نوکیا ... شعر طنز

نوکیا

می کنم استفاده از روی خود و حیای تو

بی خود و بی جهت زنم، زنگ به نوکیای تو!

رد بکنی که پس زنی، خدعه کنم ببینمت

تا چه شود به عاقبت، کار من و هوای تو!

گاه خبر می‌شنوم از تو بر این که گوییا

لحظه به لحظه می‌رود، برق یوتوپیای* تو!!

می رسدم به ضرب و زور، جان به لب و لب از تو دور

حرمت این فیض حضور... کشته مرا لقای تو!

بنده که دورم از حبیب، پیش خودم شوم ادیب!

نسخه نموده هر طبیب،درد مرا، دوای تو!!

 

----------------------------- 

* یوتوپیا = آرمانشهر

 

از وبلاگ آقای او

http://mr-he.blogsky.com