محاورات كمال

 
 
 
 
 
 
 
   
   
 
چهار محاوره فایدون، مهمانی (ضیافت)، فایدروس و جمهوری از محاورات میانی (دوره میانسالی) افلاطون را محاورات «كمال» (پختگی) می نامند. نظریه پردازی و مفهوم سازی های خلاقانه افلاطون درباره مقولاتی مانند «عشق»، «ایده ها» ( مثل/صور)، «دیالكتیك»، «فیلسوف شاه» و... موجب شده است كه آنها همیشه با نام افلاطون و یا وصف افلاطونی در تاریخ فلسفه همراه باشند.برخی نیز این رساله ها را به طور خاص «كلاسیك» نامیده اند؛ چرا كه این آثار به جهت علو و كمالی كه در آنها است بیش از محاورات دیگر مورد الهام و اقتباس نویسندگان ادوار بعدی قرار گرفته اند.
سیسرون (۴۳-۱۰۶ق.م.)، فیلسوف و خطیب رومی، رساله ای را به صورت جمهوری و مندلسون (۱۷۸۶-۱۷۲۹) فیلسوف آلمانی محاوره ای را با الهام از فایدون نگاشته است. یاسپرس می گوید: «نوشته های كلاسیك فلسفه افلاطون را در هماهنگی همه اندیشه هایش و در ارتباط كامل آنها با یكدیگر و در ژرفای واحد نمایان می سازند.»موضوع اصلی فایدون «روح» و نامیرایی آن پس از جدایی از كالبد تن است. این محاوره گفت و گویی است كه سقراط در واپسین ساعت های حیات خود در زندان داشته است. هیچ یك از محاورات افلاطون به لحاظ ارزش هنری فلسفی با فایدون قابل قیاس نیست.در مهمانی و فایدروس سخن از «عشق» به میان می آید. البته در «لوسیس» از محاورات جوانی افلاطون و در «قوانین» از محاورات پایانی او نیز درباره عشق و دوستی سخن رفته است.
مهمانی یكی از زیباترین محاورات افلاطون است. در این محاوره شوخی و جدی، بلاغت ظاهر و دقت فكر، شاعری و حكمت همه به هم آمیخته است. می توان گفت افلاطون در مهمانی بیش از همه آثارش، خودش است. او در اینجا نه بسان محاورات جوانی فیلسوفی صرفاً سقراطی است و نه بسان برخی محاورات پایانی پیرو نظریه اورفه ای و فیثاغوری. فایدروس موقعیتی یگانه دارد؛ هم از شادابی جوانی سرشار است و هم ژرفای فلسفی را به كمال دارد. این رساله، از یك سو، با طرح موضوع «زیبا» و پیوند آن با عشق، با مهمانی پیوند دارد و از سوی دیگر، با طرح دلیل تازه ای برای نامیرایی روح، فایدون را تكمیل می كند. جمهوری شاهكار افلاطون است. این محاوره شامل ۱۰ كتاب با محور موضوعی بنیادی در سیاست، یعنی «عدالت»، است. در كتاب اول (تراسوماخوس) برای تعریف «عدالت» كوشش شده است. بیشتر افلاطون شناسان این كتاب را به دوره انتقال نسبت می دهند.
در كتاب های بعدی (دوم تا دهم) بحث بسط پیدا می كند و به تدریج پیچیده و پیچیده تر می شود تا آنجا كه همه وجوه پخته ترین اندیشه های نظری افلاطون را دربرمی گیرد و در آخر به بنیادگذاری و وصف «آرمانشهر» (مدینه فاضله) افلاطونی منتهی می شود. در دوره معاصر، مورخان و فیلسوفان سیاسی، از تویین بی تا كارل پوپر، به نظرات سیاسی او در این رساله واكنش تندی نشان داده اند.

مسعود زنجانی
 
 
 

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید