و آنها را با دقت مي پوشانند، ولي در مورد پوست ارزشمند خود كه هديه خداوند است و جانشيني ندارد، اهمال مي ‌كنند و بهانه مي‌ گيرند كه با دستكش نمي توان كارهاي منزل را انجام داد يا ظرف ها خوب تميز نمي ‌شوند، ولي اين بهانه‌ها حتي اگر صحيح هم باشند، هيچ فايده‌اي به حال فرد ندارد. اگر دستكش به طور منظم و مرتب استفاده نشود، دير يا زود پوست خراب مي ‌شود و هيچ وقت به حال اول (حتي با درمان) برنمي‌ گردد. پس تا دير نشده به فكر باشيد. 

7-صابون مورد مصرف بايد ملايم، خنثي يا چرب باشد. يك اشتباه رايج اين است كه فرد فكر مي‌ كند چون صابون را پزشك تجويز كرده است ، لذا حتماً بايد در هر بار شستن دست، صابون هم استفاده شود. اين فكر بسيار غلط است، زيرا حتي در مورد صابون طبي هم هر چقدر كمتر دست با آن تماس داشته باشد بهتر است و فقط وقتي كه واقعاً صابون لازم است بايد از صابون استفاده شود. 

در حمام هم بهتر است از همين صابون‌ها استفاده شود.

دوران مجردي را فراموش نكنيد

اين مساله در بسياري از مواقع درست است. كسي كه مسووليت خانواده را قبول مي‌كند بايد به يك سري از محدوديت‌ها تن بدهد اما اين به آن معنا نيست كه زن و شوهر تمام وقت خود را با هم باشند. بسياري از دوستان دوران مجردي شما شايد نتوانند در جمع خانوادگي حضور پيدا كنند اما اين دليل نمي شود كه آنها را رها كنيد. 
شما بعد از ازدواجتان هم بايد ساعاتي را به خودتان اختصاص دهيد. شايد شما فكر كنيد كه انجام كارهاي خانه و رسيدگي به همسرتان براي شما كافي است و خود را ملزم به انجام كار ديگري ندانيد اما بعد از مدتي احساس خواهيد كرد كه در زندگي عقب مانده‌ايد و دلتان براي دوستان قديم تنگ مي‌شود. آن?وقت جبران اين دلتنگي را با غرزدن به‌سر همسرتان مي‌خواهيد جبران كنيد. 
شما بهتر است كه رابطه خود را با دوستان قديمتان حفظ كنيد. با آنها به دوره‌هاي دوستانه برويد. ساعتي از روز را به خودتان اختصاص دهيد و كارهايي را بكنيد كه دوست داريد مثلا كتاب بخوانيد، نقاشي كنيد، به كلاس ورزش برويد و... بگذاريد كه خانواده كوچك شما بدانند كه اين ساعت متعلق به خود شما است و مزاحمتان نشوند. اين مدت كوتاه در طول روز به شما اجازه مي‌دهد كه به‌دور از مشكلات و دل مشغولي‌هاي جمعي به خودتان فكر كنيد و در نهايت با روحيه اي شادتر به جمع خانواده بازگرديد. 
شما بايد براي همسر خويش هم چنين حقي را قائل شويد و اجازه دهيد كه او هم ساعتي از روز را به خودش اختصاص دهد. با دوره‌هاي دوستانه او مخالفت نكنيد. اگر همسرتان مي‌خواهد با دوستانش به سفر برود به اين معنا نيست كه با شما به او خوش نمي گذرد. دوربودن شما از هم براي چند روز اصلا بد نيست. بلكه باعث مي‌شود بيشتر قدر يكديگر را بدانيد (به اين جمله به شكل كليشه نگاه نكنيد واقعا اين اتفاق مي‌افتد).
اگر فرزند داريد برنامه را طوري تنظيم كنيد كه در روزي كه مي‌خواهيد با دوستان‌تان باشيد فرزندانتان پيش همسرتان باشند اين مساله باعث مي‌شود كه آنها مدتي بدون حضور شما با هم تنها باشند و اين به محكم‌ترشدن رابطه‌شان كمك مي‌كند. تجربه نشان داده است كه زن?ها بسيار بيشتر از مردان بعد از ازدواج جذب خانواده مي‌شوند و خودشان را وقف مي‌كنند و انتظار دارند كه مردها هم همين كار را كنند در حالي كه مردها به ندرت بعد از ازدواج مي‌توانند دوستانشان را كنار بگذارند. اگر همسرتان مي‌خواهد بعد از مدتي يك سفر چند روزه با دوستانش برود با او مخالفت نكنيد اما سعي كنيد كه همواره تعادل را در اين زمينه رعايت كنيد. 
بدانيد كه اين رفتار خردمندانه شما است كه اين تعادل را به وجود مي‌آورد. 

