دو دانشجو ... شعر طنز


 

دو دانشجو

 


« توی یک دیوار سنگی دوتا پنجره اسیرن

دوتا عاشق، دو تا تنها یکی شون تو یکی شون من »

از «دو پنجره»



تو یه دانشگاه گنده

دوتا دانشجو اسیرن

دوتا بدبخت ، دوتا مشروط

یکی شون تو یکی شون من!



درسا سنگینه و سخته

درسایِ کشکی ناجور

شده برج زهر ماری

واسه دانشجوی مجبور!



همیشه مشروطی بوده 

بـین ترمای من و تو

باهمین خیطی گذشته 

« شب و روزایِ من و تو »



ما باید یه جوری درریم

جایی لیسانس ُو بگیریم

واسه ما مشروطی مرگه

ما تِلِپ بشیم می میریم!



...کاشکی دانشگاه خراب شه

« من وتو باهم بمیریم»

تو یه دانشگاه دیگه

درسای خوبی بگیریم!



شاید اونجا دیگه استاد

با دانشجو بد نباشه

واسۀ درس خوندنامون

مشروطی یه سد نباشه 



ماباید یه جوری در ریم

جایی لیسانس ُبگیریم

واسه ما مشروطی مرگه

ما تِلِپ بشیم می میریم !

 

محمود طیّب
کارشناسی ارشدادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان