سیاه
- توضیحات
- دسته: نظم و نثر
- بازدید: 521
در لباس سيه امروز چه زيبا شده اي
دلربا راه زن دين ودل ماشده اي
همچو ماهي كه سر از ابر سيه كرده برون
رخ عيان كرده كنون ناز و فريبا شده اي
ميخرامي تو در اين مجلس و من در عجبم
كه چرا سرو صفت اين همه رعنا شدهاي
مو سيه چشم سيه جامه سيه كفش سيه
همچنان بخت من امروز سراپا شده اي
كي شود طالع من ظاهر از اين بخت سيه
همچون روي تو امروز چو گلها شده اي
تو ستم گر چو بدين طرز ز قبرم گذري
جان ز تو گيرمو گويم چو مسيحا شده اي
تير مژگان تو از ناوك دل دوز نگاه
صيد دل كرده كنون سوي تماشا شده اي
گل نديدم كه در؛اين؛ برگ سيه جلوه كند
تو گل بخت مني خوب شكو فا شده اي
بخت هر كس شب و روز است در آغوش تو
ز چو رو طالب هجر دل شيدا شده اي
بخت محزون اگر هست سيه غم نخورد
كز سياهيست كه تو اينهمه زيبا شده اي
نظرات (0)