طلاق خاموش، جدايي زير سقف يك خانه

طلاق خاموش، طلاق رواني و يا همان طلاق عاطفي واژه اي است كه در زندگي مدرن امروز بسيار به گوش مي خورد آنگونه كه گاهي فكر مي كنيم تمام زيبايي زندگي مشترك در روزهاي اول آن خلاصه شده است. يعني درست تا وقتي كه هر دو طرف براي هم تازگي دارند و به هرنحوي در صدد جلب رضايت هم هستند اما با گذشت زمان و سايه انداختن سختي ها و مشكلات بر زندگي، بي تفاوتي و بي روحي بر زندگي حاكم مي شود و آن وقت است كه طلاق عاطفي صورت مي گيرد.
    
    ● جدايي زير يك سقف
    طلاق خاموش يا همان طلاق عاطفي، نوعي از جدايي است كه در آن زن و شوهر اگرچه با هم زير يك سقف زندگي مي كنند اما هيچ مهر و محبت و عاطفه اي بين آنها حاكم نيست، در اين نوع زندگي، تنها چيزي كه زوجين را به هم متصل مي كند قراردادي است كه در ابتداي زندگي آن را پذيرفته اند، قراردادي كه معمولاً هر دو طرف در زمان امضاي بند بند موارد آن، مهر و محبتي را در دل احساس كرده اند اما پس از گذشت سالها، اكنون همين رابطه شيرين و گرم به سردي و خاموشي گراييده است. 
    دكتر محمود دژكام روانشناس و عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي طلاق عاطفي را اين گونه تعريف مي كند «در طلاق عاطفي دو نفر به صورت فيزيكي از يكديگر جدا نمي شوند، بلكه كنار هم زندگي مي كنند و شرايطي بر روابط آنها حاكم است كه در طلاق متعارف وجود ندارد.» وي ادامه مي دهد: «اين اتفاق مي تواند به صورت يك طرفه و يا دو طرفه و به مرور زمان رخ دهد و دوطرف بتدريج متوجه شوند كه جذابيت، كشش و علاقه و عاطفه مثبتي كه نسبت به هم داشته اند در بين آنها رنگ باخته است. به عبارتي حساسيت ها، كنجكاوي ها و نگراني هايي كه آنها نسبت به هم نشان مي دادند فروكش مي كند و باعث ايجاد كرختي در بين آنها مي شود و اين احساس باعث مي شود كه هميشه يك طرف نسبت به رفتارهاي ديگري شكايت داشته باشد، مواردي مانند درك نشدن، بي توجهي، اشتغال زياد، تكروي و بي توجهي به نيازها و خواسته هاي طرف مقابل كه معمولاً اين شكايت ها بيشتر از جانب زنان نسبت به مردان صورت مي گيرد، ضمن آن، كه گاهي نيز مردان از انرژي و نشاط نداشتن همسر، بي علاقگي و فراموشكاري و بي دقتي درامور گله مند هستند.
    به خصوص آن كه مسائل استرس زا و اشتغال هاي فكري و فيزيكي و نبود آرامش در محيط زندگي و كار نيز باعث تشديد اين موضوع مي شود.»
    دژكام بروز چنين مشكلاتي در جامعه ايراني را نتيجه گذر از جامعه سنتي به صنعتي مي داند و اضافه مي كند: «يكي ازمهمترين آسيب هاي ناشي از مؤلفه هاي متفاوت جامعه سنتي و صنعتي، گسسته شدن روابط خانوادگي و به سردي گراييدن روابط مثبت و شيرين خانوادگي است. روابطي كه با گذشت زمان و گذر از اين پروسه منجر به متفاوت شدن خواسته ها، نگرش ها و نيازهاي زن و مرد و متعاقب آن دور شدن آنها از هم شده است كه در چنين شرايطي تنها وجود انگيزه اي خاص مي تواند دو نفر را به زندگي در كنار هم وادار كند كه معمولاً اين انگيزه نيز وجود فرزندان و يا در كشور ما مسائل خاص اجتماعي است، مسائلي كه منجر به تحمل زندگي و ادامه آن مي شود. در حالي كه اين گونه زندگي كردن هر لحظه آماده رخدادي جديد خواهدبود.
