موسیقی

تاریخچه موسیقی :


پس از سپری شدن هزاران یا حتی میلیون‌ها سال آنطور که انجیل می‌گوید :
« هنوز بر از بحر جدا نگشته بود »
اما با این وجود در آن عهد نیز که هنوز جنبنده‌ای روی زمین نمی‌زیست جهان ماوای خاموشان نبود. امواج کوه پیکر با صخره‌های عظیم برخورد می‌کرد .باد در شاخسارها می‌پیچید و از تماس آب ا سنگها و سنگریزه‌ها آوای دلنشینی بر می‌خاست .بعدها جانوران در روی زمین پدیدار شدند و با اصوات به سخن گفتن با یکدیگر آغاز کردند و پرندگان به هنگام دمیدن صبح صادق به نغمه پردازی پرداختند .
اما به این اصوات نمی‌توان موسیقی اطلاق کرد . موسیقی فقط وفقط ازآن انسان هاست . زیرا فقط انسان به زیور دانائی آراسته شده‌است به کمک موسیقی است که انسانها هیجانات درونی خود را بیان می‌دارند . :موسیقی چیزی برتر از اصوات و سر وصدا هاست . موسیقی یکی از طریق بیان و اظهار آگاهانه انسان هاست.
چه سبب شد که انسان موسیقی را اختراع کند ؟ بشر چگونه کشف کرد که بازی اصوات می‌تواند مبین و ترجمات روح و احساسات او باشد ؟ از هزاران سال پیش یعنی تقریبا از زمان پدید آمدن موسیقی تا به حال بشر به تحقیق و تدبیر در این باره مشغول است حتی انسان‌های اولیه نیز می‌کوشیدند برای این سوال پاسخی بیابند . آنان ماهیت سحر آسای موسیقی را جز اینکه بگویند عطیه خداست به طریق دیگری نمی‌توانستند توجیه کنند.

پیدایش موسیقی در ملل

هر ملتی به نحوی خاص داستان این احسان و بخشش را ضمن افسانه‌ها و قصه‌ها بیان داشته‌است . می توان گفت که تمام ملل و اقوام مختلف از این قبیل قصص برای خود ساخته و آنها را در طول هزاران سال سینه به سینه به یکدیگر نقل کرده‌اند .

 

یونان



یونانی‌ها هر مس را به شکرانه بخشیدن موسیقی ستایش می کردند . اما هر مس خدای بازرگانی و بازرگانان بود و به نظر ما بعید می آید که بتواند با موسیقی سر و کاری داشته باشد . ولی از نظر دور نباید داشت که او در عین حال پیک و قاصد خدایان دیگر نیز بود .
قطعا هنگامی که او ضمن گردش و سیاحت در ساحل دریای مدیترانه رشته روده ای را که از برادرش آپولون به سرقت برده بود را بر روی کاسهٔ لاک پشتی استوار کرد از جانب ابومنش یعنی زئوس و محبوبه اش مایا ماموریتی به عهده داشته‌است و به این ترتیب است که اولین ساز یعنی لیر بوجود آمد.

 

چین

چینی‌ها خیلی پیش از این با موسیقی آشنایی داشتند . چهار هزار و پانصد سال پیش از این پادشاه مقتدری به نام هائونک تی فرمان داد تا موسیقی را اختراع کنند و چهچهه مرغان و زمزمه جویباران را سر مشق دانایان و خردمندان کشور خویش قرار داد .

 

ژاپن

در ژاپن روزی و روزگاری الهه خورشید قهر کرد و به پناهگاه خود خزید , مردم هر چه عقلشان را روی هم ریختند جز این حیله ای بخاطرشان نرسید که با سرودن الحان متوالی و پیوسته , او را به بیرون آمدن تشویق کنند , حتی امروز نیز در ژاپن به هنگام وقوع کسوف , مردم به خواندن آواز های فوق العاده قدیمی متوسل می شوند .

 

 

آمریکای شمالی

یکی از قبایل آمریکای شمالی معتقدند که موسیقی از جانب یکی از خدایان بنام تسکانی-پوکا مرحمت شده‌است و چنین می‌پندارند که او پلی از لاک پشت‌ها و نهنگ‌ها ساخته‌است که در موقع آواز خواندن و نوازندگی با استفاده از آن خورشید صعود می‌کند.

 

حبشه

حبشی‌ها نیز خدائی دارند بصورت کبوتر و از نظر آنها این خداوند خواندن و نوشتن را به آنها آموخته و موسیقی را به آنان ارزانی داشته‌است .

