رفتار جوانمردانه کوروش با اسیران

 
     
 
 
 
 
 
 
 
   
   
 
آنچه از محتوای كتیبه‌های شاهان آشور و بابل مانده، نشان می‌دهد آنان به هر جا لشكر می‌كشیدند، در آن منطقه كشتار و ویرانی می‌كردند تا به آن جا كه به گفته خود این شاهان، حتی حیوانات منطقه را می‌كشتند.
جوانمردترین شاه تاریخ جهان، كورش كبیر، وقتی هگمتانه (همدان امروزی)، پایتخت ماد، را فتح كرد و بر پدربزرگ خود، ایشتوویگو، در سال ۵۵۳ ق.م، چیره شد، با بزرگان ماد خوشرفتاری كرد چنان كه بسیاری از آنان همكاری با شاه جدید را پذیرفتند.
او بر خلاف بیشتر شاهان ایشتوویگو را نكشت و اجازه داد او زندگی شاهوار خویش را حفظ كند.
در همین دوران، كرسوس، پادشاه لیدی، كه به پیروی از سرمشق پیشینیان خود به بسط قلمرواش از سمت شرق تمایل داشت، فرصت را غنیمت شمرد و به بهانه گرفتن انتقام شوهر خواهر خود، ایشتوویگو و به امید سرنگون كردن كورش و قدرت پارس‌ها به كاپادوكیه لشكر كشید.
كورش به ناچار راهی مقابله با كرسوس شد. در این هنگام، نیروهای جنگجوی قبایل آسیای مركزی نیز به كورش پیوسته بودند و كورش بسیار تقویت شده بود. كورش همان طور كه با سپاهش پیش می‌رفت، به هر جا می‌رسید، مردان منطقه به سپاه او می‌پیوستند تا سرانجام با سپاهیان بی‌شماری با كرسوس روبه‌رو شد. او پیش از جنگ پیامی برای كرسوس فرستاد كه می‌تواند از جنگ صرف نظر كند و در مقام شهربان (خشثره‌پانه) لیدیه انجام وظیفه كند.
كرسوس از برتری قدرت نظامی خود اطمینان داشت، از طرفی، خوابی دیده بود كه خوابگزار آن را چنین تعبیر كرد: «اگر با پارس‌ها در افتد، مملكت بزرگی را نابود خواهد كرد.»
كرسوس با فرض بر این كه آن مملكت پارس است و پیروزی با اوست، با كورش وارد جنگ شد. اما تاریخ به او نشان داد كه این مملكت لیدیه بوده است.
با همه این احوال، كورش پس از چیره شدن بر كرسوس، او را نكشت و به جای این كار، به كرسوس تفقد كرد و یكی از شهرهای ماد را به تیول به او داد. درآمد این شهر به پادشاه مغلوب امكان داد تا شیوه زندگی شاهوارش را حفظ كند. به این ترتیب، كرسوس در زمره اطرافیان كورش و بعدها یكی از دوستان نزدیك وی درآمد.
همین رفتار جوانمردانه را در نبردهای دیگر نیز می‌بینیم كه شاید شاخص‌ترین نمونه آن، فتح بابل و غلبه كورش بر نبونیدس باشد.
در این جنگ، نبونیدوس اسیر شد ولی به مرگ محكوم نشد. كورش پس از به دست آوردن پیروزی، با مردم منطقه كاری نداشت. او هر جا را فتح كرد، نه كشتاری كرد و نه غارتی.
غالبا پادشاهان مغلوب را به عنوان شهربان همان ناحیه منصوب می‌كرد و آن ناحیه را ضمیمه ایران می‌ساخت.
به جز نیونیدس كه شاه محبوبی نبود. او به اعتقادات مردم خود اهانت كرده بود، یهودیان را به اسارت درآورده بود، بر رعایای خود بیداد روا داشته و به شهر خود پیوسته زیان می‌رساند و با یوغی بی‌رحمانه همه را خرد می‌كرد. كورش مردم بابل را از بیداد این پادشاه بیدادگر رهانید و به آنان آزادی بخشید و آنان را در اعتقادات و اجرای مراسم آیینی خود آزاد گذاشت.
 
 
 

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

مطالب مشابه

insert_link

local_library آموزش یوگا - درمان با طب فشاری

insert_link

local_library کیک فنجانی با پنیر

insert_link

local_library شیرینی بیسکویت با توفی

insert_link

local_library کیک با رویه شکلاتی (دورنگ)