    اين اظهارات دكتر دژكام دقيقاً نكاتي است كه يك آسيب شناس اجتماعي طرح مي كند، نكاتي كه هشداري جدي براي ادامه زندگي است «رسيدن به مرحله طلاق عاطفي در زندگي حكم زنگ خطري را دارد كه به رسيدن به طلاق قانوني منجر مي شود.»
    توضيحات بعدي محمد اكبري نيز ماجرايي است كه شايد براي بعضي از ما به نوعي در زندگي تجربه شده باشد. «معمولاً بيشتر ازدواج ها بر پايه عشق و علاقه صورت مي گيرد اما هميشه آينده مطابق با آن چه فكر مي كنيم پيش نمي رود و گاهي در زندگي مشترك اتفاقاتي رخ مي دهد كه باعث مي شود به ناگاه تمام تصورات ما فرو بريزد. در اين شرايط اگر دو طرف نتوانند بنا به شرايطي كه وجوددارد از هم جدا شوند به ناچار مجبور خواهندشد با سخت ترين شرايط تا پايان عمر، زندگي خود را با طلاق عاطفي سپري كنند.»
    وي درباره عواقب چنين روندي در زندگي توضيح مي دهد: «تفاوت هاي فردي يك اصل مسلم غيرقابل انكار است كه براي نظام اجتماع و طبيعت ضروري است و به پيروي از اين اصل طبيعي اگر هم بين زن وشوهر اختلاف وجود داشته باشد اين اختلاف ها مي تواند با گذشت و چشم پوشي برطرف شود. در حالي كه اگر اين فاصله زياد شود عوارضي متوجه زن و مرد و فرزندان مي شود و البته اگر بالاخره جدايي رخ دهد به خصوص در ايران بيشترين عوارض جدايي را زن متحمل مي شود. آن هم به دليل نوع نگاه جامعه به قشر زن، محدوديت هاي اجتماعي و نوع نگاه مردان به زنان مطلقه، كه آنها را در وضعيت دشواري قرار مي دهد كه به همين دليل هم بسياري از زنان ترجيح مي دهند به زندگي مشترك ادامه دهند و با نا امني هاي رواني و اجتماعي بعد از طلاق مواجه نشوند.»
    به گفته اين آسيب شناس طلاق عاطفي پديده اي فراگير در كشور است، مسأله اي كه به دليل محدوديت هاي اجتماعي و فرهنگي، مشكلات مالي، اجبار خانواده ها و عوامل ديگري كه اجازه جدايي زن و شوهر را نمي دهد، خانواده هاي زيادي را وادار مي كند در شرايطي كه زن و مرد از نظر رواني علاقه اي به ادامه زندگي مشترك ندارند، پس از يك دوره طولاني دعوا و كشمكش، از مرحله دشمني و تنفر عبور كنند و به وضعيت «بي تفاوتي» برسند. به اعتقاد وي بي تفاوتي آخرين مرحله روابط بين زن و شوهر است كه در آن اصل «بود و نبود» همسر فرقي براي زوجين نمي كند بلكه مسائل جنبي ديگر زندگي ازجمله مسائل مالي و امنيت اجتماعي زن است كه احساس نياز به همسر را شكل مي دهد. در چنين شرايطي ميزان ناهنجاري هاي اجتماعي افزايش پيدا مي كند موجب به وجود آمدن ارتباطات خارج از چارچوب خانواده مي شود. ضمن آن كه به گفته اكبري در مرحله طلاق عاطفي اگرچه زوجين در زير يك سقف زندگي مي كنند، ولي به لحاظ عاطفي و اجتماعي جدا هستند و در همين زمان اغلب انحرافات و آسيب هاي اجتماعي رخ مي دهد.
    