ژرمنی

در افسانه‌های ژرمنی هایمدال قاپچی آسمانها , شیپور غول آسائی دارد که آن را زیر شجره الحیات دفن کرده‌است و هرگاه آن را به صدا در آورد روز قیامت آغاز خواهد شد و او در آن روز همه خوانندگان و موسیقیدانان را در پناه خود خواهد گرفت و چون خود او نیز موسیقیدان و آواز خوان بوده‌است برای آنان شفاعت خواهد کرد.
بدین نحو تمام ملل قدیم تاریخ و داستان , پدید آمدن موسیقی را با قصه‌ها و افسانه‌ها در آمیخنه‌اند حتی در قرون وسطی نیز چنین می‌پنداشتند که موسیقی را یوبال پسر کاین اختراع کرده‌است .

 

ماداگاسکار

از طرف دیگر به آن دلیل که موسیقی را عطیه خدایان می‌پنداشتند , آنرا وسیله نزدیک شدن به خدا یان و نیروهای ماوراءالطبیعه قرار دادند . با توسل به آن از طرفی چشم زخم وارواح خبیثه را از خود می‌راندند , مرگ و بیماری را طرد می‌کردند و از انقلابات جوی و حریق احتزار می‌نمودند , و از طرف دیگر برای جلب عطوفت خدایان , نزول باران و برکت و باروری مزارع خویش دعا می‌کردند . یکی از مبلغین مذهبی به نام سبیره , صحنه‌ای از مداوای بوسیله موسیقی را که خود در ماداگاسکار ناظر و شاهد آن بوده‌است بدین شرح می‌دهد :
«روزی دوباره مراسم رقص برگزار می‌شد به طرز مخصوص جوال خانه را به صحن حیاط آورده در کنار یک سکه نقره‌ای توی هاونی چوبی گذاردند وروی هاون حصیری پهن کرده بیمارانی را که به طرز شگفت آوری بزک کرده بودند روی آن نشاندند , بعد طبل‌ها , گیتارهای بومی و فلوت‌ها را به صدا در آوردند .تمام ساکنین ده گرداگرد بیمار حلقه زده در حین آنکه زنان و دختران آوازی یکنواخت می‌خواندند مردان و کودکان پیوسته دست می‌زدند , در این موقع زنی که برای این موقع خاص برگزیده شده بود و از خاندان سرشناسی به نظر می‌آمد برخاست و برقص آغاز کرد .در همین احوال زنی که پشت سر بیماران پنهان شده با بیلی که در دست داشت به شدت بر صفحهٔ فلزی لبه تیزی که از طناب کهنه‌ای آویخته بود , ضربه می‌زد بدینطریق پهلوی گوش بیماران سر و صدای کر کنندهٔ وحشتناکی پدید می‌آمد . آنان گمان می‌داشتند بدین نحو می‌توانند روح خبیث را از بدن بیمارخارج کرده به جان یکی از رقص کنندگان بیندازند .
در جمیع این احوال که هر آن صدای طبل‌ها فزونی می‌گرفت , دست‌های بیشتری کوفته می‌شد و حنجره‌های تازه‌ای در آواز شرکت می‌کردند . هر دو بیمار با وجود آنکه صدای گوش خراش چندش آوری برخاسته بود همچنان ساکت و بی حرکت بر جای خود نشسته بودند .ناگهان با حال تعجبی که به من دست داده بود دیدم هر دو بیمار از جای خود برخاسته و در حلقه نوازندگان به رقص پرداختند .»
نیروی محسور کننده اصوات تا بروز گارما نیز بر جای مانده و هنوز هم که هنوز است مردمی که در مراحل پائین تمدن هستند در بهار برای باوری مزارع و گاوهای خود با خواندن سرودها , دعا می‌کنند. آویختن زنگوله به گردن گاوهائی که به چرا می‌روند نیز به همین دلیل است .
در قرن اخیر نیز هنگامی که کاتولیک‌ها در کلیسا به عبادت مشغولند و صدای دلنواز ارگ طنین می‌افکند دستخوش جذبه وشور می‌گردند .
آنچه در فوق گذشت تاریخچه‌ای بود از عقاید و افسانه‌های ملل قدیمی یا قبایلی که در مراحل پائین تمدن زندگی می‌کنند ولی باید متذکر بود که ما مردمی که در عهد سیادت علوم طبیعی زندگی می‌کنیم به هیچ وجه به افسانه‌های کهن به دیدهٔ تحقیر نمی‌نگریم بلکه می‌کوشیم زیبائی و حکمتی را که در این قصه‌ها نهفته‌است به بهترین وجه دریابیم .

 

مبداء و منشاء موسیقی



گرامافون

شناختن مبداء و منشاء موسیقی برای ما کمال استفاده را در بر دارد زیرا کشف این نکته به شناسائی ماهیت موسیقی کمک بسیاری می‌نماید و به همین دلیل است که تا کنون علماء و فلاسفه در این باره فرضیات متعددی داشته‌اند که از میان آنها سپنسر , نیچه , هاوس اگر و هرد را باید نام برد .
در دوره‌های اخیر علماء و محققین با تحقیق در احوال ملل ابتدایی – وحشی و نیمه وحشی طریق مطمئن تری برای تحقیق در این زمینه بر گزیده‌اند .
فرانسویان قبل از دیگران به مطالعه در این باره پرداختند .
نخست ژان ژاک روسو در اثر خود به نام فرهنگ موسیقی ۱۷۶۷ و بعد از او دولابور در کتاب تحقیقی درباره موسیقی قدیم وجدید  ۱۷۸۰ این بحث را پیش کشیدند مردم سیاحت پیشه انگلستان نیز پس از فرانسویان به تحقیق در این موضوع پرداختند و در این اواخر آلمانی‌ها تحت عنوان علم موسیقی سنجشی به این تحقیقا ت رونق عمیق بسیاری بخشیدند .

