وقتي زني مادر مي شود

وقتـي بـراي اولـيـن بـار مــادر شــدم، 22 سالم بود. خرداد امسـال كـه دخـتـر 22 سـالـه ام بـچه دار شـد، مـادر بـزرگ خواهم شد. به عنوان زني جوان، بـچـه دار شـدن و مـــادر شـدن در شـكل گـيري هويت من نقش موثري داشت. كار كردن و در عين حال بـچـه داري و مــراقبت از يك كودك، به من در پيدا كردن خودِ وجوديم كمك زيــادي كرد. با گذشت  سالها قدرت بيشتري بدست آوردم، اما در طـي اين دوران زخم هايي هم خوردم. 


هـمــچنين با مسئوليت فرهنگي-اجتماعي كه مادر شدن مـتـضمن بـود روبـرو شـدم. مــادر شــدن از ديدگاه  اجتماع انـتــظارات و مسئوليت هاي بيشتري نسبت به پدر شدن بـــراي رشد عاطفي كودك به همراه داشت. اين احساس مسئوليت، بيـشــتر احساس مـي شد. اگر اتفاق بدي در زندگي كودك رخ دهد، نقش مادر بايد اين باشد كه نه تنها به طور طبيعي با كودك خود همدلي كند، بلكه تقصير كار را نيز بر عهده گرفته و سرزنش هاي جامعه را پذيرا شود. 


همينطور كه سالها مي گذشتند و دو بچه ي من پا به بزرگسالي گذاشتند، توانسته بودم توازني بين نيازهاي خودم و آنها، رابطه ام با شوهرم و كارم ايجاد كنم و چيزهايي درمورد نگاه ديگران به يك مادر و انتظارات ناخودآگاه از زناني كه مادر شده اند براي پرستاري از ساير اعضاء خانواده و احترام گذاشتن به نيازهاي ديگران و گذشت از نيازهاي خودشان چيزهاي ياد گرفته بودم. بخشي از هويت من با تشخيص ناخودآگاه اينكه چه زماني چه كسي نياز به پرستاري و مراقبت من دارد خلاصه مي شد. بيشتر اين نكات را از خانواده ام نگرفتم، از يكي از همكاران آموختم. بعد از آن مي دانستم چه زماني و چطور بايد فرزندانم را تربيت كنم و چه وقت نبايد. با اين آگاهي توانستم خودِ وجوديم را نيز حفظ كنم و از قدرت اراده و اختيار خود لذت ببرم. 


با كوچكترين اطلاعاتي كه پيدا مي كردم،  آن را با خانواده مطرح كرده و با آنها به گفتگو مي نشستم. وقتي از 7 روز هفته، فقط 4 روز مي توانستم شام درست كنم، شوهر خوب و دوستاشتنيم گاهي به شوخي سرزنشم مي كرد. فرزندانم كه به سن نوجواني رسيده بودند هركدام يك شب مسئوليت آماده كردن غذا را بر عهده داشتند و يك شب نيز با شوهرم بود. فكر مي كنم دليل مقايسه كردن و سرزنش كردن شوهرم اين بوده كه خود قبل از ازدواج از كودكي هر 7 روز هفته دستپخت مادرش را مي خورده است، و حالا از اين مسئله تعجب مي كند. درصورتي كه من بيرون از منزل نيز كار ميكردم و قسمتي از درآمد خانواده را تامين مي كردم، درحاليكه مادر او چنين مسئوليتي بر عهده اش نبود، به همين خاطر كار او به نظرم ناعادلانه مي آمد. خوشبختانه پسر 15 ساله ام كه اين مطالب را در مدرسه در كلاس زندگي اجتماعيشان آموزش مي ديد به دفاع از من برمي خاست.


ماري پيفر در كتاب "تجديد حيات افيليا" مي نويسد: 

"تمدن غربي تاريخچه اي از انتظارات نامعقول از مادران دارد. آنها مسئول خوشبختي فرزندانشان و سلامتي احساسي و اجتماعي خانواده شان هستند. مادران را هميشه در داستان هاي پريان و رمان هاي مدرن امريكايي، به صورت ايده آل و خيالي تصوير مي كنند. 