    ● حلقه مفقوده رابطه
    داخل اتاق مشاور، زن و مرد بدون آن كه به هم نگاه كنند روبه روي يكديگر نشسته اند. زن به نظر غمگين و مضطرب است و مرد گله مند از بي توجهي همسر از روزهاي خوش اول زندگي مي گويد و شور و نشاطي كه هميشه گرمابخش خانه بود و انتظاري كه هميشه در نگاه همسرش براي ورود او به خانه مي ديد. مرد خاطرات گذشته را يك به يك مرور مي كند و ادعا دارد كه همسرش ديگر به او علاقه مند نيست و زن با خمودگي فقط شنونده است. او بي تفاوت نسبت به اظهارات همسرش فقط گوش مي دهد. مشاور اما به درستي متوجه حلقه مفقوده رابطه بين آنها مي شود. موضوعي كه از عدم شناخت آنها از يكديگر نشأت مي گيرد.
    دژكام اين گونه احساسات و رفتارها را شامل حال همسراني مي داند كه اگرچه به مدت طولاني با هم زندگي كرده اند اما از شرايط روحي و جسمي يكديگر بي اطلاع هستند و اضافه مي كند: «گاهي شرايط به گونه اي است كه تغييرات خلق و خوي يك طرف كه به دلايل مختلف صورت مي گيرد باعث ايجاد زمينه براي دورشدن دو طرف مي شود. مثلاً خانمي به دليل بالا رفتن سن دچار حالت هاي افسردگي، كم شدن فعاليت و بي علاقگي مي شود. بدون آن كه از سوي همسر خود درك شود و به همين دليل متهم مي شود كه از علاقه اش نسبت به شوهرش كاسته شده است و همين امر موجب بروز اختلاف و ريشه دوانيدن آن در زندگي مي شود تا آن جا كه دو طرف از هم دور مي شوند و بعد از مدتي به فكر جداشدن از هم مي افتند كه معمولاً در چنين افرادي به دليل آن كه معمولاً فرزنداني حضور دارند و يا به دلايل محدوديت هاي اجتماعي نمي توانند به راحتي از هم جدا شوند و مجبور به زندگي در كنار هم مي شوند كه حضوري فيزيكي در زندگي است.»
    وي با تأكيد بر اين كه بروز چنين رفتارهايي ناشي از مسائل ميانسالي و يا تغييرات هورموني است، خاطرنشان مي كند: متأسفانه مرد در اين شرايط بدون آن كه همسر خود را درك كند و نسبت به او علاقه مندي بيشتر نشان بدهد رفتارهاي خودسرانه و خودمحورانه انجام مي دهد و به نوعي باعث فاصله گرفتن بيشتر مي شود. در حالي كه از چنين وضعيتي نه تنها خود آنها متضرر مي شوند، بلكه فرزندان نيز قرباني شده و از داشتن محيطي گرم و صميمي محروم مي شوند. در حالي كه تمام اين روند نااميدكننده تنها با شناخت و درك متقابل قابل رفع است.
    وي البته تصريح مي كند: «معمولاً زنان نيز به دليل برخورد انفعالي با مسائل، ازجمله اين موضوع كه قادر به طرح ناكامي هاي خود در زندگي نيستند مسائل ساليان گذشته را در خود نگاه مي دارند و بدون گفت و گو و تلاش براي برطرف شدن خواسته هايي كه داشته اند، فاصله گرفتن و دوري گزيني را درطي زمان انتخاب مي كنند كه همين امر به مرور زمان منجر به طلاق عاطفي مي شود و البته در چنين شرايطي معمولاً زنان به دلايل اجتماعي و يا علاقه به سرنوشت فرزند خود به بياني با شرايط موجود مي سوزند و مي سازند و به زندگي بدون انگيزه و عادي عادت مي كنند. اما مردان در خارج از خانه به دنبال همراهي ديگر مي گردند و يا مشغوليت هاي ديگري براي خود برمي گزينند كه تمام اين رخدادها به نوعي آسيب هاي ديگري را به همراه دارد.»
    و در پايان اين كه دژكام به زوجيني كه با اين مشكل رو به رو هستند پيشنهاد مي كند قبل از اين كه گرفتار معضلات جدي تري شوند با مراكز مشاوره ارتباط برقرار كنند. ضمن آن كه وي در ميان گذاشتن مشكلات زندگي را با اعضاي ريش سفيد يا گيس سفيد فاميل هم توصيه مي كند. «بالاخره هرچه باشد همه قبول داريم كه آنها موهايشان را در آسياب سفيد نكرده اند، پس استفاده از تجربيات آنها را فراموش نكنيم.» 

مادر شوهرها و مادر‌زن ها

همه ما اين شوخي را شنيده‌ايم: در پاسخ مردي كه مي‌پرسد: مادرزن متوفي‌ام را چه كار كنم؟ به خاك بسپارم، موميايي كنم يا بسوزانم؟ مي‌گويند: معطل نكن، هر سه كار را بكن.
    مسلما نبايد با عروس يا داماد قطع رابطه كرد. شما حداقل يك وجه مشترك داريد و آن هم آرزوي زندگي خوب براي دختر يا پسرتان است اما با وقايعي كه با ورود يك غريبه در خانواده روي مي‌دهد، چطور بايد برخورد كنيم؟ در ذيل تجربه‌هايي درباره اين خويشاوندان را به همراه راه‌حل‌هايي از «ايوگليكس‌من» روانشناس خانواده كه در نشريه «سلامت شما» به چاپ رسيد را مي‌خوانيم.
     1 - روانشناسان خانواده مي‌گويند: «بگذاريد فرزندان‌تان بدانند كه شما مثل تور نجات هميشه در دسترس هستيد، البته اگر آنها بخواهند» بايد بدانيد آغوش والدين همواره براي كمك به روي ما باز است. در واقع بايد گفت والدين اگر در كارهاي روزمره زندگي فرزندان‌شان دخالت نكنند، بهتر است.
    2‌‌ - والدين بهتر است زبان خوش داشته باشند، طوري با فرزندان‌تان صحبت نكنيد كه آنان نصيحت را به حساب انتقاد بگذارند. بايد گفت: زبان خوش، شما را به همه جا مي‌رساند و تا مي‌توانيد از عروس و داماد تعريف كنيد.
    3 - عروسي مي‌گويد: من والدين شوهرم را به چشم دوست نگاه مي‌كنم، نه پدر و مادر همسرم. در واقع قبل از هرچيز با يكديگر بايد دوست باشيد.
    4‌ - عروسي مي‌گويد: هرگاه مادرشوهرم به خانه‌مان مي‌آيد به جاي اين‌كه بي‌مقدمه وارد شود و كارها را به روش خودش در دست بگيرد، از من مي‌پرسد كه چه كمكي مي‌تواند به من كند. آنها در منزل ما به روش ما زندگي مي‌كنند و هرگاه من هم به منزل آنها مي‌روم، سعي مي‌كنم به روش آنها زندگي كنم...
    5 – والدين بهتر است منبع توليد انرژي مثبت باشند، به اين ترتيب زندگي در كنار آنها بسيار دلپذير خواهد بود. معمولا فرزندان دوست ندارند از والدين خود بشنوند: «چرا به من كم تلفن مي‌كني؟» يا «چرا از من تشكر نكردي». به ياد داشته باشيد كه توقعات بيجا باعث مي‌شود عروس يا داماد احساس گناه كنند. از طرفي پدر و مادرها نبايد از اين‌كه عروس يا دامادشان آنها را «پدر» يا «مادر» خطاب نمي‌كنند، ناراحت شوند زيرا طبيعي است رابطه‌اي كه آنها با والدين خودشان دارند را با آنها ندارند.
    6 - انعطاف را در هرحال رعايت كنيد. زماني كه فرزندتان از همسرش شكايت مي‌كند، هرگز به سود او موضع‌گيري نكنيد. هرگز به سود او با همسرش دعوا نكنيد. آقادامادي مي‌گويد: «مادرزنم بي‌طرف است و احساسات مرا درك مي‌كند. او به من مي‌گويد كه دخترش چه اخلاقي دارد و به من پيشنهاد مي‌كند كه چگونه با دخترش رفتار كنم.»
    7 - «نانسي گارسيا» 43 ساله، بيست سال پيش پدرش را از دست داد. او در حال نوشتن نامه‌اي به پدرشوهرش، لارنس گارسياست. در واقع پدرشوهرش پانزده سال است كه با او مكاتبه دارد. او اين نامه را براي تشكر از اين‌كه در اين مدت به او عشق و توجه پدرانه داشته، مي‌نويسد. او مي‌گويد: «پدرشوهرم مثل پدر خودم به من احترام مي‌گذارد و اين براي من ارزش دارد.»
    8 - براي خودتان زندگي كنيد. فرزندان خود را همه زندگي خود قرار ندهيد و توقع نداشته باشيد كه آنان به همه نيازهاي شما پاسخ بدهند. دكتر ريش، روانشناس معروف آمريكايي مي‌گويد: والديني كه هنوز بند ناف فرزندشان را قطع نكرده‌اند، تيشه به ريشه ازدواج او مي‌زنند. روزي چهارده مرتبه به آنها تلفن نكنيد، به جاي اين‌كه انتظار داشته باشيد فرزندتان يا از جهت عاطفي يا به صورت عيني از شما مراقبت كنند، زندگي اجتماعي خود را وسعت دهيد و براي خود زندگي كنيد.
    9 - ما نياز داريم با هم حرف بزنيم. دكتر ويش مي‌گويد: اگر عروس يا دامادتان از شما دوري مي‌كنند، با خود خلوت كنيد و از خود بپرسيد كه چه مي‌كنيد كه چنين احساسي به وجود مي‌آيد. البته بدون اين‌كه حالت دفاعي به خود بگيريد با فرزندتان صحبت كنيد و اگر قانع نشديد به سراغ عروس يا دامادتان برويد. به عبارتي پاسخ آنها را بشنويد و بپذيريد، مودب باشيد و فراموش نكنيد كه شما و عروس يا دامادتان شخص واحدي را دوست داريد؛ كسي كه از بهبود روابط شما بسيار خوشحال خواهد شد.

ترس كودكان از تزريق

اغلب اطفال و كودكان نوپا تا دومين سالگرد تولدشان بيش از 20 تزريق دريافت مي كنند، و كودكان با مشكلات سلامتي مانند آلرژي ها، آسم يا ديابت تجربه خيلي بيشتري با سر سوزن(نيدل)و پزشكان دارند.تعجب برانگيز نيست كه نيدل و تزريقات چيزهايي هستند كه اغلب كودكان از آن وحشت دارند وقتي كه مي خواهند با پزشك ملاقات كنند.

خيلي از كودكان چنان داغ زخمي از تزريقات دارند كه شديدا مضطرب مي شوند لحظه اي كه يك نيدل را مي بينند. وقتي كه بچه شما در حال بررسي و معاينات است، بعيد است كه قبل از تزريق ساكت بماند. شما مي توانيد پريشاني كودكتان را پيش بيني كنيد و قدم هايي را براي كاهش دادن آن قبل از اينكه حتي به مطب دكتر برسيد برداريد.

 چه وقت كودكان تزريق دريافت مي دارند

شايد مهمترين چيزي كه شما مي توانيد انجام دهيد حفظ آرامش و خودداري است. اگر چه بچه ها نمي توانند صحبت كنند، آنها احساس ترس و اضطراب دارند، بخصوص در والدين آنها.ترس و اضطراب شما به كودك شما عدم امنيت و ترس را القا مي كند.اگر شما احساس مي كنيد كه خودتان مضطرب شده ايد، نفس هاي عميق بكشيد و ماهيچه هاي خود را شل نگه داريد.

 ديگر راه بردها(استراتژي ها) شامل: 

 -          يك شيئ ساكت كننده و آشنا با خود بياوريد. يك چيز مورد علاقه بچه شما يا پتو كه به عنوان يك چيز راحت كننده و حواس پرت كننده باشد.

 -          كودك خود را در خلال تزريق نگه داريد و با او صحبت كنيد. كودك خود را با در آغوش گرفتن و بغل كردن آرامش دهيد. صداي شما حتي مي تواند كمك به كودك شما براي احساس امنيت كند، بنابراين به نرمي نغمه آشنا سر دهيد يا در گوشي كلمات قوت قلب دهنده بگوييد.

-         دادن شيشه و پستانك.