 

موسیقی , زمان

آیا موسیقی از مشتقات زمانست ؟
وقتی که مردم از حال عادی خارج و دست خوش احساسات می‌گردیدند خدای خود را بلند می‌کردند و به اصوات کشش و دوامی دلخواه می‌دادند . در صحت این فرضیه تردید زیاد روا نباید داشت .
کارل شتومیف استاد سابق فلسفه دانشگاه برلین تاریخ شروع و آغاز موسیقی را از لحظه‌ای می‌داند که مردم ناگزیر شدند برای تفهیم وتفهم به اصوات متوسل شوند و به نظر او از همین اصوات است که علم موسیقی به معنای امروزی آن به وجود آمده‌است . مطالعه در موسیقی قبایل مختلف ممکن است ما را به کشف پیوستگی‌های نژادی که بین این قبایل موجود است راهنمایی کند .
سخن گفتن هنرپیشه‌ها روی صحنه در روزگار ما نیز به نوعی آواز می‌ماند .
تغییر لحن واعظ واتخاذ لحن تازه‌ای هم همان آواز است .
ملل قدیم نیز هنگامی که به نیایش خدایان می‌پرداختند مسلما چنین می‌کردند .
آنان در حال عبادت سخت تحت تاثیر هیجان و شوریدگی وادارشان می‌ساخت چیزی را که کلمات یارای بیان آن را نداشت اظهار کنند .
نکته‌ای که بسیار جالب توجه‌است و نباید آن را نا گفته گذاشت این است که استفاده از موسیقی برای هر فرد مجاز نبوده و حرفهٔ موسیقی دانی خاص کاهنان معبد , جادوگران و طبیبان گردید .
اینان خواندن بسیاری از ترانه‌ها و نواختن برخی از سازها را به خود منحصر ساخته بودند .
البته آشکار است که دیگران حق دسترسی به این سازها را نداشتند و حتی اگر چشم زنی به این سازها می‌افتاد واجب القتل شناخته می‌شد .
موسیقی نیز مانند خیلی از چیزهای دیگر در دست بعضی وسیله احراز تفوق و کسب امتیازات شد .
کشیشها می‌کوشیدند با انحصار موسیقی به خودشان سری میان سرها بیرون بیاورند و مقام و وضعی استثنائی برای خودشان ایجاد کنند .
بدین طریق پای موسیقی نیز که روزگاری عطیه خدایان بود در نبردی که به خاطر کسب قدرت و امتیازات طبقاتی درگیر بود کشیده شد .

 

موسیقی یا زبان

از آنچه در فوق ذکر شد چنین بر می‌آید که موسیقی از زبان مشتق شده‌است .
موسیقی در آغاز همان سخن گفتن بود که در آن هر صدائی کشش خاصی می‌یافت – زیر و بم شدن ناپایدار اصوات بعدها اندک اندک به وضع ثابتی گرائید .تحقیقات علمی صحت این نظریه را به ثبوت رسانیده‌اند.
بعدها پرسش دیگری پیش آمد که پرندگان چرا نغمه پردازی می‌کنند ؟ برای دلربائی نغمه سرائی مرغان را جزء به مغازله که به خاطر تکثیر نسل انجام می‌گیرد به چیز دیگر تعبیر نمی‌توان کرد – انسان‌ها هم فقط به خاطر نیایش خدایان سرود نمی‌خواندند بلکه عشق و علاقه‌ای هم که به یکدیگر و جنس مخالف داشتند آنان را به اینکار تحریص و تشویق می‌کرد .
و اما جلب مهر و محبت جنس مخالف ترانه سر دادن تنها منحصر به انسان‌های اعصار اولیه نیست ترانه‌های ملیقرون وسطی نیز همچون ترانه‌ها و سرود‌های ملی و محلی کنونی همه و همه آوازهای عشقی هستند .
مردمی که این ترانه‌ها را ساخته‌اند به کمک الفاظی که به ندرت تعقید و پرده پوشی در آن دیده می‌شود کوشیده‌اند که یار را با خود بر سر مهر آورند .
به گمان چارلز داروین , مهر ورزی و جفت جوئی مردم را بر آن داشته‌است که دست نیاز به سوی موسیقی دراز کنند و از این وسیله سحر آسا برای برآوردن حاجت خویش کمک گیرند .