بتهوون

 
 
 
 
 
   
   
 

در شهر « بون » از شهرهای غربی آلمان متولد شد . یوهان پدر بتهوون خواننده بود و در دربار كلن كار میكرد . یوهان از چهار سالگی بتهوون را به پیانو آشنا كردو تا ۹ سالگی كلیه قواعدی كه از موسیقی میدانست باو آموخت. لودویك در دوازده سالگی به عضویت اركستر دربار كلن انتخاب شد.كریستیان گوتلیپ نفه كه در پرورش و تعلیم موسیقی لودویك حق بزرگی دارد درباره شاگرد خود میگفت: « اگر او هم چنانكه آغاز كرده كار خود را ادامه دهد یقینا روزی موتسارت دوم خواهد شد .»در سال ۱۷۸۷ وقتی ۱۷ سال از عمر بتهوون میگذشت به وین رفت و آنجا بحضور موتسارت رسید و از او چند درس موسیقی گرفت.چندی بعد مادرش مرد و او ناچار شد تحصیل موسیقی را قطع كند و برای سرپرستی خانواده اش به بون برگردد.وقتی برای بار دوم بتهوون توانست به وین برود موتسارت مرده بود . بزرگترین آهنگساز وین هایدن بود . این بار نزد هایدن به تحصیل موسیقی پرداخت و بزودی توانست در مجالس اشراف راه پیدا كند .در سال ۱۷۹۴ پرنس لیخنوسكی او را به كاخ خود آورد و بتهوون دو سال نزد پرنس می زیست.بزرگترین حادثه عشقی بتهوون در این سالها واقع شد و او كه در آنوقت سی سال از عمرش میگذشت به دكتر سی بنام جولیتاخویچیاری دل باخت . بتهوون « سونات اپوس ۲۷ شماره ۲ » را كه بعدها بنام « سونات مهتاب » معروف شد برای او تصنیف كرد .در خاطرات عاشقانه بتهوون نام های دیگری از دختران میتوان یافت . در حقیقت او در دوران زندگی خود بارها عاشق شد . بقول زیس یكی از شاگردانش « او همیشه عاشق بود » . ولی با وجود این با هیچیك از آنها ازدواج نكرد .اخلاق و رفتار بتهوون با مردم آنزمان فرق بسیار داشت . بتهوون از آن مردانی بود كه هیچگاه سعی نمیكرد احساسات و حب و بغض خود را تعدیل كند یا مخف نگاه دارد محیط اشرافی و تشریفات معموله آنزمان بنظر بتهوون زائد بود و با آنكه از كلیه رسوم درباری اطلاع داشت كمتر درصدد اجرای آنها بر می آمد .
یكی از بزرگترین بدبختی های بتهوون ثقل سامعه او بود وقتی در سی و دو سالگی احساس كرد كه چیزی نمیشنود و نمیتواند ساخته های خود را كه بیان احساسات اوست درك كند تحمل زندگی برای او مشكل شد. نامه ای به برادارانش نوشت و به قصد خودكشی با آنها وداع كرد ولی بزودی تصمیم گرفت علی رغم « سرنوشت ناسازگار » به حیات خود ادامه دهد . نخستین اثر بزرگ بتهوون سنفونی شماره ۳ بود . در سال ۱۸۰۴ نخستین اپرای بتهوون بنام فیدلیو با موفقیت خوب به صحنه نمایش در آمد سنفونی چهارم و پنجم و ششم را در همین سالها بوجود آورد . در این مدت غالبا ثقل سامعه او شدت می یافت تا آنكه عاقبت بسال ۱۸۱۹ بكلی كر شد و ارتباطش با دنیای اصوات قطع شد .سه تن از شاهزادگان اتریش برای تشویق بتهوون باقامت در وین مقرری سالیانه ای بمبلغ ۴۰۰۰ فلورین برای او معین كردند بتهوون در برابر این مقرری ملزم بود در شهر وین بماند و مایه افتخار آن شهر باشد . ولی پس از مدتی مقرری او به ۱۵۰۰ فلورین كاهش یافت . وضع مادی او بقدری بد شده بود كه برای امرار معاش درصدد فروش آثار خود بر آمد . در سال ۱۸۲۳ با وجود همه بدبختیها و بالاتر از همه ، علی رغم كری و سكوت محض بتهوون سنفونی نهم (‌كورال )‌و میساسولمنیس دو اثر بزرگ خود را در موسیقی سنفنیك و آوازی ایجاد كرد . این آهنگها یك افتخار ابدی برای او باقی گذاشته است .بتهوون از شدت تنگدستی میخواست سنفونی نهم را در ازای ۵۰ لیره بانجمن فیلارمونیك لندن بفروشد.در یكی از روزهای سرد پائیز سال ۱۸۲۶ بتهوون به بستر بیماری افتاد و ناچار شدند او را تحت عمل جراحی قرار دهند . ولی حال او بهتر نشد و حتی دیگر قادر به تكلم نبود بالاخره در روز ۲۶ مارس ۱۸۲۶ چشم از جهان فروبست . آنروز همانند روز مرگ موتسارت طوفان سختی برپا شده بود . در تشییع جنازه بتهوون شوبرت ، چرنی ، و قریب بیست هزار نفر از مردم وین شركت داشتند . جنازه او را با كالسكه به آرامگاه او در شوارتس شپایزهاوس بردند .اگر هایدن « پدر سنفونی » است بتهوون در تاریخ موسیقی بنام « پادشاه سنفونی » معروف است در برابر ۱۰۴ سنفونی هایدن و ۵۰ سنفونی موتسارت بتهوون ۹ سنفونی تصنیف كرد ولی همین ۹ سنفونی بیش از تمام آثار سنفونیك هایدن و موتسارت ارزش دارد.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

مطالب مشابه