مهيا كردن كودكان بزرگتر براي تزريقات

زماني كه كودك مي تواند حرف بزند، شما مي توانيد شرح دهيد كه چگونه تزريقات آنها را محافظت مي كند.چون تزريقات ازار مي رساند كودكان چنين مي پندارند كه پر گزند است و حتي يك شكل تنبيه است. كودك خود را متقاعد به فهم اين كنيد كه تزريقات تنها راه گرفتن برخي داروها درون بدن است كه پيگيري از بيماري مي كند.هر گز به كودك خود اجازه ندهيد كه در باره راه هاي نگرفتن يك تزريق صحبت كند.

صادق باشيد و به بچه خود بگوييد كه تزريق احتمالا آزار مي رساند. درد را تشبيه كنيد به گزش يك حشره، . تاييد كنيد كه شايد چند ثانيه كم طول بكشد. 

بچه هايي كه مي دانند كه آنها براي گرفتن يك تزريق مي روند بهتر كار مي كنند تا آنهايي كه به آنها قبلا گفته نشده است. تا روز ملاقات صبر كنيد و از تزريق نام ببريد.اگر شما روزهاي قبل از واقعه آن را به ميان آوريد، فرزند شما ممكن است بسيار نگران شود در مورد آن. حتي صحيح تر آن است كه قبل از اينكه به مطب دكتر برويد او را در اطلاعات مشاركت دهيد.

اگر شما به بچه خود قول دهيد كه تزريقي در كار نخواهد بود و بعد خبر شود در خلال ملاقات با پزشك كه يكي لازم است، شما يك تعارض ايجاد كرده ايد. بجاي آن بگوييد،" دكتر به ما خواهد گفت، ولي من آگاه از اينكه تزريقي مورد نياز باشد نيستم".

 شيوه هاي حواس پرتي

خواندن با صداي بلند، صحبت كردن يا تماشاي ويدئو همگي براي حواس پرتي در اطاق انتظار خوب است.درست قبل از تزريق، شما از فرزند خود خواهش كنيد كه:

 -          يك نفس عميق بكشد و آن را در خلال تزريق بيرون دهد. برخي از اوليا حتي يك صدا ساز كه در چشن ها استفاده مي شود مهيا مي كنند. 

-          با صداي بلند بشماريد در خلال تزريق- شما مي توانيد بگوييد" وقتي كه تا 5 شمردي،  تزريق احتمالا  تمام شده است."

-          دست خود را بفشاريد به همان اندازه كه تزريق آزار مي دهد.

 گريه كردن خوب است

 اغلب بچه بعد از تزريقات گريه مي كنند. اين راه آنها براي ارتباط با آن است. بنابر اين فرزند خود را وادار نكنيد كه احساس بدي در مورد گريه داشته باشد.بعد از تزريق، فرزند خود را تحسين كنيد و بگوييد:     " شما واقعا كار خوبي انجام داديد" شما حتي ممكن است كار بخصوصي را انجام دهيد با بچه خود به عنوان يك پاداش براي رفتار خوب در مطب پزشك.

 عوارض جانبي شايع تزريقات

 برخي تزريقات بخصوص واكسن ها، منجر به عوارض جانبي،  جزئي و موقت مي شوند، مانند تب ملايم يا زخم در بازو. براي كاهش اين اثرات، شما مي توانيد به بچه خود استامينوفن بدهيد قبل يا بعد از تزريق. بروشور دارو را براي دادن اندازه مناسب دارو مطالعه فرمائيد.

 شما همچنين مي توانيد از كيسه يخ بر محل تزريق براي كاهش قرمزي و ورم استفاده كنيد. اگر شما نگران آن هستيد كه فرزند شما ممكن است واكنش هاي جدي و شديد در ارتباط با واكسيناسيون داشته باشد ، هر چه زودتر با پزشك خود تماس بگيريد يا به اورژانس مراجعه كنيد.

 جزئي از رشد و نمو

بيشتر افراد عليرغم سن آنها، علاقه اي به گرفتن تزريق ندارند. بزرگسالن عموما در برابر تزريقات تسليم هستند چون آنها دريافته اند كه فوايد دارو بسا بيشتر از يك درد و خراش جزئي است.با كمك شما بچه هاي شما ياد مي گيرند كه چگونه چنين كاري را انجام دهند.