خنجر ... شعر طنز


شادروان دكتر حسن حسيني

002166.jpg
 

گرچه ناآگاه خنجر مي زنند
دوستان هم گاه خنجر مي زنند
گاه بهر مال اشباه الرجال
گاه بهر جاه خنجر مي زنند
روز روشن، خيل شاعر پيشگان
با هلال ماه خنجر مي زنند
بانوان دل نازك و كم طاقتند
با كمي اكراه خنجر مي زنند
پيروان حكمت «خيرالامور...»
در ميان راه خنجر مي زنند
«مؤمنان آئينه يكديگرند»
ليك اما، آه خنجر مي زنند
عارفان هم گاه گاه از پشت سر
في سبيل الله خنجر مي زنند
عده اي هق هق كنان و عده اي 
قاه اندر قاه خنجر مي زنند
اي برادر بد به دل وارد مكن
 در زمان شاه خنجر مي زنند