خواجوی کرمانی

 

 
 
كمال الدين ابوالعطا محمود مرشدي

:نام

 
خواجوي كرماني :لقب  
679 ه‍‍ ق :تولد  
750 ه‍‍ ق :وفات  
ديوان اشعار، سام نامه و ... :آثار  
     
 
كمال الدين ابوالعطا محمود مرشدي در سال (679 ه‍ ق) متولد شد. او از بزرگان و خواجگان كرمان بود و به همين دليل بعدها به نام (خواجوي كرماني) مشهور شد و نام (خواجو) را به تخلص خود برگزيد.  
هنوز پسر بچه اي بيش نبود كه شايستگي خود را با سرودن قصيده تاريخ حمام يزد نشان داد. اين قصيده بر ديوارهاي اين بنا نقش شد و براي هميشه باقي ماند.  
او پس از آنكه دوران كودكي را در زادگاه خود پشت سر گذاشت در پي كسب علم و كمال به سير آفاق و انفس پرداخت و قسمت اعظم زندگي اش را پياده به سير و سياحت گذراند.  
در همين سالها با حافظ دوستي و ارتباط نزديك يافت و به سال و تجربه شعري بر حافظ پيشي داشت.  
خواجو را به دليل هنر نمايي هايش در عالم شعر «نخل بند شاعران» لقب داده اند. ديوان او داراي وجه هاي ممتاز است كه شامل نغز و معما هم هست و بعلاوه قصيده هاي زيادي در نعت ائمه (ع) و بالاخص حضرت علي (ع) سروده است. در غزلياتش از سبك عراقي و سعدي پيروي كرده و خود از حافظ به عنوان استاد خويش نام مي برد.  
كتابش با تفكرات شروع نمي شود بلكه وي با داستانهاي دو زوج دلباخته «هماي و همايون» و «گل و نوروز» آغاز سخن مي كند.  
خواجو مداح «سلطان ابوسعيد خان چنگيزي» بوده، سپس بواسطه حضور در خدمت جمعي از مشايخ از آن كار دست كشيد و طريق انزوا پيش گرفت.  
از آثار اوست: ديوان بزرگي شامل 20 هزار بيت و 6 مثنوي به نامهاي:  
   
سام نامه  
هماي و همايون: در سال (732 ه‍ ق) به نام «بهادر خان» و «غياث الدين محمدوزير» منظم شده است.  
گل و نوروز: در سال 742 ه‍ ق بنام پسر پادشاه خراسان.  
روضة الانوار: به نام «شمس الدين محمد» وزير شاه نوشته است.  
كمال نامه: كه مطالب عرفاني دست به نام خود شاه نوشته شده است.  
گوهر نامه: به نام يكي ديگر از شاهان به نام «بهاء الدين» نوشته شد. به سال (746 ه‍ ق) 5 مثنوي اخير روي هم خمسه خواجو را تشكيل مي دهند. كه ابيات آن حدود 11 هزار بيت است.  
خواجو به سال 750 ه‍ ق، در شيراز بدرود حيات گفت و در «تنگ الله اكبر» مشرف بر دروازه قرآن فعلي شيراز به خاك سپرده شد.  
   
اينك چند بيتي از سروده هاي او:  

بلكه آنست سليمان كه زملك آزاد است

پيش صاحبنظران ملك سليمان باد است

 

كه اساسش همه بي موقع و بي بنياد است

خيمه انس مزن بر در اين كهنه رباط

 

نو عروس است كه در عقد بسي داماد است

دل در اين پيرزن عشوه گر دهر مبند

 

چه توان كرد اين سفله چنين افتاده است

هر زمان مهر فلك بر دگري مي افتد

 

مرو از راه كه آن خود دل فرهاد است

گر پر از لاله سيراب بود دامن كوه

 

خرم آنكس كه بكلي ز جهان آزاد است

حاصلي نيست بجز غم به جهان خواجو را

 

 


 


 

 

 

بیوگرافی خواجوی کرمانی

 

کمال‌الدین ابوالعطاء محمودبن علی‌بن محمود، معروف به «خواجوی کرمانی» (زاده: ۶۸۹ - درگذشت: ۷۵۳ ه.ق.) یکی از شاعران بزرگ سدۀ هشتم است.مقبره او در تنگ‌الله اکبر شیراز است. او در قصیده، مثنوی، و غزل طبعی توانا داشته، به طوری که گرایش حافظ به شیوۀ سخن پردازی خواجو و شباهت شیوۀ سخنش با او مشهور است.

استاد غزل سعدی ست نزد همه کس اما         دارد سخن حافظ طرز غزل خواجو

 

دیوان غزلیات خواجوی کرمانی در فرمت PDF

 

 

آثار خواجوی کرمانی

 

  • دیوان؛ شامل قصاید،غزلیات،قطعات،ترجیعات و رباعیات که برروی هم به دو بخش صنایع الکمال و بدایع الجمال تقسیم می شود.
  • شش مثنوی؛ در وزن های گوناگون با این نام ها :

سام نامه، همای وهمایون، گل و نوروز، روضه الانوار، کمال نامه و گوهر نامه. پنج مثنوی اخیر بر روی هم خمسه ی خواجو را تشکیل می دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


کمال‌الدین ابوالعطاء محمودبن علی‌بن محمود معروف به خواجوی کرمانی (زاده: ۶۸۹ - درگذشت: ۷۵۳ ه.ق.) یکی از شاعران بزرگ سدۀ هشتم است.مقبره او در تنگ‌الله اکبر شیراز است. او در قصیده، مثنوی، و غزل طبعی توانا داشته، به طوری که گرایش حافظ به شیوۀ سخن پردازی خواجو و شباهت شیوۀ سخنش با او مشهور است

استاد غزل سعدی ست نزد همه کس اما

دارد سخن حافظ طرز غزل خواجو

 

در سال ٦٨٩ هجری قمری کمال‌الدین ابوالعطا محمد بن علی متخلص به خواجوی کرمانی شاعر برجسته‌ی ایرانی به دنیا آمد. وی فضایل مقدماتی را در کرمان کسب کرد و سپس راهی شیراز شد و از محضر پرفیض علمای آن دیار توشه‌ها اندوخت. او چندی نیز در اصفهان رحل اقامت افکند. خواجو در سال ٧٥٣ هجری وفات یافت و در شیراز مدفون گردید. وی را در جوار دروازه قرآن شیراز بر دامنه‌ی کوه الله‌اکبر دفن کرده‌اند.

اشعار عارفانه‌ی خواجو بسیار زیبا و گاه حیرت‌انگیزند. او در اشعار خود معانی عرفانی زیبا را به همراه تصاویر ناب ارایه می‌کند. خواجوی کرمانی درمثنوی از نظامی پیروی می‌کند ولی روان‌تر از او می‌سراید. مثنوی همای و همایون، منظومه‌ی گل و نوروز، کمال نامه، روضة الانوار و گوهر نامه عناوین مهم‌ترین آثار اویند.

برخی از آثار او حتی مورد اقبال شاعران بنامی چون حافظ قرار گرفته است، چنان‌که بیش از ١٢٠ غزل حافظ با استقبال از آثار خواجو سروده شده است. وی در سرودن غزل، قصیده و مثنوی توانایی داشته اما به جهت این‌که در فاصله‌ی زمانی زندگی دو شاعر گران‌قدر یعنی سعدی و حافظ، می‌زیسته تقریباً گمنام واقع شده و مقام شاعری وی چنان‌که باید شناخته نشده است.


درد محبت

درد محبت، درمان ندارد           راه مودت، پایان ندارد

از جان شیرین ممکن بود صبر           اما ز جانان امکان ندارد

آن را که در جان عشقی نباشد           دل بر کن از وی کو جان ندارد

ذوق فقیران خاقان نیابد           عیش گدایان سلطان ندارد

ای دل ز دلبر پنهان چه داری           دردی که جز او درمان ندارد

باید که هر کو بیمار باشد           درد از طبیبان پنهان ندارد

در دین خواجو مؤمن نباشد          هر کو به کفرش ایمان ندارد

 

در عالم وحدت

مرغ جان را هر دو عالم آشیانی بیش نیست           حاصلم زین قرص زرین نیم نانی بیش نیست

از نعیم روضه‌ی رضوان غرض دانی که چیست          وصل جانان، ورنه جنت بوستانی بیش نیست

گفتم از خاک درش سر بر ندارم بنده‌وار           باز می‌گویم سری بر آستانی بیش نیست

آن‌چنان در عالم وحدت نشان گم کرده‌ام           کز وجودم این‌که می‌بینی نشانی بیش نیست

چند گویم هر نفس کاهم ز گردون درگذشت           کاسمان از آتش آهم دخانی بیش نیست

گفتمش چشمت به مستی خون جانم ریخت گفت           گر چه خون‌خوارست آخر ناتوانی بیش نیست

گر به جان قانع شود در پایش افشانم روان           کان‌چه در دستست حالی نیم جانی بیش نیست

یک زمان خواجو حضور دوستان فرصت شمار          زان‌که از دور زمان فرصت زمانی بیش نیست

 


 
 
كمال الدين ابوالعطا محمود مرشدي

:نام

 
خواجوي كرماني :لقب  
679 ه‍‍ ق :تولد  
750 ه‍‍ ق :وفات  
ديوان اشعار، سام نامه و ... :آثار  
     
 
كمال الدين ابوالعطا محمود مرشدي در سال (679 ه‍ ق) متولد شد. او از بزرگان و خواجگان كرمان بود و به همين دليل بعدها به نام (خواجوي كرماني) مشهور شد و نام (خواجو) را به تخلص خود برگزيد.  
هنوز پسر بچه اي بيش نبود كه شايستگي خود را با سرودن قصيده تاريخ حمام يزد نشان داد. اين قصيده بر ديوارهاي اين بنا نقش شد و براي هميشه باقي ماند.  
او پس از آنكه دوران كودكي را در زادگاه خود پشت سر گذاشت در پي كسب علم و كمال به سير آفاق و انفس پرداخت و قسمت اعظم زندگي اش را پياده به سير و سياحت گذراند.  
در همين سالها با حافظ دوستي و ارتباط نزديك يافت و به سال و تجربه شعري بر حافظ پيشي داشت.  
خواجو را به دليل هنر نمايي هايش در عالم شعر «نخل بند شاعران» لقب داده اند. ديوان او داراي وجه هاي ممتاز است كه شامل نغز و معما هم هست و بعلاوه قصيده هاي زيادي در نعت ائمه (ع) و بالاخص حضرت علي (ع) سروده است. در غزلياتش از سبك عراقي و سعدي پيروي كرده و خود از حافظ به عنوان استاد خويش نام مي برد.  
كتابش با تفكرات شروع نمي شود بلكه وي با داستانهاي دو زوج دلباخته «هماي و همايون» و «گل و نوروز» آغاز سخن مي كند.  
خواجو مداح «سلطان ابوسعيد خان چنگيزي» بوده، سپس بواسطه حضور در خدمت جمعي از مشايخ از آن كار دست كشيد و طريق انزوا پيش گرفت.  
از آثار اوست: ديوان بزرگي شامل 20 هزار بيت و 6 مثنوي به نامهاي:  
   
سام نامه  
هماي و همايون: در سال (732 ه‍ ق) به نام «بهادر خان» و «غياث الدين محمدوزير» منظم شده است.  
گل و نوروز: در سال 742 ه‍ ق بنام پسر پادشاه خراسان.  
روضة الانوار: به نام «شمس الدين محمد» وزير شاه نوشته است.  
كمال نامه: كه مطالب عرفاني دست به نام خود شاه نوشته شده است.  
گوهر نامه: به نام يكي ديگر از شاهان به نام «بهاء الدين» نوشته شد. به سال (746 ه‍ ق) 5 مثنوي اخير روي هم خمسه خواجو را تشكيل مي دهند. كه ابيات آن حدود 11 هزار بيت است.  
خواجو به سال 750 ه‍ ق، در شيراز بدرود حيات گفت و در «تنگ الله اكبر» مشرف بر دروازه قرآن فعلي شيراز به خاك سپرده شد.  
   
اينك چند بيتي از سروده هاي او:  

بلكه آنست سليمان كه زملك آزاد است

پيش صاحبنظران ملك سليمان باد است

 

كه اساسش همه بي موقع و بي بنياد است

خيمه انس مزن بر در اين كهنه رباط

 

نو عروس است كه در عقد بسي داماد است

دل در اين پيرزن عشوه گر دهر مبند

 

چه توان كرد اين سفله چنين افتاده است

هر زمان مهر فلك بر دگري مي افتد

 

مرو از راه كه آن خود دل فرهاد است

گر پر از لاله سيراب بود دامن كوه

 

خرم آنكس كه بكلي ز جهان آزاد است

حاصلي نيست بجز غم به جهان خواجو را

 

 


 

 

فیلتر
نمایش # 
عنوان کلیک ها
ای غره ماه از اثر صنع تو غرا 764
ای صبح صادقان رخ زیبای مصطفی 739