همه ي آدم ها رابطه اي محكم و خاص با مادرانشان دارند. همه ي ما طوري بزرگ ميشويم كه نمي توانيم مادرمان را هم مثل همه آدم هاي معمولي تصور كنيم. 


زنان بايد اين احساس را داشته باشند كه چه بيرون از خانه كار كنند چه نكنند، چه قسمتي از درآمد خانه را بر دوش بكشند چه نه، بايد در تصميم گيري هايشان قدرتي يكسان با ساير افراد خانواده داشته باشند. موقعيتشان نبايد به خاطر انتظارات خودشان يا ديگران به خطر بيفتد. گفتگوها و رابطه ي بين همسران بايد به گونه اي باشد، كه وقتي اولويت دادن به كارهاي بيرون از خانه پيش مي آيد، براي هر دو برخوردي يكسان در خانه ايجاد شده و قدرداني و حسن نيت بين طريفين حكمفرما باشد. با اين كار صميميت بيشتري بين آنها حاصل خواهد شد. قدرداني و حسن نيت براي حفظ و بقاي سلامت خانواده ضروري هستند. 

ما مي توانيم فرزندانمان و مادر بودنمان را دوست داشته باشيم. بدانيد كه برآورده شدنآرزوها، اميال و استعدادهايتان با بچه دار شدن از بين نخواهد رفت. فقط بايد خودتان را علاوه بر يك مادر، يك انسان هم به حساب بياوريد. اين باعث خواهد شد كه قدرداني فرزندانتان هم از شما بيشتر شود. حس قدرداني در يك خانواده ايجاد گرمي و حسن نيت مي كند.  حرمت در يك خانواده وقتي بالا مي رود كه از مادر، پدر و فرزندان همه به طور يكسان به خاطر وجودشان به عنوان يك انسان علاوه بر نقشي كه در خانواده ايفا مي كنند قدرداني شود. 


اخيراً يكي از دوستان و همكارانم كه متخصص درماني و مادر يك فرزند است تصميم گرفت كه انجمني در رابطه با هويت زنان برگزار كند. مي خواستيم اين انجمن از گروهي زن تشكيل شود كه مادر هم بودند و روي هويت زنان به عنوان يك انسان و نه فقط يك مادر بررسي هايي انجام دهيم. اسم آن "انجمن زناني كه مادر هم هستند" نامگذاري شد. تعريف فرهنگ از يك زن وقتي مادر مي شود ابراز مي كرد كه انتظارات يا نقش يك مادر بايد قبل از نقش او به عنوان يك زن يا يك انسان در نظر گرفته شود. 



چه مي توانيد بكنيد؟ 
درميان گذاشتن احساستان با زن هاي ديگر كه مادر هستند، فايده هاي زيادي در حمايت و تقويت شما خواهد داشت. نكات زير تفكراتي است كه اين انجمن بررسي كرده اند. اين تفكرات بر اين نظر استوار است كه مادران با بودن مثل انسانها مي توانند بهترين مراقبت و پرستاري را از فرزندانشان بكنند و با درميان گذاشتن آسيب پذيري ها و شكستگي هايشان با ساير اعضاء خانواده، باعث مي شود كه كودكان نيز بتوانند مادرانشان را مثل بقيه انسانها دانسته كه نيازها و محروميت هايي دارند و با اين حال از آنها مراقبت كرده و آنها را دوست مي دارند. وقتي از مادري قدرداني شود، منفعت اصلي به فرزندان مي رسد. وقتي او احساس كند كه كسي هست كه كارهاي او را ديده و به حرفهايش گوش دهد، بااينكه كاري كه براي فرزندانش انجام مي دهد، بي حاصل است، اما منفعتش را فرزندان مي برند. اعتماد و احترام به نفس با شناختن نيازهايمان ايجاد مي شود. بچه معمولاً خوشحال مي شوند كه براي كسي كاري انجام دهند، چه برسد كه آن فرد مادرشان باشد كه هميشه در خدمتشان بوده است. 



1-  با فرزندانتان خوش بگذرانيد
وقتي در انجمن اين سوال مطرح شد كه "دوست داريد كدام جنبه ي شخصيتيتان به عنوان يك انسان را كودكانتان بدانند؟" يكي از زناني كه بسيار با فراست ولي درعين حال باتوجه به نظر دوستانش بسيار شوخ و بذله گو بود گفت كه اين قسمت از شخصيت او، به خاطر احساس مسئوليت و وظيفه هيچوقت مورد توجه فرزندانش قرار نگرفته است. و اين يكي از مهمترين قسمتهاي هويت اين زن بود كه دوست داشت كودكانش از آن با اطلاع شوند. همين مسئله باعث مي شود كه ما مادران در ايجاد رابطه با فرزندانمان خودِ وجوديمان را بيشتر نشان دهيم. با اين كار رابطه ي ما با فرزندانمان هم هيچگاه كليشه اي و يكنواخت نخواهد شد. 


2- اهداف شخصيتان را حفظ كنيد
زنان بسياري در انجمن از اين مسئله شكايت داشتند كه وقت كافي براي رسيدگي و حفظ دوستي هاي خودشان، ورزش كردن يا ساير اهداف شخصيشان ندارند. وقتي شما مادر مي شويد، وقتتان كمتر مي شود. و خيلي راحت ممكن است آنقدر درگير كارهاي روزانه تان شويد كه ديگر هدف ها و زندگي شخصي خودتان را فراموش كرده و كنار بگذاريد. اما رعايت حد تعادل در اينجا مهم است. لازم نيست كه خود را كاملاً قرباني كنيد، گرچه سازش يكي از مهمترين شرايط پدر يا مادر بودن است. درست است، ممكن است نتوانيد همان برنامه ورزشي كه قبل از مادرشدن انجام مي داديد را پيش گيريد، اما با پايين آوردن انتظاراتتان و واقع بين بودن مي توانيد هنوز هم ورزش كنيد. اينكه ديگر نمي توانيد برنامه هاي سابقتان را انجام دهيد نبايد شما را وادار و مجبور كند كه خودتان را كنار بگذاريد و فراموش كنيد. علاوه بر رسيدگي و توجه به كودكانتان، بايد به خودتان هم برسيد و توجه كنيد. و هرچه سن فرزندانتان بالاتر ميرود، وقت بيشتري براي رسيدگي و توجه ب ه علايق و هدف هاي خودتان خواهيد داشت. 


3-  احساساتتان را بيان كنيد
مادر ديگري در انجمن بيان مي كرد كه مي تواند جلوي پسر چهار ساله ي خود گريه كند و از مشكلاتش براي او بگويد، و احساساتش را تمام و كمال براي او بيان كند، و به او بگويد كه با تمام اين مشكلات هنوز مي تواند از او پرستاري و مراقبت كند. اين توانايي در بيان احساس براي فرزندان، بدون خدشه دار كردن احساس امنيت، باعث مي شود كه فرزندان مادران خود را نيز مثل ساير انسانها بدانند، با همان مشكلات و همان احساسات. اين باعث خواهد شد كه مادران نيز كمتر گرفتار افسردگي شوند. 



زنان بايد اول از شناختن مادران خود به عنوان يك انسان شروع كنند. مادر بودن فرصتي عالي بود و كمك زيادي به كامل شدن من كرد.  جايي در زندگي ام، اين توانايي را يافتم كه بتوانم علاوه بر افتخار كردن به مادر بودنم به انسان بودنم هم افتخار كنم. براي حس مراقبت و پرستاري از فرزندانم ارزش زيادي قائل شدم، برخلاف جامعه كه آن را كاري بي ارزش و نامهم مي پندارد. همه ما بايد توازني بين مادر بودن و انسان بودنمان ايجاد كنيد تا بتوانيم هم مادر خوبي براي فرزندان و هم انسان كاملي براي اجتماعمان باشيم. 

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

مطالب مشابه

insert_link

local_library رنگ کردن وقتي كه رنگ غالب مو سفيد باشد

insert_link

local_library مي خواهيد چهره شما هميشه جوان باشد

insert_link

local_library باعث درخشندگي چشم ها می شود

insert_link

local_library این حالت مژه ها ضحيمتر به نظر مي آيند