زندگي اسکيموها

اسكيموها به گروه مردمي ‌گفته مي‌شود كه در گرينلند و سيبري و شمال آلاسكا واقع در قطب شمال زندگي مي‌كنند. در سال ???? عده زيادي از اسكيمو به شمال كانادا كوچ كردند و در آنجا سكنا گزيدند. بزرگترين محل زندگي اسكيموها منطقه آلاسكا است. در اين منطقه ادارات، مراكز تجاري، موسسات آموزشي و بيمارستانهاي متعددي ديده مي‌شود. اسكيموها آداب و رسوم خاص خود را به اقتضاي مكان زندگيشان دارا مي‌باشند. قدمت اسكيموها به بيش از ???? سال پيش مي‌رسد. حال در ذيل نوع و طرز زندگي و غذا و پوشاك و كاشانه اسكيموها را توضيح مي‌دهيم.

زندگي اسكيموها
اسكيموها افراد سنت گرايي هستند و طبق مراسم و سنن خاص و قبيله‌اي خود زندگي مي‌كنند. به دليل نزديك بودن به دريا و اقيانوس، سرماي بيش از حد ?? درجه زير صفر و نتابيدن آفتاب به طور كامل، زندگي متفاوتي را نسبت به ساير مردم دارا مي‌باشند. آنان ابزار و وسايل زندگيشان را از استخوانهاي بدن حيوانات شكار شده درست مي‌كنند. طرز زندگي اسكيموها به نحوي شبيه سرخپوستان و بوميان اوليه آمريكا است كه دليلش را در انتها توضيح مي‌دهيم. به جهت زندگي كردن در طبيعت بكر و نداشتن امكانات مدرن و شهري آنان مجبورند از ذره ذره اجزاء طبيعت و حيوانات استفاده نمايند. مواد سوختي براي اسكيموها بسيار باارزش و كمياب است. آنان از چربي حيوانات شكار شده استفاده كرده و در جهت روشنايي و ايجاد حرارت به كار مي‌برند.
اسكيموها بنابه سنت و رسومات قبيله‌اي خود به گونه هاي مختلف خانه سازي مي‌كنند. بعضي از خانه هاي آنان به صورت چادرهاي مدور يا مخروطي با روكشي از پوست گوزن شمالي و يا سيل دريايي مي‌باشد. البته اين نوع چادرها مخصوص فصل تابستان و تابش آفتاب است و در فصول سردتر خانه هاي خود را از تكه هاي چوب جمع آوري شده در سطوح آبها و سنگ و كلوخ مي‌سازند و براي ايجاد استحكام در برابر باد و طوفان زمين را حفر كرده و پايه گذاري مي‌نمايند بسياراز قبيله ها از قطعه هاي يخي براي ساخت خانه خود استفاده مي‌كنند كه به آن igloo يعني خانه مي‌گويند. اين نوع خانه ها به شكل نيم كره و مدور است. در ورودي خانه به شكل تونل مي‌باشد. خانه هاي يخي و برفي بسيار محكم است و در برابر سرما و طوفان شديد قطب مقاوم مي‌باشد و افراد ساكن در آن را از سرما حفظ مي‌نمايد. البته اين خانه ها موقتي است و اسكيموهايي كه كوچ مي‌كنند در فصول سرما و مكانهاي سردتر به بنا كردن اين خانه ها مي‌پردازند. سگ يك حيوان باارزش و مفيد براي اسكيموها است. آنان براي حمل سورتمه و باربري و يافتن راه در برف و تاريكي سگهاي قطبي را تربيت مي‌كنند. براي حركت دادن سورتمه به چندين سگ نياز است. سگهاي قطبي در برابر سرماي شديد مقاوم هستند. پشم بدن اين گونه سگها بلند و ضخيم است و كلا'' بدني قوي دارند. اين سگها در شكار نيز نقش به سزايي را دارا مي‌باشند. قايقهاي اسيكموها بسيار جالب است. اين قايقها را كاياك مي‌نامند و اصولا'' تك نفره مي‌باشد. بدنه قايق را با پوست سمور دريايي روكش مي‌كنند. اين قايقها به اين صورت ساخته مي‌شود كه وقتي اسكيمو در آن مي‌نشيند بدنش كاملا'' پوشده شده و طغيان اقيانوسها به درون قايق نفوذ نمي‌كند و بدن اسكيمو را كاملا'' گرم و محفوظ نگه مي‌دارد. دستهاي اسكيمو آزاد است تا بتواند پارو بزند. ابزار شكار اسكيموها تا قبل از قرن ?? بسيار ابتدايي بود. آنان از زوبين، نيزه، تير و كمان و چاقو استفاده مي‌كردند. اما امروزه ابزار و وسايل مدرن مانند اسلحه هاي شكاري به كار مي‌برند. ابزار زندگي اسكيموها از جنس آهن و مس نيست. بيشتر از جنس چوب، پوست و استخوان و دندان حيوانات است زيرا آهن در سرماي زياد به پوست دست مي‌چسبد و جدا نمي‌شود و نيز برودت بالايي دارد.



لباس اسكيموها از جنس پوست حيوانات شكار شده به ويژه گوزن شمالي و سمور درياي و خرسهاي قطبي است. آنان براي خود دستكش، كلاه، شلوار، پالتو، چكمه و حتي عينك درست مي‌كنند. عينك يك وسيله بسيار ضروري است زيرا پرتوي نور برف به چشم صدمه مي‌زند و حتي باعث كوري مي‌شود. البته در عصر حاضر از عينكهاي مدرن ويژه برف استفاده مي‌كنند. اما در گذشته با ابزار اوليه براي خود عينك مي‌ساختند. اسكيموها به پوست سمور آبي اعتقاد زيادي دارند. حتما'' در لباسشان تكه‌اي از پوست سمور آبي به كار مي‌برند. آنها معتقدند اين پوست آنان را از بلايا و بيماريها حفظ مي‌كند. اسكيموها به زنبور و كندوي عسل نيز احترام مي‌گذارند و معتقدند كه زنبور عسل نيروي جادويي دارد و عسل را نيروي شفا دهنده مي‌دانند.
مراسم دفن مردگان اسكيموها گفتني است. در گذشته گورهاي بزرگي حفر مي‌كردند و چندين مرده را در آن دفن مي‌نمودند. اما امروزه گورهاي تك نفره حفر مي‌كنند. ابزار و وسيله‌اي را كه سبب فوت شخصي شود همراه او دفن مي‌كنند، زيرا معتقدند كه استفاده از چنين ابزاري كه باعث مرگ فرد شده، خوش يمن نيست و بايد از بين برود.
اسكيموها به تزئينات اهميت زيادي مي‌دهند. با دندانهاي حيوانات براي خود زيورآلات زيبايي مي‌سازند. خالكوبي براي زنان ازدواج كرده اسكيمويي يك امر ضروري است. در گذشته خالكوبي بسيار دردناك و وحشتناك بوده است. به اين صورت كه قسمتي از پوست را با ابزار تيزي مانند چاقو برش مي‌زدند تا به رگ برسد و سپس با يك ني نوك تيز از جنس تيغ ماهي عصاره نوعي گياه خاص را وارد رگ مي‌كردند و با يك تيغ ماهي بسيار ريز و باريك، پوست بريده شده را بخيه مي‌زدند. آنان نقشهاي بسيار زيبايي بر پوست حك مي‌كردند. امروزه نيز خالكوبي متداول است اما با روشهاي جديد و با استفاده از داروهاي بي حسي. در ضمن طرح و نقش خالكوبي نشان مي‌دهد كه زنان به چه قبيله و خانواده‌اي متعلق هستند.

غذاي اسكيموها
نوع تهيه غذا و خوراك اسكيموها در هر قبيله متفاوت است. اما به طور كلي اسكيموها از گوشت و چربي حيوانات شكار شده استفاده مي‌كنند. آنان در دوره‌اي كوتاه از سال مي‌توانند سبزيجات داشته باشند. هنگامي‌كه خورشيد بي رمق و كمرنگ قطب شمال شروع به تابيدن مي‌نمايد قسمتهايي از برف سطح زمين آب مي‌شود. گياهان شروع به رويش مي‌كنند. اسكيموها نيز از موقعيت استفاده كرده و سبزيجات را جمع آوري مي‌كنند و در غذاهايشان به كار مي‌برند. ماهي ماده اصلي و با ارزشي براي اسكيموها است. آنان از ذره ذره اجزاي ماهي استفاده مي‌كنند. اسكيموها مواد غذايي گوشتي را نمك سود كرده و يا درون برفها براي دوران سرماي بيش از حد كه خروج از خانه امكان پذير نيست و حيواني براي شكار يافت نمي‌شود نگهداري مي‌نمايند.

چهره و اجداد اسكيموها



اسكيموها شباهت بسيار زيادي به مغولها و بوميان آمريكا (سرخپوستان) دارند. حتي سنن و زبانشان نيز از جهاتي مانند سرخپوستان مي‌باشد. در زمانهاي بسيار دور حدود ???? سال پيش عده‌اي از آسيا و مناطق مغول نشين به سوي سرزمين كشف نشده‌اي مهاجرت كردند و به منطقه برينگ و گرينلند كنوني رسيدند و مدتي در آنجا سكنا گزيدند. عده‌اي ماندند و عده‌اي به دليل سرماي شديد به مناطق جنوبي كه همان مكزيكوسيتي است كوچ كردند. اين عده همان سرخپوستان و بوميان آمريكا هستند. كساني كه در قطب شمال ماندند اسكيموها ناميده مي‌شوند. مهاجرتها و تلفيق مردم بومي‌آمريكا با يكديگر چهره اسكيموها را تداعي مي‌كند. موهاي بلند و صاف و مشكي و براق، چشمهاي تيره رنگ و ريز شبيه مغولها، بيني استخواني و پهن، پوستي تيره رنگ كه به سرخي گرايش دارد و گونه‌اي برجسته، نشانگر مغولها، اسكيموها و سرخپوستان است. زيرا اجداد اسكيموها و سرخپوستان همان مغولهاي مهاجر مي‌باشد. هم چنين اسكيموها مانند سرخپوستان مردماني متحد و مهربان، خونگرم و خانواده دوست هستند.

اجساد اسكيموها
به تازگي عده‌اي از كاوشگران قطب شمال اجساد چندين اسكيمو را يافته اند كه با روش كربن ??، پي به قديمي‌بودن اين اجساد بردند. اين اجساد شامل يك زن، يك مرد و سه كودك بود كه مربوط به حدود??? سال پيش مي‌شد. احتمالا'' آنها يك خانواده بوده اند شايد راه گم كرده اند و بر اثر گرسنگي از بين رفته اند. تحقيق برروي اين اجساد همه گفته هاي فوق را درباره زندگي قديم اسكيموها تاييد مي‌كند. اين اجساد بر اثر سرماي بيش از حد و نبودن رطوبت خشك شده و متلاشي نگرديده اند. در نتيجه محققان به راحتي توانستند تحقيقات لازم انجام دهند. لباسها، چكمه ها، ابزار جنگي در كنار اجساد بسيار واضح و مشخص بود. خالكوبي روي صورت زن زير ميكروسكوپ ديده شد. انگشتري نيز در دست چپ زن وجود داشت. سن اجساد به وسيله رشد دندانها و آثار مشخصه فيزيكي معلوم گرديد. لباسها و چكمه آنان از جنس سمور دريايي بود. اجساد خشك شده اطلاعات زيادي درباره زندگي ?? سال پيش اسكيموها بيان كردند. هم چنين يك كيف از جنس پوست گوزن شمالي و آستر شده با علفهاي ضخيم نيز در نزديكي اين گور دسته جمعي يافت شد كه كاملا'' سالم و دست نخورده باقي مانده بود. درون آن تكه هاي چوبي كه نشانگر كاسه، بشقاب و وسايل سفر مي‌باشد يافت گرديد و معلوم شد اين خانواده به سفر مي‌رفتند و گويا راه خود را نيافته اند. به هر صورت اين اجساد اكنون به عنوان منبع امكاناتي در موزه كانادا محافظت مي‌شود تا مردم با ديدن اين اجساد به ياد مردمان ??? سال پيش در قطب شمال بيفتند.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید