استان اصفهان

 

درباره اصفهان

 

استان اصفهان یکی از استان‌های کشور ایران است. این استان با مساحتی حدود ۱۰۵٬۹۳۷ کیلومتر مربع بین ۳۰ درجه و ۴۳ دقیقه تا ۳۴ درجه و ۲۷ دقیقه عرض شمالی خط استوا و ۴۹ درجه و ۳۶ دقیقه تا ۵۵ درجه و۳۱ دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار دارد. این استان که در مرکز ایران واقع شده است و از شمال به استان‌های مرکزی، قم و سمنان؛ ازجنوب به استان‌های فارس و کهگیلویه و بویراحمد؛ از غرب به استان‌های لرستان، خوزستان و چهارمحال و بختیاری و از شرق به استان یزد محدود است.

برخی آمار

 

برخی شناسه‌های استان برپایه آخرین تقسیمات کشوری:

  • مساحت استان: ۱۰۷٬۰۲۷ کیلومتر مربّع
  • جمعیت استان: ۳٬۹۲۳٬۲۵۵ نفر
  • شمار شهرستانها :۱۸
  • شمار بخش‌ها :۳۸
  • شمار شهرها: ۶۷
  • شمار دهستانها: ۱۱۷
  • شمار آبادیهای دارای سکنه: ۲٬۴۷۰
  • درصد باسوادی: ۷/۸۴ درصد
  • نام مرکز استان: شهر اصفهان
  • باشندگان (جمعیّت) مرکز استان: ۲٬۵۴۰٬۰۰۰

استانهای همسایه اصفهان: از شمال به استانهای سمنان،قم،مرکزی و از جنوب به استانهای فارس،کهکیلویه و بویر احمد، از مشرق به استان یزد و از مغرب به استانهای خوزستان،چهارمحال و بختیاری و لرستان.

 

 

جغرافیای تاریخی استان

 

در روزگاران پیش، منطقه و شهر اصفهان نقش پلی را داشت که قسمت‌های کم ارتفاع شرق فلات ایران را با سرزمین‌های کوهستانی غرب مرتبط می‌ساخت و برای اطراق سرمازدگان کوهستان غرب و گرمازدگان و خستگان هوای خشک شرق، محل مناسب و مطلوبی بود. در غرب استان و در کوهستانهای فریدن آثار جادّه‌ای باستانی وجود دارد که شاید بیانگر واقعیت فوق باشد. از اصفهان پیش از اسلام، یعنی دوره حکومت مادها و دوره شاهنشاهی هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان آگاهی زیادی در دست نیست و از آن دوره‌ها، آثار درخوری بر جای نمانده است. آنچه مسلم است، استقرار جلگه اصفهان درمیان بیابان‌ها و کوه‌های خشک مرکزی ایران از یک طرف و اهمیت و موقعیت ارتباطی ویژه آن در مرکز فلات پهناور ایران از طرف دیگر، تاریخ و پیشینه آن را به پیشینه کشور ایران مرتبط کرده است. پیش از برپایی پادشاهی مادها، اصفهان مرز شرقی ممالکی بوده است که بابلی‌ها از آن اطلاع داشته‌اند و به احتمال قوی جزو ناحیه (انزان) یا (انشان) بوده است .

 

استان اصفهان یکی از بزرگ‌ترین مراکز تولید انواع مختلف صنایع دستی ایران بشمار می‌رود. این استان از دیرباز گهواره هنرهای زیبا و صنایع دستی بوده است. تزئینات آجری، کاشی کاری، گچ بری و انواع خط در آثار تاریخی اصفهان، از حدود قرنها پیش تا دوره معاصر، بر اطراف و جوانب مناره‌ها و داخل و خارج مساجد، قصرها و هنرهای زری دوزی و قلم کاری، ترمه و نقره کاری و زرنگاری و رونویسی انواع کتاب،قرآن و قطعات نگارگری و نقاشی جملگی به مرکزیت هنری اصفهان گواهی می‌دهند.

 

سیم کشی، زرکشی، زربافی, گلابتون دوزی، پولک دوزی، زنجیره بافی، قالی بافی و نساجی از صنایع دستی رایج اصفهان است. این صنایع در عهد شاهان صفوی رونق فراوان داشت. در دوران قاجاریه، بازار صنایع دستی در اصفهان از رونق افتاد. ولی بعد از انقلاب مشروطه باز توسعه یافت. به طور کلی طرح و نقش عموم دست ساخته‌های اصفهان اعم از فرش و قلمکار و ظروف قلم زنی و کاشی، دوختنی‌های روی پارچه تحت تأثیر طرحهای تزئینی دوران صفویه قراردارد و طراحان اصفهان، به نسبت قدرت درک و مهارت خود از آثار قدیمی برمیگیرند و با خلاقیت خود، آنها را زیباتر می‌سازند.

 

 

وجه تسمیه

 

شهر اصفهان از روزگاران کهن تا کنون به نامهای : آپادانا ، آصف‌هان ، اسباهان ، اسبهان ، اسپاتنا ، اسپادنا ، اسپاهان ، آسپدان ، اسپدانه ، اسپهان ، اسپینر ، اسفاهان ، اسفهان ، اصباهان ، اصبهان ، اصپدانه ، اصفاهان ، اصفهان ، اصفهانک ، انزان ، بسفاهان ، پارتاک ، پارک ، پاری ، پاریتاکن ، پرتیکان ، جی ، دارالیهودی ، رشورجی ، سپاهان ، سپانه ، شهرستان ، صفاهان ، صفاهون ، گابا ، گابیان ، گابیه ، گبی ، گی ، نصف جهان و یهودیه سرشناس بوده است .

 

بیشتر نویسندگان بر این باورند که چون این ناحیه پیش از اسلام ، به ویژه در دوران ساسانیان ، مرکز گردآمدن سپاه بود و سپاهیان مناطق جنوبی ایران ، مانند : کرمان ، فارس ، خوزستان ، سیستان و ... در این ناحیه گرد آمده و به سوی محل نبرد حرکت می‌کردند ، آنجا را « اسپهان » گفته ، سپس عربی شده و به صورت « اصفهان » درآمده است .

 

این شهر دارای واژگان کهنتری است که با نام کنونی آن ، هیچ گونه پیوندی ندارد ، مانند :انزان ، گابیان ، گابیه ، جی ، گبی ، گی ، گابا .

 

یاقوت حموی ، می‌نویسد : « اصفهان یا اسپهان از کلیه اسباه است که به معنی سپاه و سگ می‌باشد . »

 

استاد پورداود ، می‌گوید : « ارزش این وجه اشتقاق فقط در این است که می‌رساند در لهجه قدیم اصفهانی ، اسباه به معنی سگ نیز بوده است » پورداود یادآور شده است که بطلمیوس ، جغرافیانگار سده دوم میلادی ، نام این شهر را « اسپدان » نگاشته ، سپس می‌گوید واژه اصفهان روی اسپاهان قرار گرفته که خود شامل سپاه به معنی ارتش و هان اسم مکان ، یعنی جای سپاه است .

 

نویسنده کتاب حدودالعالم از این شهر به نام « سپاهان » یاد کرده ، می‌گوید : « سپاهان شهری عظیم است و آن دو شهر است : یکی را جهودان خوانند و یکی را شهرستان و در هر دو منبر نهاده‌اند ...»

 

محمد حسین بن خلف تبریزی ، درباره نام اصفهان ، نوشته است : « اصباهان ، معرب اسپاهان است و آن شهری است مشهور در عراق و نام اصلی او این است . و نام مقامی است از جمله دوازده مقام موسیقی و آن را اصفهانک نیز خوانند .»

 

در کتیبه‌های پارسی هخامنشی، انزان شامل ناحیه اصفهان بوده و پیش از کورش ، مرکز قدرت هخامنشیاندر این ناحیه بوده و پس از کورش انزان به گابیان تبدیل یافته و استرابن هم آن را به همین نام خوانده است و گابیان رفته رفته به جی تغییر یافت .

 

هرتسفلد نگاشته است : اصفهان نام بلوکی از ولایت پریت کان و نام شهر « گبی » بوده است . گبی بعدها « گی » و سپس عربی شد و به « جی » تبدیل یافت .

 

در سده 2 میلادی ، نام گبی و اسپدانا در نقشه بطلمیوس دیده می‌شود . وی « اسپدانا »ی پارسی زمان هخامنشی را از کتاب ارتستنس ، مدیر کتابخانه اسکندر مقدونی برداشته بود. در یک نقشه جهان نما که 100 سال پیش از بطلمیوس ترسیم شده است ، این نام به صورت ساسانی « سپانه » یعنی سپاهان نگاشته شده و معنی آن ، جای لشکریان است .

 

اسکندر مقدونی هنگام دنبال کردن داریوش هخامنشی به پارتاک یا پارک یاگی آمد و آن را گشود و اکسازر را که والی شوش بود به حکومت پارتاک گمارد . تاریخ نگاران پیشین ، پارتاک را پاریتاکن نامیده‌اند که به پارسی آن روزی پرتیکان می‌گفتند و امروز فریدن می‌خوانند . پرتیکان به تمامی ناحیه اصفهان اطلاق می‌شده است .

 


 

فیلتر
نمایش # 
عنوان
آداب مردم اصفهان